جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه352)
نسبت به احكام واصول عقايد، براى مكلّف فعليت دارد وتحقّق آن متوقّف بر امر غيرمقدور نيست، زيرا مكلّف مى تواند در مقام تحقّق معرفت برآيد و آن را در خارج ايجاد كند.
واجب معلّق: واجبى است كه وجوبش گريبانگير مكلّف شده و فعليت دارد ولى حصول آن متوقّف بر امر غيرمقدور ـ كه الان در اختيار مكلّف نيست و تحقّق آن نياز به زمان دارد ـ مى باشد، مثلاً در مسأله حج، وقتى انسان مستطيع شد و يا ـ  بنابر احتمال ديگر ـ كاروان هم سفران حج به حركت درآمد، وجوب حج براى انسان فعليت پيدا مى كند، امّا تحقّق خود حج ـ كه واجب و مأموربه است ـ توقّف بر زمان خاصى دارد كه آن زمان خاص چند روزى از ذى حجّه است.(1)

فرق بين واجب معلّق و واجب مشروط:

صاحب فصول (رحمه الله) مى فرمايد: واجب مشروط، قبل از تحقّق شرط، وجوبى ندارد ولى واجب معلّق، قبل از تحقّق معلّق عليه، وجوب دارد امّا واجب، متوقّف بر معلّق عليه است. هردو عنوان در مورد حج پياده مى شود. حج اگر نسبت به استطاعت يا خروج كاروان ملاحظه شود، واجب مشروط است يعنى تا زمانى كه استطاعت يا خروج كاروان تحقّق پيدا نكند وجوبى دركار نيست امّا همين حج را اگر نسبت به وقت و زمان خاصش ملاحظه كنيم، واجب معلّق خواهد بود.(2)
قبل از ورود به بحثِ امكان و عدم امكان واجب معلّق بايد به بررسى فايده اين تقسيم بپردازيم:

چه فايده اى بر تقسيم واجب به معلّق و منجّز وجود دارد؟


تقسيماتى كه ما براى واجب مطرح مى كنيم به لحاظ نقشى است كه اين تقسيمات در بحث مقدّمه واجب ايفا مى كنند، مثلاً در بحث واجب مطلق و مشروط مى خواهيم
  • 1 ـ الفصول الغروية في الاُصول الفقهيّة، ص79 و 80
  • 2 ـ همان.
(صفحه353)
بگوييم: واجب مطلق، مقدّماتش هم وجوب دارد، امّا مقدّمات واجب مشروط، قبل از تحقّق شرط، وجوب ندارد، مگر در آن قسم خاصى كه در بحث قبل اشاره كرديم.(1) لذا باوجود اين كه تقسيمات زيادى درارتباط با واجب مى تواند مطرح شود،(2) امّا در بحث مقدّمه واجب مطرح نمى شوند، چون نمى توانند در اين زمينه نقشى ايفا كنند. حال آيا تقسيم واجب به معلّق و منجّز چه اثرى در باب مقدّمه واجب مى تواند داشته باشد؟ آيا صاحب فصول (رحمه الله) مطلق واجب را به اين دو قسم تقسيم كرده يا اين كه اين تقسيم فقط مربوط به واجب مطلق است و در مورد واجب مشروط جريان ندارد؟
تقسيم صاحب فصول (رحمه الله) فقط در مورد واجب مطلق است، زيرا ايشان هم در مورد واجب مطلق و هم در مورد واجب منجّز، فعليت وجوب را مطرح كردند و چون وجوب واجب مشروط فعليت ندارد و متوقّف بر اين است كه قيد و شرطش حاصل شود، لذا واجبات مشروط از تقسيم صاحب فصول (رحمه الله) خارج است و تقسيم فقط در مورد واجبات فعليه است و واجبات فعليه همان واجبات مطلقه است.
ممكن است كسى بگويد: صاحب فصول (رحمه الله) حج را نسبت به استطاعت مطرح كرد و اين واجب مشروط است.
مى گوييم: واجب مشروط تا زمانى واجب مشروط است كه شرط آن حاصل نشده باشد، امّا وقتى شرط آن حاصل شد، وجوب آن فعليت پيدا كرده و عنوان واجب مطلق را پيدا مى كند.
