( صفحه 134 )
( صفحه 135 )
فصل دهـم:
تغيير جنسيت
( صفحه 136 )
( صفحه 137 )
در مكتب نورانى اسلام، انسان موجودى نيست كه زاده حيوان و فرآيند تكامل زيستى موجودات ديگر باشد; بلكه نوع خاصى از مخلوقات الهى است كه بر اساس اراده و مشيت خداوندى و با اهداف خاصى آفريده شده و به بركت برخوردارى از عقل و اختيار، مفتخر به مكلف شدن به تكليف الهى ومزيّن به زينت خليفه خدا و مسجود فرشتگان گرديده است.
يكى از فرق ها و امتيازات ويژه انسان اين است كه نمى توان با او رفتارى كرد كه با ديگر موجودات جاندار مى شود. موجودات ديگر را مى توان به بند كشيد و در آزمايش هاى مختلف از آنان استفاده كرد، اما انسان را نمى توان به موجودى آزمايشگاهى تبديل كرد. بر اين اساس هر انسانى نه خود مجاز است كه در مورد خود دست به هر اقدامى بزند و نه ديگران مجاز به چنين عملى هستند. از جمله اين اقدامات، ايجاد تغيير و تحول در جنسيت انسان است كه از منظر فقهى داراى احكامى است كه در اين بخش مورد بحث قرار مى گيرند.
( صفحه 138 )حكم تغيير و مشخص كردن جنسيّت
ـ تغيير جنسيت دو صورت دارد:
الف: گاهى صرفاً ظاهرى و صورى است، يعنى مثلاً طبيعت بدن مؤنّث است و در واقع اثرى از آلت انوثيت نيست بلكه فقط يك جراحى صورى انجام مى گيرد و چيزى شبيه آلت مذكّر ظاهر مى گردد، اين كار حرام است و بايد به شدت از آن پرهيز نمود و اگر ازدواجى بر اساس آن صورت بگيرد، حرام و باطل است.
ب: ولى گاهى تغيير جنسيت واقعى است، يعنى با جراحى كردن، عضو تناسلى واقعى كه بر اثر مانعى پوشيده بوده ظاهر مى گردد، اين كار ذاتاً جايز است، مخصوصاً در مواردى كه آثار جنس مخالف در شخص باشد. امّا چون اين جراحى نياز به لمس و نظر دارد، تنها در موارد ضرورت جايز است.
وجوب تغيير و مشخص كردن جنسيّت
ـ در موارد زير تغيير جنسيت و مشخص كردن جنسيت واقعى واجب مى شود:
الف: اگر افراد دوجنسى در انجام اعمال و وظايف شرعى خود مانند: محرميّت، ازدواج، ارث، نماز و... دچار مشكل شوند و تنها راه خروج از اين مشكل، تغيير جنسيت و مشخص كردن جنسيت واقعى باشد;
ب: اگر دوجنسى بودن موجب ابتلا به بيمارى هاى شديد جسمى يا روانى و يا اختلال در زندگى خانوادگى شود و پزشك متخصص، تنها راه