( صفحه 119 )
خاطر تنگى وقت يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد.
مسأله : در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده است دوباره بخواند:
اوّل: اگر از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
دوّم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
سوّم: اگر تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد.
چهارم: اگر عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.
پنجم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است.
( صفحه 120 )
احـكام نـماز
نماز بهترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود. و همانطور كه اگر انسان در هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كنند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كسى كه به نماز اهميّت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است».
روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نياورد، حضرت فرمودند: «اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است».
پس انسـان بايـد مواظب باشد كه به عجله و شتابـزدگى نمـاز نخوانـد و در حال نماز به ياد خدا باشـد و متـوجـه باشد با چـه كسـى سخـن مى گويـد و خـود را در مقـابل عظـمت و بـزرگى خداونـد عالـم بسيـار پست و ناچيز ببيند و اگر انسان در موقـع نماز كاملاً به اين مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانچه درحـال نماز تير را از پاى مبارك اميرالمؤمنين (عليه السلام) بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.
( صفحه 121 )
و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات و بلكه هر معصيتى را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق بدست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب
نمازهاى واجب شش است:
اوّل: نمازهاى يوميّه،
دوّم: نماز آيات،
سوّم: نماز ميّت،
چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه (مانند نماز طواف در عمره تمتّع و عمره مفرده، و نماز طواف در حجّ تمتّع و نماز طواف نساء).
پنجم: نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است، و همين طور مادر بنابر احتياط واجب.
ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود(1).
(نمازهاى واجب يوميّه)
نمازهاى واجب يوميّه پنج است: ظهر و عصر; هركدام چهار ركعت. مغرب، سه ركعت. عشا، چهار ركعت صبح، دو ركعت.
- 1 ـ لازم به تذكر است كه نمازهائى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود، خود نماز واجب نيست بلكه وفاى به عقد اجاره و نذر و قسم و وفاى به عهد واجب است.
( صفحه 122 )
مسأله : در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.
(وقت نماز ظهر و عصر)
مسأله : اگر چوب يا چيزى مانند آن را، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما در اوّل ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود. بنابراين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلّى از بين مى رود بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.
مسأله : چوب يا چيز ديگرى را كه براى معيّن كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.
مسأله : نماز ظهر و عصر هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و مابين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز ظهر يا عصر را به جاى ديگرى بخواند، نمازش صحيح است.
مسأله : اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند يعنى نيّت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد به احتياط واجب نيّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند،
( صفحه 123 )
و دوباره آن را بخواند.
مسأله : نماز جمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشين نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم (عليه السلام) و نائب خاصّ او واجب عينى است امّا در زمان غيبت كبرى واجب تخييرى است يعنى ميان نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است كه نماز جمعه خوانده شود.
مسأله : احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى گويند تأخير نياندازند و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخوانند.
مسأله : همانطور كه بيان شده است براى هريك از نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا يك وقت مخصوص وجود دارد، كه اگر مكلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر يا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز ديگرى مانند قضاء نماز صبح يا غير آن را در وقت مخصوص ظهر يا مغرب بخواند نمازش صحيح است.
(وقت نماز مغرب و عشاء)
مسأله : مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.
مسأله : نماز مغرب و عشا هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند:
وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد بنابراين اگر كسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخوانده باشد بايد اوّل نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند.
و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب وعشا است كه اگر كسى در اينوقت اشتباهاً نمازعشا را پيش از نماز مغرب