جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 379)

از شوهر دوّم جدا شود و نياز به طلاق ندارد ولى بايد براى همبستر شدن با شوهر اول عدّه وطى به شبهه ملحوظ شود.

س 1001 ـ اگر زن بدون عده ازدواج كرد حكم آن چيست؟
ج ـ اگر قبل از گذشت عده با كسى ازدواج كند بر آن مرد حرام مؤبد مى شود. و بايد فوراً از همديگر جدا شوند و ديگر نمى توانند با همديگر ازدواج كنند. بلى اگر نسبت به مسأله جاهل بوده اند وعقد درعده انجام گرفته و دخول بعد از گذشت عده صورت گرفته، موجب حرمت ابدى نمى شود.

س 1002 ـ فرموده ايد ازدواج موقت با زنهاى اهل كتاب مانعى ندارد، اگر بدانيم مشرك هستند آيا باز هم جايز است؟
ج ـ بلى، در جواز ازدواج موقت با زن كتابيه، ملاك اهل كتاب بودن است و فرقى نيست كه موحد باشند يا مشرك، هر چند كه اگر مشرك باشند محكوم به نجاستند.

س 1003 ـ آيا ازدواج مرد مسلمان با زن اهل كتاب (مسيحى) جايز است؟
ج ـ ازدواج دائم بين مسلمان و اهل كتاب جايز نيست، ولى ازدواج موقت با زن اهل كتاب شرعاً مانعى ندارد.

س 1004 ـ آيا مرد مى تواند زنى را كه متعه او بوده و مدتش تمام نشده به عقد دائم خود درآورد؟
ج ـ تجديد عقد چه دائم، چه منقطع صحيح نيست مگر اينكه مدت متعه تمام شود يا مدّت باقى مانده را به او ببخشد و پس از آن عقد جديد خوانده شود.

س 1005 ـ با توجه به سؤال قبل، آيا در عدّه عقد صحيح است يا بايد پس از عده عقد بخوانند؟
(صفحه 380)

ج ـ در فرض سؤال لازم نيست عده نگه دارد، بلكه مرد مى تواند زنى را كه متعه او بوده و مدتش تمام شده يا مرد بخشيده و هنوز عده اش تمام نشده، به عقد دائم يا موقت خود درآورد. بلى اگر اين زن بخواهد با ديگرى ازدواج كند، بايد عده نگهدارد.

س 1006 ـ شخصى مى خواهد با زنى ازدواج دائم يا موقت كند، آيا لازم است از او سؤال كند كه شوهر دارد يا در عده است؟
ج ـ اگر شك دارد كه شوهر دارد يا نه، يا شك دارد كه در عده است يا نه، سؤال و تجسّس لازم نيست. اما اگر مى داند كه شوهر داشته و شك دارد كه طلاق گرفته يا نه، يا مى داند در عده بوده و شك دارد كه عده اش تمام شده يا نه، بايد سؤال كند و در اين فرض همين كه زن بگويد طلاق گرفته ام و عده ام تمام شده، كفايت مى كند و تجسّس لازم نيست.

س 1007 ـ عيوبى كه موجب فسخ عقد نكاح مى شوند مثل برص، كورى، خصاء و جبّ را تعريف بفرماييد؟
ج ـ برص، پيسى است و آن لكه هاى سفيدى است كه روى پوست بدن پيدا مى شود.
ـ كورى به معناى اين است كه چشم نبيند، بنابراين اگر چشم ببيند ولو اينكه عيوبى داشته باشد، حكم كورى و عمى را ندارد.
ـ خصاء، به معناى كشيده يا كوبيده بودن بيضه هاى مرد است.
ـ جب، به معناى بريده بودن آلت است.


س 1008 ـ مقصود از ديوانگى در عيوب موجب فسخ عقد نكاح چيست؟
ج ـ اگر شخص بگونه اى باشد كه اوقات نماز را تشخيص ندهد ديوانه محسوب مى شود.
(صفحه 381)

س 1009 ـ زوج به علت انزال زودرس قادر به تصرف و دخول نمى باشد، با اينكه عضو او منتشر مى شود، آيا اين از موارد عنن محسوب مى شود؟
ج ـ مستفاد از روايات و منابع فقهى اين است كه اگر زوج قادر بر وطى نباشد زوجه با رعايت شرايطى حق فسخ دارد.
فى رواية: «لايقدر على الجماع ابداً». و فى رواية اخرى: «لايقدر على اتيان النساء». و اسمى از انتشار و عدم انتشار عضو برده نشده است.
و در لغت هم عنن به معناى عجز و عدم قدرت و عدم تمايل آمده است. (فى مجمع البحرين: العنين الذى لايقدر على اتيان النساء ولايشتهى النساء، قال الأزهرى: سمّى عنيناً لأنّ ذكره يعنّ بقبل المرأة، أي يعترض إذا أراد ايلاجه) و فى القاموس عنيّن كسكيّن، مَن لايأتى النِساء عجزاً أو لايريدهنّ... .
مضافاً بر اينكه (المقصود من النكاح الوطى، كما عن صاحب الجواهر«ره»). بنابراين مورد سؤال از موارد عنن است و دختر با رعايت شرايط مذكوره در ذيل مسأله 2449 توضيح المسائل حق فسخ دارد. ضمناً با قطع نظر از آن مسأله اگر در موردى عسر و حرج شديد يا مفسده اى باشد و حاكم شرع مصلحت را در جدايى بدون مهلت بداند مى تواند زوج را وادار به طلاق كند و چنانچه زوج حاضر به طلاق نشد حاكم شرع به تقاضاى زوجه حكم طلاق را صادر مى كند.


