(صفحه 8)
حكيم از كار لغو و بيهوده منزّه است و از آيات و روايات
استفاده مى شود كه هدف از خلقت انسان همانا تحصيل كمالات و فضايل نفسانى و كسب درجات و رسيدن به مقامات عاليه است و رسيدن به اين اهداف عاليه بدون برنامه دقيق و احكام و قوانين كامل و جامع مقدور نيست بلكه براى رسيدن و دست يابى به اين مقامات با ارزش به احكام و مقرراتى نيازمند است كه حقوق فردى و اجتماعى او را حفظ كند، آزادى و آرامش او را بر قرار و تأمين كند، راه تكامل و برنامه كسب كمالات و سعادت را به او بنماياند و معلوم است كه چنين برنامه اى با عقل محدود و فكر ناقص بشر انجام پذير نيست، زيرا كه انسان نيازهاى گوناگون و فراوان خود را مانند آفريننده خود نمى شناسد و از راه هاى رسيدن به مقصود خويش آگاهى ندارد، از آنچه موجب سعادت دنيا و آخرت او بشود خبر ندارد، بلكه اكثراً خوشبختى و سعادت خود را در به دست آوردن نيازهاى مادى و منافع دنيوى مى دانند و از نيازهاى معنوى و اخروى غافل مى شوند بلكه غالباً مصالح و منافع خود و وابستگانشان را بر مصالح ديگران ترجيح داده، دست به هر كار مى زنند.
خلاصه از آنجا كه سعادت بشر در دنيا و آخرت در گرو اعقتاد سالم و عمل به برنامه ها و دستورات اسلام و تطبيق برنامه هاى روز مرّه زندگى (فردى و اجتماعى) بر قوانين سعادت بخش اسلام مى باشد، لذا ضرورت دين در جامعه قابل انكار نيست.
(صفحه 9)فوايد دين
فوايد دين بر دو نوع است: 1 ـ فايده هايى كه براى انسان از لحاظ فردى دارد 2 ـ فايده هايى كه براى انسان از لحاظ اجتماعى دارد.
فوايد دين براى انسان از لحاظ فردى بسيار است و عمده آنها كه روشن و بديهى است در سه جمله خلاصه مى شود: 1 ـ آرامش دل 2 ـ قوّت روح 3 ـ حفظ و نگهدارى شخص.
1 ـ آرامش دل
خدا در قرآن كريم فرموده است:
(الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (سوره رعد /28).
يعنى: كسانى كه ايمان آورده اند و دل هاى آنها با ياد خدا آرام مى گيرد، آرى با ياد خدا دلها آرام مى شود.
1 ـ جهان را صاحبى باشد خدا نام كز او آشفته دريا گيرد آرام بلى يكى از فوايد مهم دين براى هر فرد آن است كه او را خداشناس و معتقد به خدا ـ كه حقيقت ثابت و تغييرناپذير و مبدأ همه موجودات و عطا كننده كليّه نعمت ها است ـ مى گرداند، خدايى كه تمام خيرات و عزت و عمر و زندگى دست او است، و به اين وسيله درون او آرام و خوش و خرسند و راضى و قانع و صابر مى شود، آرى آن كه خدا را دارد همه چيز دارد، آن كه خدا را بيابد نه ترس از نابودى و نه بيم از حوادث دارد و نه از پيش آمدها نگران مى شود.
(صفحه 10)
- خوشا آنان كه الله يارشان بى
خوشا آنان كه دائم در نمازند
خوشا آنان كه دائم در نمازند
-
كه حمد و قل هو الله كارشان بى
بهشت جاودان بازارشان بى
بهشت جاودان بازارشان بى
2 ـ قوّت روح
دين انسان را قوىّ الاراده، با گذشت و مسلّط بر تمايلات نفسانى مى گرداند. خداوند درباره خاندان امير مؤمنان حضرت على(عليهم السلام) فرموده است:
{يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً * وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَاَسِيراً * اِنِّمَا نُطْعِمُكُم لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُريدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلاَ شُكُوراً} (سوره دهر / 7 تا 9).
يعنى: به نذر خود وفا مى كنند و از روزى كه سختى هاى آن پراكنده است مى ترسند و غذاى خود را با آن كه دوست دارند به فقير و يتيم و اسير مى دهند، ما شما را براى خدا غذا مى دهيم نه از شما پاداش مى خواهيم و نه انتظار سپاسگزارى داريم.
آرى اين گونه صفات در روحى پيدا مى شود كه قوى و نيرومند و معتقد به قدرت لا يزال الهى باشد، روح ضعيف هرگز داراى اين گونه صفات عالى نمى شود، روح قوى و وابسته به خدا است كه مى گويد اگر فرضاً خورشيد را در كف راست و ماه را در كف چپم بگذاريد دست از مقصد و هدف عالى ام برنمى دارم.
(صفحه 11)
3 ـ حفظ و نگهدارى شخص
سومين فايده دين نگهدارى و حفظ و كنترل انسان از حالات و صفات و غرايز مخرب و نابود كننده است، دين، انسان مؤمن و معتقد به مبدأ و معاد را از هر گونه فساد، تباهى تجاوز به حقوق ديگران و ظلم و ستم باز داشته و حفظ مى كند.
امير مؤمنان حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «
وَ اللّهِ لاََنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الاَْغْلاَلِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيء مِنَ الْحُطَامِ ... وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الاَْقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَة أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَة مَا فَعَلْتُهُ» (نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 224).
يعنى: سوگند به خدا اگر شب را بر روى خارهاى سعدان بيدار به سر برم و يا در غل ها و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم محبوب تر است از اين كه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم... به خدا سوگند اگر اقليم هاى هفت گانه را با آنچه در زير آسمان ها است به من بدهند كه خداوند را با گرفتن پوست جويى از دهان مورچه اى نافرمانى كنم هرگز نخواهم كرد.
بنابراين دين انسان را متوجه به خدا مى كند و در نتيجه دلش را آرام و روحش را قوى مى گرداند و او را از ناشايست ها
(صفحه 12)
حفظ و نگهدارى مى كند.
آرى انسان اگر به دين صحيح پى ببرد و آن گونه كه شايسته است از دين استفاده كند سعادتى را كه آرزو مى كند به بركت دين به دست مى آورد زيرا دين برايش هم فوايد معنوى دارد و هم فوايد مادى، دين به انسان اعتماد به نفس و قوت روح و آرامش و خرمى دل مى دهد و او را از زشتى ها باز مى دارد و در نتيجه تنش سالم، مالش محفوظ، زندگى اش خوش، نامش
نيك و عاقبتش به خير مى شود، خدا فرموده است:
{مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَاكَانُوا يَعْمَلُونَ} (سوره نحل/97).
يعنى: هر كس مرد يا زن ـ كار نيك كند و با ايمان باشد به او زندگانى پاكيزه مى دهيم و چنين كسان را نيكوتر از آن چه كه انجام داده اند پاداش مى بخشيم.
فوايد اجتماعى دين
مردمى كه با هم زندگى مى كنند و در سود و زيان و عزت و ذلت و زندگى و مرگ با هم شريكند و در طرز فكر و احساسات به هم شبيه اند جامعه را تشكيل مى دهند.
جامعه درست همانند يك انسان است و حكم يك شخص را دارد و بايد سه اصل اساسى در جامعه باشد تا جامعه سالم، قوى، با نشاط و قابل بقاء گشته و از زندگى حداكثر بهره را ببرد:
1) الفت و يگانگى و اتحاد و همدلى ميان افراد و طبقات.