درنتيجه صاحب فصول (رحمه الله) واجب مطلق را به اين دو قسم تقسيم كرده است. ولى آيا اين دو قسم چه نقشى مى توانند در بحث مقدّمه واجب داشته باشند؟
هدف صاحب فصول (رحمه الله) از اين تقسيم اين است كه مقدّمات حج را قبل از آمدن زمان حج واجب كند. ايشان مى خواهد بفرمايد: وقتى استطاعت حاصل شد و وجوب
  • 1 ـ و آن جايى بود كه اگر مقدّمه را تحصيل نمى كرديم، اتيان واجب در زمان وجوبش غيرممكن بود.
  • 2 ـ مثل اين كه گفته شود: «واجب يا صلاة است و يا صوم» و امثال اين تقسيم.
(صفحه354)
حج گريبان مكلّف را گرفت، مكلّف نبايد منتظر آمدن وقت حج بشود بلكه بايد از همين الان، مقدّمات آن ـ مثل تهيه گذرنامه ـ را فراهم كند، زيرا اگر بخواهد منتظر وقت حج شود اوّلاً: نمى تواند حج را در خارج اتيان كند و ثانياً: وجوب حج، همين الان فعليت دارد، بنابراين مقدّمه آن هم وجوب فعلى پيدا مى كند لذا تحصيل گذرنامه براى او واجب مى شود.
اشكال مرحوم آخوند بر صاحب فصول (رحمه الله):
مرحوم آخوند بر صاحب فصول اشكال كرده مى فرمايد: «آيا وجوب تحصيل مقدّمه، اثر چيست؟ آيا اثر فعلى بودن وجوب حج است يا اثر استقبالى بودن واجب؟ چون به نظر شما (صاحب فصول (رحمه الله)) واجب معلّق و واجب منجّز، وجوبشان فعلى است و فرق ميان آن دو اين است كه در واجب منجّز، خود واجب هم فعلى است امّا در واجب معلّق، استقبالى است». شما (صاحب فصول (رحمه الله)) خواهيد گفت: «وجوب تحصيل گذرنامه، اثرِ فعلى بودن وجوب حج است» و نمى گوييد: «علّت آن، استقبالى بودن واجب است»، چون استقبالى بودن واجب، اثرى در وجوب تحصيل مقدّمه ندارد.
درنتيجه وجوب تحصيل گذرنامه درارتباط با جهت مشترك ميان واجب معلّق و واجب منجّز است نه درارتباط با وجه امتياز واجب معلّق كه عبارت از استقبالى بودن واجب است. پس چه فايده اى بر اين تقسيم مترتّب است؟(1)
به نظر ما اين بيان مرحوم آخوند براساس مبناى خودشان خوب است.
اشكال شيخ انصارى (رحمه الله) بر صاحب فصول (رحمه الله):
مرحوم شيخ انصارى براساس مبناى خودشان در مورد واجب مشروط ـ كه قيد را مربوط به مادّه مى دانست، برخلاف مشهور كه قيد را مربوط به هيئت مى دانستند ـ تقسيم
  • 1 ـ كفاية الاُصول، ج1، ص161
(صفحه355)
صاحب فصول (رحمه الله) را مورد اشكال قرار داده است.
قبل از بيان اشكال شيخ انصارى (رحمه الله) لازم است بين واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله)و واجب مشروط شيخ انصارى (رحمه الله) و همچنين بين واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله) و واجب مشروط مشهور مقايسه اى انجام دهيم:
فرق بين واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله) با واجب مشروط مشهور اين است كه در واجب مشروط مشهور، وجوبْ معلّق است امّا در واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله)، وجوبْ معلّق نيست بلكه واجبْ معلّق بر مجىء وقت است. پس فرق بين وقت در باب نماز و وقت در باب حجّ، فرق بين واجب مشروط و واجب معلّق است با اين كه در هردو «وقت» به نسبت به«واجب» ملاحظه مى شود.صاحب فصول (رحمه الله)مى گويد: «صلاة نسبت به وقت، واجب مشروط است، يعنى قبل از فرارسيدن وقت، نمازْ وجوبى ندارد. امّا حج نسبت به وقت، واجب معلّق است و الاّ وجوب قبل از تحقّق وقت در باب حج ثابت است».
