جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 440)

به نظر حاكم دارد.

س 1157 ـ شخصى به خانمى نسبت زنا داده است، حكم آن چيست؟
ج ـ بطور كلى اگر كسى كه بالغ و عاقل است به مرد يا زن مسلمانى كه بالغ و عاقل و آزاد و عفيف است نسبت زنا يا لواط دهد حدش هشتاد تازيانه است كه از روى لباس به او بزنند. ولى اگر فحش هاى ديگر بدهد و يا به او اهانت و اذيّت كند با تقاضاى آن شخص از طرف حاكم شرع تعزير مى شود، يعنى براى تأديب هر قدر صلاح بداند به او تازيانه مى زند.(1)

س 1158 ـ زنى نسبت زنا به شوهرش داده است، آيا حد بر او جارى مى شود؟
ج ـ بلى چنانچه ثابت شود و شوهر مطالبه كند حاكم شرع حد قذف را جارى مى كند و شوهر هم اگر نسبت زنا به همسرش بدهد، همين حكم را دارد.

س 1159 ـ دو نفر به يكديگر نسبت زنا يا لواط داده اند، آيا بر هر دو حد جارى مى شود؟
ج ـ در فرض سؤال حد از هر دو ساقط مى شود ولى حاكم شرع هر مقدار صلاح دانست به آنها تازيانه مى زنند.

س 1160 ـ اگر مسلمانى به برادر مسلمان خود اتهاماتى وارد كند چه حكمى دارد؟
ج ـ اگر قذف باشد حد قذف دارد كه با اثبات آن در دادگاه قاضى اقدام مى كند. و اگر قذف نباشد حد خاصى ندارد. بلى تعزير دارد، كه تعيين مقدار آن به عهده قاضى دادگاه و حاكم شرع است.
  • 1 ـ عن النبى صلى اللّه و عليه و آله قال: مَنْ رَمى مُحْصِناً اَحْبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ وَ جَلَّدَهُ يَوْمَ القِيامَةِ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَك مِنْ بَيْنِ يَدَيهِ وَ مِنْ خَلْفِه ثُمَّ يؤُمَرُ بِهِ إلى النّارِ; وسائل الشيعه ج 18 ص 431 .

(صفحه 441)

س 1161 ـ لطفاً حد شراب خوار و راه ثبوت شراب خوارى و شرائط آن را بيان فرمائيد.
ج ـ اگر مسلمان بالغ عاقل به اختيار خود و با توجّه، شراب يا ساير مشروبات مست كننده را بخورد هر چند كم بخورد و به حد مستى نرسد از طرف حاكم شرع به او هشتاد ضربه تازيانه مى زنند، و اگر دو مرتبه مشروب بخورد و در هر مرتبه او را تازيانه بزنند در مرتبه سوم حدش كشتن است. و كافر اهل ذمه نيز اگر علناً مشروب بخورد همين حكم را دارد. و در اين مسأله و در مقدار حد، فرقى بين زن و مرد وجود ندارد، بلى شراب خوار اگر مرد باشد بدنش را به غيراز عورت برهنه مى كنند و در حال برهنگى به او تازيانه مى زنند. و بايد به صورت و عورتش تازيانه نخورد و اگر زن باشد از روى لباس به او تازيانه مى زنند.
و مشروب خوردن به دو راه ثابت مى شود:
اول، شهادت دو مرد عادل.
دوم، دو مرتبه اقرار. و كافى بودن يك مرتبه محل اشكال است.


س 1162 ـ شخصى شراب خورده است و مى گويد نمى دانسته كه شراب خوارى حد دارد، آيا ندانستن و جهل به حد، مسقط حد است؟
ج ـ خير، جهل به حد، موجب سقوط حد نمى شود و همينكه شخص علم به حرمت شراب خوارى داشته است، حد بر او جارى مى شود.

س 1163 ـ اگر شراب خوار در هنگام اجراى حد بى هوش شد وظيفه چيست؟
ج ـ بايد صبر كنند تا به هوش بيايد و در حال اغماء و بى هوشى حدّ جارى نمى شود.

س 1164 ـ چند نفر با كارد و چاقو و چوب به مغازه و منزل شخصى حمله كرده و
(صفحه 442)

