جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 486)

ج ـ بلى لازم است ديه آن را بدهد.

س 1272 ـ شخصى مقدارى پول به دندانساز داد، ولى دندانها به دهانش نخورد، آيا مى تواند پول خود را پس بگيرد؟
ج ـ در فرض سؤال اگر دندانساز در شغل خود مهارت داشته و مطابق با قرارداد عمل كرده و مصالح لازمه را به كار برده، اجرت عمل و مصالح صرف شده را حق دارد; بلى اگر دندانساز متخصص در شغل خود نبوده و در صرف مصالح كوتاهى كرده، بايد تدارك و جبران كند.

س 1273 ـ اگر داروفروش اشتباهى داروى ديگرى به بيمار مى دهد كه باعث تشديد بيمارى و يا مرگ بيمار گردد آيا ضامن است؟
ج ـ بلى، ضامن است و بايد مريض را راضى كند يا ديه او را بپردازد.

س 1274 ـ پيوند اعضا يا پوست در جراحى پلاستيك به منظور زيبايى چه حكمى دارد؟
ج ـ فى نفسه مانعى ندارد و اما اگر مستلزم فعل حرامى شود، مثل اينكه پزشك نامحرم جراحى كند جايز نيست.

س 1275 ـ در صورت و بدن بعضى افراد غددى وجود دارد كه گاهى موجب بدمنظر شدن آنها نيز مى شود، ولى ضررى ندارد. آيا جايز است آنها را با عمل جراحى از بدن خارج كنند؟
ج ـ مانعى ندارد.

س 1276 ـ آيا مى شود بيضه يك فرد را به فرد ديگر پيوند زد؟ و اگر اين عمل انجام شد اسپرم مربوط به مرد دهنده است و يا گيرنده؟ و اگر گيرنده بيضه بواسطه اين بيضه فرزنددار شد اين فرزند ملحق به چه كسى است؟
ج ـ پيوند بيضه اگر مستلزم كار حرامى نباشد منع شرعى ندارد و در
(صفحه 487)

صورت پيوند، عرفاً بيضه شخص گيرنده محسوب مى شود و فرزند ملحق به او است، بلى اگر قبل از التيام و اتحاد با بدن گيرنده، نطفه اى از او منعقد شود، ظاهراً فرزند ملحق به دهنده بيضه است و در عين حال بايد احتياط كرد.

س 1277 ـ از آنجا كه پيوند اعضاى شخص زنده به زنده موجب ضرر جزئى يا غير جزئى فرد دهنده مى شود، آيا بخاطر نجات جان ديگرى اقدام به چنين كارى مجاز است؟
ج ـ در مواقع ضرورت و حفظ جان، ضرر جزئى مانع نمى شود.

س 1278 ـ آيا نزديكان سببى و نسبى متوفى يا مقتول مى توانند اجازه دهند كه عضوى از اعضاى ميت به ديگرى پيوند زده شود يا در تشريح استفاده شود؟
ج ـ خير، آنها چنين حقى را ندارند، ولى اگر وصيت كرده باشد در موارد ضرورى مى توان اين كار را انجام داد.

س 1279 ـ پزشكى براى انجام كارهاى تحقيقاتى بايد بيماران زن را معاينه كند، آيا اين كار جايز است؟
ج ـ در فرض سؤال كه معالجه بيماران حتى در آينده، منوط به معاينات فعلى باشد، اشكال ندارد، ولى لازم است به مقدار ضرورت اكتفا شود.

س 1280 ـ آيا لمس و نظر به اعضاى داخل بدن نامحرم (مانند كبد و روده و...) در حكم لمس و نظر ظاهر بدن است؟
ج ـ ظاهراً در عدم جواز نظر و لمس فرقى بين اعضاى ظاهر و داخل بدن نيست، ولى همانگونه كه در عروة الوثقى، مسأله 45، احكام نكاح آمده، نظر به مثل دندان آن هم بعد از جداشدن از بدن جايز است.

س 1281 ـ به منظور پيشرفت علم داروسازى و اطمينان از تأثير آن در بدن نياز
(صفحه 488)

به آزمايش روى حيوانات و احياناً بر روى انسان است، وظيفه چيست؟ و چنانچه راه آزمايش منحصر در انسان باشد حكم چيست؟
ج ـ آزمايشات را بروى حيوان انجام دهيد و در موارد ضرورى با اطمينان از عدم ضرر در موارد نهايى كار مى توانيد از انسانها نيز استفاده كنيد ولى حتماً بايد انسانها از جريان كار آگاه باشند.

س 1282 ـ شخصى دو روز است در حال جان دادن است و زجر مى كشد و راحت نمى شود و شايد با همين حال احتضار و زجر، يكى دو روز ديگر زنده بماند، آيا جايز است به وسيله آمپول يا چيز كشنده اى تسريع در مرگ او كنيم تا راحت شود؟
ج ـ تسريع در مرگ انسان در هيچ حالى و با هيچ وسيله اى، جايز نيست و چنانچه كسى چنين عملى را انجام دهد، بطورى كه گفته شود، بيمار را كشت، قاتل محسوب مى شود.

