(صفحه 59)
مى تواند باقى بر تقليد ميّت باشد يا به مجتهد زنده رجوع كند.
مسأله : مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت:
* خود انسان يقين يا اطمينان پيدا كند; مثل آن كه از اهل علم و اهل خُبره باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
* گواهى دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند به شرط آن كه دو نفر عالمِ عادلِ ديگر با گفته آنان مخالفت نكنند.
* اعلم بودن او به گونه اى مشهور باشد كه براى انسان اطمينان حاصل شود.
مسأله : راه هاى بدست آوردن فتواى مجتهد به قرار ذيل است:
* شنيدن از خود مجتهد.
* شنيدن از دو نفر عادل.
* شنيدن از يك نفر عادل به گونه اى كه از گفته او اطمينان حاصل مى شود.
* ديدن در رساله مجتهدكه درستى آن مورد اطمينان باشد.
مسأله : اگر فتواى مجتهد در مسأله اى عوض شود، مقلّد بايد به فتواى جديد عمل كند و عمل كردن به فتواى گذشته جايز نيست، مگر آن كه فتواى اوّل موافق احتياط باشد.
مسأله : واجب است انسان مسائلى را كه غالباً به آنها احتياج دارد، ياد بگيرد.
فرق بين احتياط مستحب و احتياط واجب
مسأله : «احتياط مستحب» هميشه همراه با فتواست;
(صفحه 60)
يعنى در آن مسأله، مجتهد علاوه بر اظهار نظر راه احتياط را هم نشان داده است و مقلّد مى تواند در آن مسأله، به فتوا و يا به احتياط عمل كند و نمى تواند به مجتهد ديگرى رجوع كند; مانند اين مسأله:
«ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كُر بشويند پاك مى شود، گرچه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند».
«احتياط واجب» همراه با فتوا نمى باشد و مقلّد مى تواند به همان احتياط عمل كند يا به فتواى مجتهد ديگر مراجعه كند، مانند اين مسأله:
«احتياط آن است كه بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد سجده نكنند».
نشانه بلوغ و سن تكليف
بلوغ در پسر به يكى از امور زير مشخص مى شود:
1 ـ روييدن موى خشن و زبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ خروج منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ كامل شدن 15 سال قمرى كه 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسى كمتر است.
بلوغ دختر به يكى از امور زير مشخص مى شود:
1 ـ روييدن موى خشن و زبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ بيرون آمدن منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ تمام شدن 9 سال قمرى كه 97 روز و 22 ساعت و 48 دقيقه از 9 سال شمسى كمتر است.
(صفحه 61)
طهــارت
احكام نجاسات
طهارت و پاكى بدن و محيط زندگى، در اسلام داراى اهمّيت بسيارى است. انسان بايد از خوردن و آشاميدن چيزهاى نجس دورى كرده و بدن و لباسش براى «نماز» كه بهترين شيوه پرستش پروردگار عالم است، پاك باشد و بهتر است تميزترين لباس را بپوشد. بنابر اين شناختن چيزهاى نجس و آموختن شيوه پاك كردن آنها نيز لازم است.
مسأله : همه چيز پاك است، مگر يازده چيز و آنچه براثر برخورد با اينها نجس شود.
مسأله : چيزهاى نجس عبارت است از:
1 ـ ادرار (بول).
2 ـ مدفوع (غائط).
3 ـ مَنى.
4 ـ مردار.
5 ـ خون.
6 ـ سگ.
(صفحه 62)
7 ـ خوك.
8 ـ شـراب.
9 ـ آبجـو.
10 ـ كافر; كه تمام اقسام آن نجس است، مگر اهل كتاب (يهود و نصارى و مجوس) كه پاك مى باشند.
11 ـ عرق شتر نجاست خوار.
مسأله : ادرار و مدفوع انسان و حيوان هاى حرام گوشت كه خون جهنده دارند، نجس است.
مسأله : حيوان ها دو دسته اند، برخى خون جهنده دارند; يعنى اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار از آن بيرون مى آيد و برخى ديگر خون جهنده ندارند; يعنى اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار بيرون نمى آيد.
مسأله : ادرار و مدفوع حيوان هاى حلال گوشت; مانند گاو و گوسفند و حيوانهايى كه خون جهنده ندارند; مانند مار و ماهى، پاك است.
مسأله : بول و غائط حيوانهايى كه گوشت آنها مكروه است، پاك مى باشد; مانند اسب و الاغ.
مسأله : فضله (مدفوع) پرندگان حرام گوشت; مانند كلاغ، پاك است.
احكام مردار
مسأله : به حيوانى كه بر خلاف دستور اسلام كشته شود
(صفحه 63)
يا خودش مرده باشد، «مُردار» گويند.
مسأله : مردار حيوانى كه خون جهنده ندارد; مانند ماهى، پاك است.
مسأله : مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، اجزاى بى روحش مانند مو و شاخ، پاك و اجزاى روح دارش; مانند گوشت و پوست، نجس است.
مسأله : تمام اجزاى بدن سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى كند، چه مرده و چه زنده آن نجس است.
مسأله : انسان مرده هر چند تازه از دنيا رفته و بدنش سرد نشده باشد (بجز اجزاى بى روح او; مانند ناخن، مو و دندان) تمام بدنش نجس مى باشد.
مسأله : هرگاه غسل هاى سه گانه ميّت تمام شد، بدنش پاك مى شود.
مسأله : كسى كه درراه خداوبراى حفظ اسلام مى جنگد، اگر در ميدان نبرد و معركه درگيرى كشته شود و همانجا از دنيا برود بدنش پاك است و نياز به غسل و كفن ندارد.
احكام خون
مسأله : خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد; مانند مرغ و گوسفند، نجس است.
مسأله : حيوانى كه خون جهنده ندارد; مانند ماهى و پشه، خونش پاك است.
- 1 ـ براى آشنايى بيشتر با چگونگى ذِبح حيوان، به مسأله 439 مراجعه شود.