( صفحه 187 )
صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ يعنى به راه كسانى كه به آنان نعمت دادى كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند.
غَيْرِ الْمَغْضوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَالضّالّين يعنى نه به راه كسانى كه غضب كرده اى بر ايشان و نه آن كسانى كه گمراهند.
(2 ـ ترجمه سوره قل هوالله احد)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم قُلْ هُوَاللهُ اَحَد يعنى بگو اى محمّد(صلى الله عليه وآله) كه خداوند، خدائى است يگانه.
اَللهُ الصَّمَد يعنى خدائى كه از تمام موجودات بى نياز است.
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يوُلَدْ فرزند ندارد و فرزند كسى نيست.
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفوُاً اَحَد يعنى هيچ كس از مخلوقات، مثل او نيست.
(3 ـ ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائى كه بعد از آنها مستحب است)
سُبْحانَ رَبّى الْعَظيمِ وَبِحَمْدِه يعنى پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است و من مشغول ستايش او هستم.
سُبْحانَ رَبّى الاعَلى وَبِحَمْدِه يعنى پروردگار من كه از همه كس بالاتر مى باشد از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است و من مشغول ستايش او هستم.
سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه يعنى خدا بشنود و بپذيرد ثناى كسى كه او را ستايش مى كند.
اَسْتَغْفِراللهِ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَيْه يعنى طلب آمرزش و مغفرت مى كنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت مى نمايم.
بِحَولِ الله وَقُوّتِه اَقوُمُ وَاَقْعُد يعنى به يارى خداوندمتعالوقوه اوبرمى خيزم و مى نشينم.
(4 ـ ترجمه قنوت)
لااِلهَ الاّاللهُ الْحَليمُ الْكَريمْ يعنى نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتائى كه صاحب حلم و كرم است.
( صفحه 188 )
لااِلهَ الاَّ اللهُ العَلِىُّ العَظيمْ يعنى نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتائى كه بلند
مرتبه و بزرگ است.
سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ اَلاَْرْضينَ السَّبْع يعنى پاك و منزّه است خداوندى كه پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمين است.
وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ العَظيم يعنى پروردگار هر چيزى است كه در آسمانها و زمينها و مابين آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.
وَالْحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمينَ يعنى حمد و ثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده تمام موجودات است.
(5 ـ ترجمه تسبيحات اربعة)
سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ وَلااِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَر يعنى پاك و منزّه است خداوند تعالى و ثنا مخصوص اوست و نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى بى همتا و بزرگتر است از اينكه او را وصف كنند.
(6 ـ ترجمه تشهد و سلام)
اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّاللهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ يعنى ستايش مخصوص پروردگار است و شهادت مى دهم كه خدائى سزاوار پرستش نيست مگر خدائى كه يگانه است و شريك ندارد.
وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ يعنى شهادت مى دهم كه محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده خدا و فرستاده اوست.
اَللّهُمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد يعنى خدايا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد.
وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَه يعنى قبول كن شفاعت پيغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند كن.
اَلسَّلامُ عَلَيكَ اَيُّها النَّبِىُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهْ يعنى سلام بر تو اى پيغمبر و رحمت و
( صفحه 189 )
بركات خدا بر تو باد.
اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَعَلَى عِبادِالله الصَّالِحين يعنى سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او.
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَة اللهِ وَبَرَكاتُه يعنى سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنين باد.
(تعقيب نماز)
مسأله : مستحب است انسان بعد از نماز مقدارى مشغول تعقيب يعنى خواندن ذكر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پيش از آنكه از جاى خود حركت كند و وضو و غسل و تيمّم او باطل شود، رو به قبله تعقيب را بخواند و لازم نيست تعقيب به عربى باشد ولى بهتر است چيزهايى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند و از تعقيب هائى كه خيلى سفارش شده است، تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها است كه بايد به اين ترتيب گفته شود: 34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمدالله 33 مرتبه سبحان الله. و مى شود سبحان الله را پيش از الحمدالله گفت ولى بهتر است بعد از الحمدالله گفته شود.
