(صفحه 57)
اجتهاد و تقليد
انسان مى تواند از روى «اجتهاد» يا «تقليد» به احكام دين عمل كند.
اجتهاد: توانايى استنباط و استخراج احكام دين از منابع آن به ويژه قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) است كه پس از آموختن علوم اسلامى و سعى و تلاش فراوان با عنايت الهى حاصل مى شود. به كسى كه داراى چنين توانايى علمى باشد «مُجتهد» مى گويند.
«تقليد» به معناى پيروى و دنباله روى است و در اينجا به معناى پيروى و عمل نمودن به فتواى مجتهد مى باشد; يعنى انسان كارهاى خود را مطابق فتواى مجتهد انجام دهد.
مسأله : به مجتهدى كه ديگران از او تقليد مى كنند «مَرجع تقليد» و به كسى كه از مجتهد تقليد مى كند «مُقلِّد» مى گويند.
مسأله : كسى كه مجتهد نيست و نمى تواند احكام و
(صفحه 58)
دستورهاى الهى را از منابع آن بدست آورد، بايد از مجتهد تقليد كند; يعنى كارهاى خود را مطابق فتواى او انجام دهد.
مسأله : وظيفه اكثر مردم در احكام دين، تقليد است; چون افراد كمى هستند كه بتوانند در احكام، اجتهاد يا احتياط كنند.
مسأله : مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند بايد داراى شرايط زير باشد:
* عادل.
* زنده.
* مرد.
* بالغ.
* عاقل.
* حلال زاده.
* شيعه دوازده امامى.
* اَعلَم از ديگران.
مسأله : انسان نمى تواند در آغاز از مجتهدى كه از دنيا رفته است تقليد كند. ليكن اگر انسان از مجتهدى تقليد كند و سپس آن مجتهد از دنيا برود مى تواند طبق مسأله بعد، از او تقليد كند.
مسأله : اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كرد فوت شود و او اعلم از مجتهد زنده باشد، بايد بر تقليد او باقى بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد، بايد به مجتهد زنده رجوع كند و اگر مساوى باشند يا اعلميت هيچ يك معلوم نباشد
(صفحه 59)
مى تواند باقى بر تقليد ميّت باشد يا به مجتهد زنده رجوع كند.
مسأله : مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت:
* خود انسان يقين يا اطمينان پيدا كند; مثل آن كه از اهل علم و اهل خُبره باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
* گواهى دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند به شرط آن كه دو نفر عالمِ عادلِ ديگر با گفته آنان مخالفت نكنند.
* اعلم بودن او به گونه اى مشهور باشد كه براى انسان اطمينان حاصل شود.
مسأله : راه هاى بدست آوردن فتواى مجتهد به قرار ذيل است:
* شنيدن از خود مجتهد.
* شنيدن از دو نفر عادل.
* شنيدن از يك نفر عادل به گونه اى كه از گفته او اطمينان حاصل مى شود.
* ديدن در رساله مجتهدكه درستى آن مورد اطمينان باشد.
مسأله : اگر فتواى مجتهد در مسأله اى عوض شود، مقلّد بايد به فتواى جديد عمل كند و عمل كردن به فتواى گذشته جايز نيست، مگر آن كه فتواى اوّل موافق احتياط باشد.
مسأله : واجب است انسان مسائلى را كه غالباً به آنها احتياج دارد، ياد بگيرد.
فرق بين احتياط مستحب و احتياط واجب
مسأله : «احتياط مستحب» هميشه همراه با فتواست;
(صفحه 60)
يعنى در آن مسأله، مجتهد علاوه بر اظهار نظر راه احتياط را هم نشان داده است و مقلّد مى تواند در آن مسأله، به فتوا و يا به احتياط عمل كند و نمى تواند به مجتهد ديگرى رجوع كند; مانند اين مسأله:
«ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كُر بشويند پاك مى شود، گرچه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند».
«احتياط واجب» همراه با فتوا نمى باشد و مقلّد مى تواند به همان احتياط عمل كند يا به فتواى مجتهد ديگر مراجعه كند، مانند اين مسأله:
«احتياط آن است كه بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد سجده نكنند».
نشانه بلوغ و سن تكليف
بلوغ در پسر به يكى از امور زير مشخص مى شود:
1 ـ روييدن موى خشن و زبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ خروج منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ كامل شدن 15 سال قمرى كه 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسى كمتر است.
بلوغ دختر به يكى از امور زير مشخص مى شود:
1 ـ روييدن موى خشن و زبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ بيرون آمدن منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ تمام شدن 9 سال قمرى كه 97 روز و 22 ساعت و 48 دقيقه از 9 سال شمسى كمتر است.
(صفحه 61)
طهــارتاحكام نجاسات
طهارت و پاكى بدن و محيط زندگى، در اسلام داراى اهمّيت بسيارى است. انسان بايد از خوردن و آشاميدن چيزهاى نجس دورى كرده و بدن و لباسش براى «نماز» كه بهترين شيوه پرستش پروردگار عالم است، پاك باشد و بهتر است تميزترين لباس را بپوشد. بنابر اين شناختن چيزهاى نجس و آموختن شيوه پاك كردن آنها نيز لازم است.
مسأله : همه چيز پاك است، مگر يازده چيز و آنچه براثر برخورد با اينها نجس شود.
مسأله : چيزهاى نجس عبارت است از:
1 ـ ادرار (بول).
2 ـ مدفوع (غائط).
3 ـ مَنى.
4 ـ مردار.
5 ـ خون.
6 ـ سگ.
|