( صفحه 248 )
بدهند، آنچه را كه در حال زندگى بخشيده از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد و چيزى را كه وصيّت كرده، اگر زيادتر از ثلث باشد، زيادى آن محتاج به اذن ورثه است.
ـ اگر در مرضى كه به آن مرض مى ميرد، بگويد مقدارى به كسى بدهكار است، چنانچه متهم باشد كه براى ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقدارى را كه معين كرده، از ثلث او بدهند و اگر متّهم نباشد و كسى هم منكر گفته او نشود، بايد از اصل مالش بدهند.
ـ اگر انسان در مرضى كه به آن مرض از دنيا مى رود، زنى را عقد كند ولى با او نزديكى نكند، آن زن از او ارث نمى برد و حق مهر هم ندارد.
ـ اگر زن در حال مرض، شوهر كند و به همان مرض بميرد، شوهرش اگرچه با او نزديكى نكرده باشد، از او ارث مى برد.
وصلّى الله على محمّد وآله الطّيّبين الطّاهرين
require("baknext.php");
?>