مسأله : مستحب است بعد از نماز، سجده شكر نمايد و همين قدر كه پيشانى را به قصد شكر بر زمين بگذارد كافى است، ولى بهتر است صد مرتبه يا سه مرتبه يا يك مرتبه شُكْراًاللهِ يا شُكْراً يا عَفواً بگويد و نيز مستحب است، هر وقت نعمتى به انسان مى رسد يا بلائى از او دور مى شود سجده شكر بجا آورد.
(صلوات بر پيغمبر)
مسأله : هروقت انسان اسم مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) مانند محمّد و احمد يا لقب و كنيه آن جناب مثل مصطفى و ابوالقاسم را بگويد يا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
مسأله : موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) مستحب است صلوات را هم بنويسد و نيز بهتر است هر وقت آن حضرت را ياد مى كند صلوات بفرستد.
( صفحه 190 )
مُبطِلات نماز
مسأله : دوازده چيز نماز را باطل مى كند و آنها را مبطلات مى گويند:
اوّل: آنكه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلاً در بين نماز لباس و بدن او نجس شود.
دوّم: آنكه در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روى ناچارى، چيزى كه وضو يا غسل را باطل مى كند پيش آيد، مثلاً بول از او بيرون آيد، ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستورى كه در احكام وضو گفته شد رفتار نمايد نمازش باطل نمى شود و نيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد نمازش صحيح است.
مسأله : كسى كه بى اختيار خوابش برده اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن بايد نمازش را دوباره بخواند، ولى اگر تمام شدن نماز را بداند و شك كند كه خواب در بين نماز بوده يا بعد نمازش صحيح است.
مسأله : گر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند كه بعد از نماز بوده، يا در بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است و خوابيده نمازش صحيح است.
مسأله : اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است يا در سجده شكر، بايد آن نماز را دوباره بخواند.
سوّم: از مبطلات نماز آن است كه مثل بعض كسانى كه شيعه نيستند دستها را روى هم بگذارد.
مسأله : هرگاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد اگرچه مثل آنها نباشد بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد اشكال ندارد.
چهارم: از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواند حمد، آمين بگويد. ولى اگر
( صفحه 191 )
اشتباهاً يا از روى تقيّه بگويد، نمازش باطل نمى شود.
پنجم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً يا از روى فراموشى پشت به قبله كند، يا به طرف راست يا چپ قبله برگردد، بلكه اگر عمداً به قدرى برگردد كه نگويند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست يا چپ نرسد، نمازش باطل است.
مسأله : اگر عمداً يا سهواً سر را به قدرى برگرداند كه بتواند پشت سر را ببيند نماز باطل است ولى اگر سر را كمى بگرداند عمداً باشد يا اشتباهاً نمازش باطل نمى شود.
ششم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً كلمه اى را بگويد و آن را در معنايى استعمال كند خواه يك حرف باشد يا بيشتر و اگر سهواً بگويد، نمازش باطل نمى شود.
مسأله : اگر كلمه اى بگويد چنانچه آن كلمه معنى داشته باشد مثل (ق) كه در زبان عرب به معناى اين است كه «نگهدارى كن» چنانچه معنى آن را بداند و قصد آن معنى را نمايد نمازش باطل مى شود، و اگر قصد معناى آن را نكند ولى ملتفت معناى آن باشد نمازش باطل نمى شود و نيز اگر آن كلمه معنايى نداشته باشد و او هم آن را در معنايى استعمال نكند ولى اگر دو حرف يا بيشتر باشد در اين دو صورت نيز بنابر احتياط واجب نماز را باطل مى كند.
مسأله : سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد، ولى گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرف است اگر عمدى باشد نماز را باطل مى كند.
مسأله : اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد مثلاً به قصد ذكر بگويد: «الله اكبر» ولى در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكال ندارد ولى چنانچه به قصد اينكه چيزى را به كسى بفهماند آن را بگويد اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد نماز باطل مى شود.
مسأله : خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد و در احكام جنابت گفته شد و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد ولى احتياط واجب اين است كه به عربى باشد.
مسأله : اگر چيزى از حمد و سوره و ذكرهاى نماز را عمداً يا احتياطاً چند مرتبه بگويد اشكال ندارد ولى اگر از روى وسواس چند مرتبه بگويد نماز اشكال پيدا مى كند.