( صفحه 207 )
انسان موجودى است كه برخوردار از نعمت عقل و اختيار است و به همين جهت از سوى خداوند مورد تكليف قرار گرفته و عمل به آنها بر او لازم شده است و اگر نسبت به آنها اهمال يا كوتاهى كند، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. ممكن است برخى بپندارند كه در بعضى شرايط مانند دوران بيمارى، انسان هيچ تكليفى ندارد و انجام تكاليف شرعى از او ساقط شده است، ولى بايد توجه داشت كه انسان در هيچ شرايطى، يله و رها و بدون تكليف نيست. ليكن از آنجا كه دين اسلام، شريعت سمحه و سهله است، خداوند متعال احكام آن را طورى قرار داده كه در شرايط مختلف تغيير مى كند و هماهنگ با شرايط جديد، عمل به آنها آسان مى گردد، به نحوى كه انسان احساس سختى و فشار از آن ناحيه نكند.
در اين فصل كليه احكام شرعى مربوط به بيماران، جمع آورى شده و در اختيار مؤمنان و متديّنان قرار مى گيرد.
البته بايد توجه داشت كه عمل به احكام شرعى در دوران بيمارى ممكن است سختى هايى را به دنبال داشته باشد، ولى از اجر و پاداش
( صفحه 208 )
بيشترى برخوردار خواهد بود، زيرا كه فرموده اند: «بهترين اعمال آنهايى هستند كه با زحمت بيشترى همراه باشند.»
طهارت و نجاست
ـ مايع ضدّ عفونى كننده اى كه هنگام تزريق مصرف مى شود، اگر چه حاوى الكل باشد، پاك است امّا اگر از الكل مست كننده استفاده شده باشد و يا اينكه محل تزريق آلوده به خون شود بايد جاى آن را آب كشيد.
ـ زردابه اى كه در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى شود، اگر معلوم نباشد كه با خون مخلوط است پاك مى باشد.
ـ خونى كه به واسطه كوبيده شدن، زير ناخن يا پوست مى ميرد، اگر طورى باشد كه ديگر به آن خون نگويند پاك است و اگر به آن خون بگويند در صورتى كه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد بايد براى وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا چيزى مثل پارچه بر آن بگذارند و روى پارچه دستِ تر بكشند و تيمّم هم بكنند.
ـ اگر انسان نداند كه خون زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت در آمده، پاك است.
ـ خونى كه از لاى دندان ها مى آيد، نجس است و خوردن آن حرام مى باشد، ولى اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاك است و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشكال ندارد.
( صفحه 209 )تطهير كردن
ـ كسى كه يك دست ندارد و نمى تواند به طور معمول خود را تطهير كند براى تطهير محل مدفوع مى تواند به واسطه آب جارى يا آب كُر كه از شلنگ مى آيد يا سنگ و يا كلوخ يا كهنه خود را پاك نمايد.
ـ مخرج ادرار بعد از برطرف شدن عين نجاست با يك مرتبه شستن پاك مى شود، ولى كسانى كه ادرار آنان از غير مجراى طبيعى مى آيد، احتياط واجب آن است كه دو مرتبه بشويند.
وضــو
ـ اگر در صورت يا دست ها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كُر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون آن بند آيد و بعد وضوى ارتماسى بگيرد.
ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه نايب اجرت بخواهد، در صورتى كه بتواند، بايد بدهد، ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح نمايند.
ـ كسى كه بايد نايب بگيرد، هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.
( صفحه 210 )
ـ كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند، تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد. بلكه اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، احتياط واجب آن است كه تيمّم كند و با آن وضو، نماز نخواند و اگر با آن وضو نماز به جاى آورده است دوباره آن را انجام دهد.
ـ اگر رساندن آب به صورت و دست ها، به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است، ضرر نداشته باشد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
ـ اگر در صورت و دست ها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر، تاول ايجاد شود، شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه تاول سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يا يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير آن قسمتى كه كنده نشده برساند. ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود، بايد آن را از بدن جدا كند يا آب را به زير آن برساند.
وضــوى وسواسى
ـ مقصود از «وسواسى» كسى است كه كارهاى او از حدّ متعارف خارج شود و بايد از آن اجتناب نمايد.
ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن و غصبى نبودن آن خيلى شك كند، نبايد به شكّ خود اعتنا نمايد.
( صفحه 211 )
وضــوى مسلوس و مبطون(1)
ـ اگر انسان مرضى دارد كه ادرار او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع جلوگيرى كند، اگر يقين دارد كه از اول تا آخر نماز، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن، مهلت پيدا مى كند بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند و اگر وقت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه مهلت دارد، فقط كارهاى واجب نماز را بجاآورد و كارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك كند.
ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه ادرار از او خارج مى شود، اگر براى او حرجى نيست يعنى سختى كه معمولاً تحمل نمى شود در آن نباشد بايد ظرف آب را كنار خود بگذارد و هر وقت ادرار از او خارج شد بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.
ـ كسى كه مدفوع او به طورى پى درپى خارج مى شود، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد بعد از هر دفعه وضوى خود را تكرار كند تا وقتى كه براى او حرجى باشد.
ـ كسى كه پى درپى ادرار از او خارج مى شود، اگر در بين دو نماز قطره بولى از او خارج نشود، مى تواند با يك وضو هر دو نماز را بخواند و قطره هايى كه بين نماز خارج مى شود، اشكال ندارد گرچه سزاوار است احتياط مراعات شود.
- 1 ـ مقصود از «مسلوس و مبطون» كسى است كه نتواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع خود جلوگيرى كند.