(صفحه 129)
نمازشان شكسته است و روزه آنها صحيح نيست، مگر اينكه در محل كار قصد ده روز كنند.
مسأله : در اين مكانها نماز تمام است:
* در وطن.
* در جايى كه بنا دارد ده روز بماند.
* در جايى كه سى روز با ترديد مانده است; يعنى معلوم نبوده كه مى ماند يا مى رود و تا سى روز به همين حالت مانده و جايى هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.
وطن كجاست؟
مسأله : وطن، جايى است كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است.
مسأله : فرزند تا زمانى كه مستقل نشده است، اگر همراه پدر و مادر در وطن آنها زندگى مى كند وطن پدر و ما در وطن او نيز مى باشد، هرچند در آنجا به دنيا نيامده باشد و پس از آنكه در زندگى مستقل شد، اگر جاى ديگرى را براى زندگى هميشگى اختيار كرد، آنجا وطن او مى شود. بنابراين به عنوان مثال پدر و مادرى كه اهل اصفهان هستند، و فرزند آنها كه در اصفهان همراه آنها زندگى مى كند چون اصفهان وطن پدر و مادر مى باشد، اصفهان براى او نيز حكم وطن را دارد و اگر به
(صفحه 130)
اصفهان برود بايد در آنجا نماز را تمام بخواند. بلى اگر فرزند آنها در شهر ديگرى زندگى كند و اصلاً همراه پدر و مادر در اصفهان زندگى نكرده آنجا وطن فرزند نمى شود.
مسأله : تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله : اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند وبعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود; مانند دانشجويى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى ماند.
مسأله : اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى و بدون قصد رفتن در جايى آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حكم وطن او را دارد.
مسأله : اگر به جايى برود كه قبلاً وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجا اِعراض كرده است; يعنى بنا گذاشته كه ديگر براى سكونت به آنجا برنگردد، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
مسأله : مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببينند و صداى اذان را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
قصد ده روز
مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتى مسافرت نكرده
(صفحه 131)
است، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصدِ ماندن ده روز كند.
مسأله : اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:
الف:
قبل از خواندن نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; بايد نماز را شكسته بخواند.
ب:
بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; تا وقتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
(صفحه 132)
نماز قضا
نماز قضا، نمازى را گويند كه بعد از وقت خوانده شـود.
مسأله : انسان بايد نمازهاى واجب را در وقت معين آن بخواند و چنانچه بدون عذر نمازى از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاى آن را هم بجا آورد.
مسأله : در دو موردبجا آوردن قضاى نماز واجب است:
الف:
نماز واجب را در وقت آن نخوانده باشد.
ب:
بعد از وقت متوجه شود نمازى كه خوانده باطل بوده است.
مسأله : كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند، ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله : قضاى نمازهاى روزانه كسى كه ترتيب قضا شدن خود را مى داند، بنا بر احتياط واجب بايد به ترتيب خوانده شود; مثلاً كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز صبح را نخوانده، بايد اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز صبح را قضا كند.كسى كه نمازى از او قضا مى شود به احتياط واجب قبل از نماز واجب بعدى بايد قضاى آنرا بخواند و در اين مورد رعايت ترتيب لازم نيست.
مسأله : كسى كه مى داند نماز قضا دارد، ولى تعداد آنها را نمى داند; مثلاً نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه كمتر را بخواند كافى است.
مسأله : اگر تعداد آنها را مى دانسته، ولى فراموش كرده
(صفحه 133)
است، احتياط واجب آن است كه مقدار بيشتر را بخواند.
مسأله : نماز قضا را با جماعت مى توان خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند; مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
مسأله : اگر مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشاء از او قضا شود، بايد آن را دو ركعتى بجا آورد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله : در سفر نمى توان روزه گرفت حتى اگر روزه قضا باشد، ولى نماز قضا مى توان بجا آورد.
مسأله : اگر در سفر بخواهد نمازهايى را كه در غير سفر قضا شده است بجا آورد، بايد نمازهاى ظهر و عصر و عشا را چهار ركعتى قضا كند.
مسأله : نماز قضا را در هر وقتى مى توان بجا آورد; يعنى قضاى نماز صبح را مى توان ظهر يا شب خواند.
نماز قضاى پدر و مادر
مسأله : تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا كند.
مسأله : پس از مرگ پدر، نماز و روزه هايى را كه بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر او واجب است آن نماز و روزه ها را قضا كند.
مسأله : احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر نماز و روزه قضا شده مادر را نيز بجا آورد.
|