س 1283 ـ چنانچه بيان واقع براى شخص بيمار باعث تأثير نامطلوب در روحيه او مى شود آيا مى شود خلاف واقع را به او گفت؟
ج ـ نبايد دروغ گفت و مى توانيد توريه كنيد يا اصلاً موضوع را به بيمار نگوييد و در ناچارى به مقدار مصلحت و ضرورت مانعى ندارد.

تلقيح




س 1284 ـ رحم خانمى در اثر ضعيف بودن، جنين را نگه نمى دارد، پزشك گفته است: اگر تخمك خانم ديگرى، به رحم اين زن منتقل شود، رحم تقويت شده و جنين سقط نمى شود. آيا اين عمل جايز است؟ و در صورت انجام
(صفحه 489)

چنين عملى كودك به چه كسى ملحق مى شود؟
ج ـ به طور كلى استفاده از تخمك زنى غير از زن انسان به هر جهت كه باشد، چه به طور مستقل در خارج رحم با نطفه مرد تلقيح شود و در رحم زن صاحب نطفه قرار گيرد و چه در داخل رحم تلقيح شود، فى نفسه اشكال شرعى ندارد و بچه ملحق به خانمى است كه از او متولد شده و شوهر آن خانم هم پدر بچه است. بلى اگر اين اعمال مستلزم فعل حرام باشد از اين جهت جايز نيست.

س 1285 ـ خانم شوهردارى است كه اولاددار نمى شود، به آنها پيشنهاد شده است كه از زن و شوهرى، با رضايت آنها نطفه و تخمك بگيرند، و در دستگاه بصورت جنين درآورند، و پس از چند روز آنرا توسط پزشك زن در رحم اين خانم قرار دهند و پس از رشد و زايمان او را شير دهد و بزرگش كنند كه بچه آنها باشد. آيا اصل اين عمل جايز است؟ و آيا بين اين بچه و اين زن و شوهر احكام فرزندى مترتب مى شود؟
ج ـ بطور كلى تلقيح نطفه شوهر به همسر خودش، اگر مستلزم مقدمات حرامى نباشد مانع شرعى ندارد و تمام احكام فرزندى بر او مترتب مى شود.
اما تلقيح نطفه غير، چنانچه مستلزم مقدمات حرام باشد، از قبيل: نگاه نامحرم و حتى پزشك زن به عورت آن خانم، مسلماً جايز نيست و اگر مستلزم حرام نباشد، به اينكه تلقيح توسط خود خانم يا شوهر او انجام شود، باز برخلاف احتياط و محل اشكال است. چون در باب نكاح و توالد و تناسل، حفظ انساب و عدم الحاق فرزند به غير، از اهم امور شرعى است و در اين جهت فرقى بين رضايت و عدم رضايت نيست و چنانچه عقيم بودن با معالجه مداوا نشود معلوم است مصلحت وى در بچه دار نشدن مى باشد و

(صفحه 490)

در هر حال اگر چنين كارى صورت گرفت بچه ملحق به صاحب نطفه است، و جارى شدن احكام مادرى نسبت به زنى كه بچه را در رحم خود بپروراند و پس از زايمان شير دهد مشكل است و بايد از جهت محرميت و ازدواج احتياط شود.

س 1286 ـ از نظر علمى هرگاه مردى فوت كند تا مدت محدودى مى توان نطفه او را به رحم زنى منتقل كرد و وى را بارور كرد.
الف) انتقال نطفه زوج پس از مرگ به رحم زوجه چه حكمى دارد؟
ب) احكام مربوط به والد را از نظر طهارت وارث و... بيان فرماييد:
ج ـ تزريق نطفه متوفى به زوجه او توسط بانوان ايرادى ندارد مگر اينكه مستلزم نظر به عورت غير باشد، و در هر حال در صورت تزريق، فرزند ملحق به صاحب نطفه (متوفى) و كليّه آثار ولد مترتب مى شود.

س 1287 ـ آيا جايز است تخمدان خانمى را به خانم ديگرى كه بچه دار نمى شود، منتقل كنند و اگر چنين كردند، بچه ملحق به كداميك از آنهاست؟
ج ـ اگر خارج كردن تخمدان، مستلزم عقيم شدن دائمى شود، جايز نمى باشد خصوصاً كه مستلزم كار حرامى باشد، ولى اگر تنها يك تخمدان زن را بردارند به صورتى كه ضرر براى دهنده نداشته باشد و مستلزم كار حرامى هم نباشد مانعى ندارد و در هر حال در صورت انتقال و جزء بدن خانم دوم شدن، بچه ملحق به خانم دوم مى شود.