جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه احكام پزشكان و بيماران
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 177 )

اصطلاح پزشكى قانونى گرچه سابقه اى چندان طولانى ندارد، امّا چون اثبات جرم، تشخيص مقدار آسيب وارده در اثر ضربه، اثبات مرگ و امثال آن كه هريك موضوع احكامى چون حدود، قصاص، ديات، تقسيم ارث و... مى باشد، در بسيارى از موارد با شهادت افراد كارشناس و خبره اثبات مى شود، لذا حجّيّت قول پزشك از ديرباز در فقه مطرح بوده و توسط فقهاء مورد بحث و دقت نظر قرار گرفته كه در كتاب هاى فقهى آمده است. از آنجا كه در زمان حاضر پزشكى قانونى متكفّل امور يادشده مى باشد، در اين فصل مسائل مورد ابتلاء پزشكان و دست اندركاران محترم امور پزشكى قانونى را مورد بحث قرار مى دهيم.

در قلمرو پزشكى قانونى فروع فقهى متعددى مورد بحث است كه ذيلا مى آيد:

نگاه به بدن ميّت نامحرم و لمس آن

ـ نگاه كردن به بدن ميت نامحرم و لمس آن از لحاظ شرعى مانند

( صفحه 178 )

احكام نگاه كردن به بدن فرد زنده مى باشد بنابراين نگاه و لمس عورت مرده در مواردى كه براى تشخيص موضوعات احكام شرعى لازم باشد و قاضى صالح دستور آن را بدهد، در حدّ ضرورت اشكال ندارد.

كالبد شكافى

ـ در مواردى كه قاضى صالح كشف جرمى ـ در صورت مهم بودن اثبات جرم  ـ را كه به آن رسيدگى مى كند، متوقّف بر كالبدشكافى ميّت بداند، شكافتن كالبد وى جايز است.

ـ كالبد شكافى براى تشخيص علت مرگ در صورتى كه اثبات علت مرگ مصلحت اهمّى داشته باشد و قاضى صالح لزوم آن را احراز نمايد و دستور تشريح و كالبد شكافى دهد، اشكال ندارد.

ـ نبش قبر مسلمان براى كالبد شكافى جايز نيست، مگر قاضى صالح براى كشف جرم يا اثبات حق، انجام آن را لازم بداند.

صدور گواهى از طرف پزشك

ـ پزشك بايد از صدور گواهى خلاف واقع خوددارى نمايد، زيرا گواهى خلاف واقع، از مصاديق كذب يا افتراء است و گناه كبيره است.

ـ گواهى پزشك به شرط آن كه عادل باشد و شهادتش مستند به حسّ يا نسبت به امورى باشد كه در آن خبره است، به عنوان يك شاهد عادل پذيرفته است.

ـ گواهى پزشك در مورد بكارت و ازاله آن، عنّه ـ ناتوانى جنسى ـ. جنون، حمل ـ باردارى ـ و نظاير آن، به شرطى كه عادل باشد و شهادتش

( صفحه 179 )

مستند به حسّ باشد، به عنوان يك شاهد عادل مورد قبول است ولى در امور حدسى و غيرمحسوس، اگر شهادت به امرى باشد كه در آن خبره است، در صورتى كه عادل هم باشد، به عنوان يك شاهد پذيرفته است، امّا در ساير موارد پذيرفتن شهادت او محل اشكال است.

ـ در تشخيص مرگ اگر از گفته پزشك ـ با توجه به اسناد و مدارك ـ يقين به مرگ كسى پيدا شود و يا دو نفر پزشك عادل به مرگ شخص شهادت دهند، دفن او جايز است. وگرنه بايد تا حصول يقين به مرگ، صبر كرد.

ـ گواهى پزشك واجد شرايط درباره جنايات و جراحات، در صورتى كه مستند به حسّ باشد به عنوان يك شاهد معتبر است ولى آنچه از روى حدس و گمان پزشك باشد، براى اثبات ديه يا قصاص و ضمانت اعتبار ندارد.

ـ تشخيص پزشك براى اجراى حدود در اثبات گناهان جنسى مثل زنا يا لواط، كفايت نمى كند: و اثبات اين جرايم فقط با شهادت شهود يا اقرار متهم ـ آن هم با رعايت شرايطى كه در احكام حدود آمده است ـ و يا با علم و قطع صددرصد قاضى ثابت مى شود.

ـ نظر پزشك با توجّه به اسناد و مدارك در مورد علت بيمارى، اگر موجب اطمينان قاضى شود، حجّت است.

ـ تجزيه خون جهت تشخيص فرزند و الحاق آن به پدر، از لحاظ شرعى حجّيت ندارد.

( صفحه 180 )

( صفحه 181 )

فصل پانزدهم:
ضمـان در پزشكى