جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه احكام پزشكان و بيماران
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 110 )

وقتى كه خوف جانى براى خود نداشته باشد، شرايط متعارف و معمول را و هرچه براى حفظ جنين لازم است، رعايت كند.

ـ اگر پزشك براى مادر باردار دارويى تجويز كند تا بااستفاده از آن نوزاد سالم بماند و سقط نشود ـ در صورتى كه اگر استفاده نكند به جنين آسيب رسيده يا سقط مى شود ـ وظيفه مادر است كه در استفاده از دارو كوتاهى نكند.

ـ مادر باردارى كه براى سقط شدن جنين خود، عملى را انجام نداده، ليكن با عدم رعايت نكات لازم و مهيّا نكردن شرايط و مقتضياتِ حفظ جنين، مقدمات سقط جنين را فراهم مى سازد، در صورتى كه بگويند سقط جنين مستند به مادر است، كار حرامى را مرتكب شده و ديه جنين بر او واجب مى شود. امّا اگر به اندازه متعارف رعايت كرده، مسؤوليتى ندارد.

لزوم حفظ جنين با دستگاه انكوباتور

ـ اگر پزشك معالج تشخيص داد كه فرزند داخل رحم زنده نمى ماند مگر اين كه از رحم بيرون آورده شود و در دستگاه مخصوص ـ انكوباتور ـ گذاشته شود، در اين صورت لازم است براى حفظ آن اين عمل انجام شود، خصوصاً اگر بعد از چهار ماهگى باشد.

موارد جواز سقط جنين

ـ مواردى كه سقط جنين جايز است به شرح ذيل مى باشد:

الف: با تشخيص پزشك متخصص و مورد اطمينان، بقاى حمل براى

( صفحه 111 )

مادر خطر جانى داشته باشد; در اين صورت سقط جنين جايز است هر چند پرداخت ديه لازم مى شود.

ب: در صورتى كه مادر درد غير قابل تحمل فعلى دارد،(1) در چنين صورتى معالجه مادر لازم وضرورى است هرچند درضمن معالجه جنين ـ چه روح به آن دميده شده باشد و چه هنوز دميده نشده باشد ـ سقط شود.

ج: اگر بقاى جنين موجب مرگ مادر و جنين ـ هر دو ـ بشود.(2)

سقط جنين بعد از چهارماهگى

ـ سقط جنين مطلقاً جايز نيست چه قبل و چه بعد از چهار ماهگى و فقط در صورتى كه خوف خطر جانى براى مادر داشته باشد اين امر تجويز مى شود.

حكم سقط جنين كافر

ـ پزشك مسلمان مى تواند جنينِ زن كافرى را كه پدر آن ـ جنين ـ هم كافر است، سقط كند. امّا اگر يكى از پدر و مادر جنين مسلمان باشد، چون حرمت مسلمان را دارد، ديگر سقط جنين جايز نمى باشد.

احكام زنى كه سقط جنين كرده

ـ زن اگر جنين خود را كه از زنا باردار شده سقط كند مرتكب گناه

  • 1 ـ مقصود از درد فعلى، دردى است كه هم اكنون مادر را آزار مى دهد، نه دردى كه در آينده به آن مبتلا مى شود.
    2 ـ تفصيل اين صورت در مسائل آينده آمده است.
( صفحه 112 )

كبيره شده است و امورى را بايد انجام دهد:

الف: بايد فوراً توبه كند;

ب: ديه جنين سقط شده را پرداخت كند;

ج: اگر جنين به چهارماهگى رسيده، كفّاره جمع نيز بر عهده او مى آيد.

بايد توجه داشت كه بنا بر مشهور بين فقها، ديه ولدالزنا به مقدار ديه حلال زاده است ولى أحوط آن است كه با حاكم شرع مصالحه كند وديه آن، حكم تركه شخص بدون وارث را دارد كه وارث آن، امام(عليه السلام) است ودرزمان غيبت، بايدبه مجتهد جامع الشرايط پرداخت شود.

ـ تنها با اين احتمال كه ماندن جنين در شكم مادر موجب مرگ مادر مى شود، نمى توان جنين را سقط كرد، امّا اگر پزشك متخصص تشخيص داد و مادر نيز از گفته او يا از راه ديگرى اطمينان حاصل كرد كه ماندن جنين براى حيات يا سلامت او خطر جدى دارد، سقط جنين براى نجات جان خود مانعى ندارد.