امّا شيخ انصارى (رحمه الله) در واجب مشروط، قيد را مربوط به مادّه و دخيل در واجب مى دانست، صاحب فصول (رحمه الله) هم در اين جا (واجب معلّق) قيد وقت را مربوط به مادّه و دخيل در واجب مى داند. بنابراين بين واجب مشروط شيخ انصارى (رحمه الله) و واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله) فرقى وجود ندارد مگر از جهت توسعه و تضييق. صاحب فصول (رحمه الله)مى گويد: «معلّق عليه در واجب معلّق، يك امرى است كه مقدور مكلّف نيست، مثل مسأله زمان». امّا شيخ انصارى (رحمه الله) كه در واجب مشروط قيد را مربوط به ماده مى داند، خصوصيتى در مورد قيد ملاحظه نمى كند، خواه آن قيد، مقدور باشد ـ  مثل استطاعت ـ يا غير مقدور ـ مثل مجىء زيد ـ فرقى نمى كند. درنتيجه واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله)شعبه اى از واجب مشروط شيخ انصارى (رحمه الله)است. بر همين اساس شيخ انصارى (رحمه الله) بر صاحب فصول (رحمه الله) اشكال كرده كه چه ثمره اى بر اين تقسيم شما مترتّب است؟ آنچه شما اين جا مطرح كرده ايد، ما (شيخ انصارى (رحمه الله)) وسيع تر آن را مطرح كرده ايم.(1)
  • 1 ـ مطارح الأنظار،ص51 و كفاية الاُصول، ج1، ص160 و 161
(صفحه356)
اشكال سوّم بر صاحب فصول (رحمه الله) :
صاحب فصول (رحمه الله) ناچار است بگويد: «صلاة نسبت به وقتْ واجب مشروط است و حج نسبت به وقتْ واجب معلّق است، به همين جهت تحصيل گذرنامه، قبل از آمدن وقت، واجب است». ولى ما فرقى بين آن دو نمى بينيم بلكه به نظر ما، هم حج و هم صلاة نسبت به وقت، واجب مشروط مى باشند. همان طور كه تا وقتى زوال حاصل نشده است، وجوبى براى نماز ظهر و عصر تحقّق پيدا نمى كند، تا وقتى هم كه ايّام خاص حج حاصل نشود، حجّْ واجب نمى شود. يعنى وجوب حج داراى دو شرط است: استطاعت و فرارسيدن وقت ـ يا خروج كاروان ـ و مجرد استطاعت يا خروج كاروان، به تنهايى براى وجوب حج كفايت نمى كند.
اشكال: براساس اين مبنا، كسى كه مستطيع شد، حج برايش واجب نمى شود، در اين صورت چه لزومى دارد كه به دنبال تهيه مقدّمات برود؟(1)
جواب: طبق بيانى كه قبلاً مطرح كرديم مى گوييم: بين استطاعت و آمدن وقت فرق وجود دارد. حصول استطاعت قابل پيش بينى نيست امّا آمدن وقت حج قابل پيش بينى است. بنابر اين وقتى مكلّف استطاعت پيدا كرد، به طور قطع مى داند كه شرط دوّم وجوب ـ يعنى وقت ـ خواهد آمد، آن وقت ملاحظه مى كند كه اگربخواهد مقدّمات را بعد از فرارسيدن وقت حج انجام دهد، امكان تحقّق حج وجود نخواهد داشت، لذا براى اين كه حج از او فوت نشود واجب است مقدّمات را فراهم كند. امّا وجوب تحصيل مقدّمات، در ارتباط با وجوب فعلى حج نيست.
پس ما توانستيم راه سوّمى براى انكار واجب معلّق صاحب فصول (رحمه الله) پيدا كنيم به اين صورت كه بگوييم: «آنچه صاحب فصول (رحمه الله) به عنوان واجب معلّق مطرح كرده، درحقيقت، واجب مشروط است ولى از آن واجبات مشروطى است كه چون شرطش
  • 1 ـ زيرا وجوب مقدّمه، غيرى است و بالملازمه ثابت مى شود و يكى از دو طرف ملازمه، وجوب ذى المقدّمه است و قبل از موسم، حج واجب نيست.