س 1010 ـ زنى شوهر ندارد و در تماس با مرد نامحرمى قرار مى گيرد، آيا چگونه مى تواند غير از صيغه نكاح به محرميت اين مرد درآيد تا در عسر و حرج از نظر حجاب قرار نگيرد؟ در ضمن اين زن يك دختر غيربالغه هم دارد.
ج ـ در فرض سؤال اگر جد پدرى دختر زنده باشد و مصلحت دختر را بداند
(صفحه 382)

مى تواند دختر را يكى دو ساعت به عقد آن مرد درآورد و محرميت حاصل مى شود، ولى اگر جد پدرى زنده نيست به نظر اين جانب ولايت غير پدر و جد نسبت به تزويج غيربالغه مشكل است و احوط ترك است.
بلى مى تواند به مجتهد جامع الشرايط مراجعه كند، اگر مصلحت دانست و اجازه عقد داد مشكل حل مى شود.


س 1011 ـ خواهرى به خواهر خود شير داده است، آيا فرزندان اين دو خواهر مى توانند با هم ازدواج كنند؟
ج ـ در فرض مزبور فرزندان آنها با هم محرم مى شوند و نمى توانند با هم ازدواج كنند.

س 1012 ـ آيا ربيبه شخص بر پسرى كه از همسر ديگر دارد و نيز بر پدر آن شخص محرم است؟
ج ـ خير، ربيبه شخص بر فرزند و بر پدر محرم نيست و پسر مى تواند با او ازدواج كند، پدر نيز مى تواند با او ازدواج كند.

س 1013 ـ در جلد اول جامع المسائل (ص 435) فرموده ايد: ... اگر فرزند خوانده، پسر باشد و مادر خوانده، مادرِ بدون شوهر داشته باشد، مى توانند او را به عقد دائم يا موقت پسر درآورند، پس از دخول به او، مادرخوانده، ربيبه و به او محرم مى شود. سؤال اين است كه اگر بچه پسر هنوز مميز نشده و زن را به عقد او درآورند و توسط زن و بدون توجه و اختيار بچه و حتى بدون التذاذ جنسى، دخول محقق شود، آيا اين عمل با اين كيفيت موجب محرم شدن مى شود؟
ج ـ بلى شرط محرم شدن ربيبه، صرف تحقق دخول است ولو به مقدار حشفه و بدون توجه و اختيار وحتى در خواب يا اجباراً انجام شود، لذا در
(صفحه 383)

فرض سؤال اگر بعد از عقد دخول، به هر مقدار و به هر نحو، صورت گيرد، دختر آن زن ربيبه و به آن بچه محرم مى شود.

مهـريه




س 1014 ـ شخصى مهريه همسر خود را مقدار معينى سكه بهار آزادى و يك حج تمتع با نرخ متعارف قرار داده است، آيا اين مهر صحيح است؟
ج ـ بلى، صحيح است.

س 1015 ـ شخصى يك خانه دو طبقه دارد و مهريه زن خود را بدهكار است و ادعا مى كند كه خانه و منزل مسكونى از مستثنيات دين مى باشد، حكم شرعى را بيان فرماييد.
ج ـ اگر منزل او دو طبقه مستقل باشد به طورى كه با يكى از آنها نياز او مطابق شأنش مرتفع مى شود، طبقه دوم جزء مستثنيات دين نيست و همينطور اگر منزل او گران قيمت باشد و بتواند آن را بفروشد و با مقدارى از پول آن منزل ارزانتر و مناسب شأن خود خريدارى كند، بايد چنين كند و مهر همسر خود را بدهد.

س 1016 ـ چنانچه زن ناشزه باشد و نسبت به شوهر خود تمكين نكرده و ترك منزل كند و از طرفى طلاق نگرفته، آيا مى تواند تنها خانه اى كه شوهر در آن سكونت دارد و تلفن و اثاثيه اى كه جزء مايحتاج اوليّه زندگى است به عنوان مهريه توقيف و به فروش برساند؟
ج ـ مهريه نيز دين مى باشد و احكام ساير ديون را دارد، و فروش مستثنيات دين كه شرح آن در مساله 1172 جلد اوّل جامع المسائل آمده،