مغازه را به هم زده اند و اثاث و وسايل آن را از بين برده و شكسته اند، و زن و بچه او را ترسانده و تهديد به تكرار كرده اند، حكم اين افراد چيست و مجازاتشان چگونه و تحت چه عنوانى است؟
ج ـ از قضيه مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى خداوند متعال مى فرمايد: (انما جزاء الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون في الارض فساداً أن يقتلوا أو يصلبوا أو تقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف أوينفوا من الأرض ذلك لهم خزي في الدنيا و لهم في الآخرة عذاب عظيم) .(1)
و خلاصه، اين قبيل افراد ـ چه دسته جمعى يا به تنهايى ـ چنانچه بالغ و عاقل و توانا باشند و با آلت كشنده، ولو مثل چوبى كه به آن صدق آلت كشنده بكند، و به قصد ترساندن و بهم زدن نظم و افساد و اخلال اجتماع يا كشتن و ترور اشخاص يا غارت اموال مردم، علناً به آنان حمله و يورش آورند، مفسد و محارب هستند و تحت عنوان محارب و مفسد مجازات مى شوند و فرقى نيست كه مرد باشد يا زن، در شب باشد يا در روز، در شهر باشد يا روستا، در خشكى و بيابان و صحرا باشد يا دريا و همچنين است اگر كسى بدين منظور به خانه و كاشانه و محل كسب و كار مردم هجوم آورد و خانه و زندگى آنها را به هم بزند، يا به آتش بكشد و آنان را بترساند، و حكم و مجازات چنين اشخاصى، طبق همان آيه شريفه كه نقل شد و مطابق روايات معتبره، اين است كه آنها را بكشند، يا به دار آويزند، يا دست راست و پاى چپ آنها را قطع كنند يا از وطنشان آواره و تبعيد كنند و احتياط اين است كه مجازات هر مفسد و محاربى متناسب با جرم او باشد، پس اگر با سلاح يورش آورده و كسى را كشته او را بكشند يا به دار آويزند، و اگر مال

  • 1 ـ سوره مائده، آيه 33 .

(صفحه 443)

مردم را غارت كرده مال را بگيرند و دست و پاى او راببرند، و اگر كسى را مجروح كرده پس از قصاص تبعيدش كنند، و اگر هم مال مردم را غارت كرده و هم كشته پس از گرفتن مال دست و پايش را ببرند و سپس او را بكشند و يا فقط بكشند، و اگر يورش آورده ولى موفق به كارى نشده فقط تبعيدش كنند و حداقل تبعيد يك سال است و بايد به مردم شهرى كه به آنجا تبعيد مى شود اعلام كرد كه با او معاشرت و رفت و آمد نكنند و او را در تنگناى اقتصادى و اجتماعى قرار دهند.

س 1165 ـ لطفاً ملاك در تشخيص محارب را بيان فرماييد و آيا در صدق آن، اخافه تنها كفايت مى كند؟
ج ـ قدر متيقن كه مورد توافق و فتواى فقها نيز مى باشد اين است كه ملاك محارب، تشهير سلاح به قصد اخافه است و صدق و تحقق آن، به صرف اخافه، بدون اسلحه كشيدن، يا اسلحه كشيدن، بدون قصد اخافه، مشكل است.
بلى اسلحه اى كه در ملاك محارب بودن، موضوعيت دارد اختصاص به اسلحه گرم ندارد و شامل هر سلاحى كه ترساندن و كشتن مردم با آن ممكن و متعارف باشد، مى شود ـ از قبيل كارد، چاقو، چوب، سنگ، بنزين براى به آتش كشيدن و مواد منفجره و امثال اينها ـ .
(1)

س 1166 ـ آيا جايز است محارب را به جاى تبعيد، زندان كنند؟ چون گاهى تبعيدِ مفسد، خود، مفاسدى دارد، خصوصاً اگر زن باشد؟
ج ـ اگر حاكم شرع، مصلحت را در حبس دانست مانعى ندارد.

س 1167 ـ توبه محارب در مجازات چه تأثيرى دارد؟
  • 1 ـ به تفصيل الشريعه فى شرح تحريرالوسيله، كتاب الحدود، ص 501 مراجعه شود.

(صفحه 444)

ج ـ اگر محارب قبل از دستگيرى توبه كند حدّ محاربه ساقط مى شود ولى اگر محارب مرتكب قتل يا جرح يا دزدى شده باشد، حق الناس مربوط به آن بخشيده نمى شود و اگر بعد از دستگيرى توبه كند حدّ او ساقط نمى شود.

س 1168 ـ مستدعى است، كيفيت قطع دست دزد را به طور خلاصه بيان فرماييد.
ج ـ كيفيت و چگونگى بريدن دست دزد به اين نحو است كه اگر كسى با شرايطى كه بعداً بيان مى شود دزدى كند، در دفعه اول به دستور حاكم شرع چها رانگشت دست راستش را از بيخ مى برند و كف دست و شست او را باقى مى گذارند، و در دفعه دوم پاى چپش را از وسط كف پا مى برند و پاشنه پا را باقى مى گذارند، و در دفعه سوم او را حبس مى كنند تا بميرد و مخارجش را اگر ندارد از بيت المال مى دهند، و اگر در زندان هم دزدى كرد او را مى كشند.

س 1169 ـ لطفاً شرايط اجراى حدّ و سرقت را بيان فرماييد.
ج ـ اول: دزد بالغ باشد.
دوم: عاقل باشد.
سوم: به اختيار خود دزدى كند.
چهارم: مال دزدى حداقل يك چهارم دينار يعنى چهار نخود و نيم طلاى سكه دار، يا چيز ديگرى كه به اين ارزش باشد.
پنجم: بداند مالى را كه برمى دارد مال مردم است. پس اگر اشتباه كرد و خيال كرد مال خود اوست، حد جارى نمى شود، هر چند ضامن است.
ششم: خود او در مالى كه برمى دارد شريك نباشد. پس اگر مثلاً از مال