موارد ضرورت سقط جنين

ـ زن باردارى كه در اثر تصادف براى درمان نياز به عمل جراحى فورى دارد و لازمه عمل اين است كه مادر بى هوش شود و در اثر بى هوشىِ مادر، يقين داريم يا احتمال مى دهيم كه جنين ـ كه بعد از دوران چهار ماهگى و دميده شدن روح به اوست ـ سقط مى شود، در اين فرض بايد كوشش شود حتى الامكان با بى حس كردن موضعى يا بدون بى هوشى، عمل انجام گيرد امّا اگر اينگونه ممكن نبود، بى هوش كردن مادر براى عمل جراحى، اشكال ندارد، هر چند فرزندش سقط شود.

( صفحه 113 )

ـ مادر باردارى كه ادامه حاملگى با حيات او مغايرت دارد و پرورش جنين خارج رحم ممكن نباشد و بعد از مرگ مادر هم زنده نمى ماند، در صورتى مى توان به منظور نجات جان مادر به حاملگى خاتمه داد كه تا آخرين زمان امكانِ ادامه حيات آن دو صبر شود ـ لعلّ الله يحدث بعد ذلك امراً(1) ـ و پس از آن با احراز يقين به اين كه جنين در هر حال فوت خواهد كرد، اسقاط آن به منظور حفظ جان مادر توسط مادر مانعى ندارد.

ـ خانمى كه بر اثر وضع حمل زياد گرفتار امراض گوناگون از قبيل استخوان درد، ضعف اعصاب شديد و ناراحتى قلبى شده، در صورتى كه مجدداً حامله شود، خودش يا پزشك نمى توانند جنين را سقط كنند بلكه در چنين فرضى بايد مادر از باردارى جلوگيرى كند، حتّى با عقيم كردن خود(2)، امّا اگر حامله شد و بقاى حمل موجب ضرر غير قابل تحمل بود، سقط جنين جايز است و چگونگى آن در مسائل بعد مى آيد.

عدم جواز سقط جنين بيمار و عقب مانده

ـ اگر بدانيم جنين مبتلا به بيمارى خاصى است كه بعد از تولد، خواهد مُرد و يا به بيمارى هاى ژنتيك و يا به ناهنجارى هاى نوزادان گرفتار خواهد شد، اين امور مجوز سقط جنين نيست، بلكه حرمت آن در موارد فوق باقى است.

ـ اگر پزشكان به خانمى بگويند: فرزندى كه در رحم دارى از

  • 1 ـ شايد خداوند بعد از آن راه نجاتى را به وجود آورد.
    2 ـ موارد جواز عقيم كردن در بحث جلوگيرى از باردارى آمده است.
( صفحه 114 )

لحاظ ذهنى عقب مانده است، و يا از لحاظ بدنى نقص عضو دارد، زن نمى تواند كارى كند كه جنين ساقط شود و نيز نمى تواند خود را براى اسقاط جنين آماده كند و در صورت تحقق چنين امرى توسط مادر يا پزشك، علاوه بر آن كه مرتكب گناه كبيره شده اند، ديه بر مباشر واجب است.

عدم جواز سقط جنين بر غيرمادر

ـ در مواردى كه اسقاط جنين جايز است، لازم است مادر شخصاً ـ در صورت امكان ـ فرزند خود را اسقاط كند و در صورتى كه خودش بتواند، جايز نيست ديگرى اين كار را انجام دهد.

ـ اگر مادر نتوانست شخصاً اقدام به اسقاط جنين كند، پزشك يا شخص ديگر مى تواند اقدام به اين كار كند و حرمتى بر او نيست. امّا اگر از وارثان جنين برائت نگرفته، ضامن ديه مى باشد.

سقوط عده زن باردار، با سقط جنينِ وى

ـ زن باردارى كه پايان عده او به وضع حمل مى باشد، با سقط جنين وى ـ چه به عمد و چه به غيرعمد ـ عده اش تمام مى شود.

لزوم تأخير مجازات اعدام براى زن باردار

ـ زن باردارى كه به خاطر ارتكاب جنايت مستحق اعدام است، نمى توان او را مجازات كرد و بايد تا زمان وضع حمل وى، اجراى حكم را به تأخير انداخت.