( صفحه 5 )
رساله توضيح المسائل
چاپ جديد با تصحيحات
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين والصّلوة والسّلام على سيّدنا ونبيّنا أبى القاسم محمّد وآله الطّاهرين ولعنة الله على أعدائهم أجمعين إلى يوم الدّين».
احكام تقليد
مسأله : در اصول دين انسان بايد يقين و اعتقاد جزمى داشته باشد و اين يقين از هر دليل و طريقى حاصل شود كفايت مى كند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد يا از گفته والدين و مبلّغين. هر چند نتواند استدلال كند.
مسأله : انسان در احكام غير ضرورى دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد و يا از مجتهد تقليد كند يعنى به دستور او رفتار نمايد. و يا در صورتى كه آشنا به كيفيت احتياط است عمل به احتياط كند به طورى كه يقين كند تكليف خويش را انجام داده است مثلاً; اگر عده اى از مجتهدين عملى را حرام مى دانند و عده ديگر مى گويند حرام نيست آن عمل را انجام ندهد و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى دانند انجام دهد و همچنين واجب است در كيفيت احتياط نيز احتياط كند. يعنى چنانچه احتياط از چند طريق ممكن باشد بايد طريقى را اختيار نمايد كه مطابق با احتياط باشد.
مسأله : مكلّفى كه مجتهد نباشد و اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد و تقليد هم نكند اعمال او باطل است يعنى نمى تواند به آن اكتفا كند وبايد طبق مسأله 13 عمل كند.
مسأله : تقليد در احكام; عمل نمودن به دستور مجتهد است و از مجتهدى بايد تقليد كرد كه: مرد بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامى، حلال زاده، زنده و عادل باشد و مقصود
( صفحه 6 )
از عدالت آن است كه قدرت نفسانيه اى بر انجام واجبات و ترك گناهان كبيره داشته باشد. و احتياط واجب آن است كه مرجع تقليد حريص به دنيا نباشد و لازم است از مجتهدين ديگر اعلم باشد يعنى در فهميدن حكم خدا از همه مجتهدين عصر خودش عالمتر باشد.
مسأله : يكى از راه هاى شناخت عدالت حسن ظاهر است. يعنى با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرايط مختلف او را ديده باشد كه مسائل شرعى را رعايت مى كند و يا همسايگان و اهل محل خوبى او را تصديق كنند.
مسأله : در صورتى كه دو مجتهد از نظر علمى مساوى باشند احتياط لازم آن است كه از كسى كه اتقى و اورع است تقليد كند.
مسأله : مجتهد اعلم را از سه راه مى توان شناخت:
اوّل: خود انسان يقين و يا اطمينان پيدا كند، مانند اينكه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد.
دوّم: دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد اعلم را تشخيص دهند اعلم بودن كسى را تصديق نمايند بشرط آنكه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوّم: اجتهاد و اعلم بودن شخصى به حدّى شايع باشد كه از آن شيوع و شهرت براى انسان علم يا اطمينان حاصل شود.
مسأله : اگر شناختن اعلم مشكل باشد بايد از كسى تقليد نمايد كه گمان به اعلم بودن او دارد بلكه اگر احتمال ضعيفى بدهد كه كسى اعلم است و احتمال اعلم بودن ديگرى را ندهد بايد از همان كس تقليد نمايد و همينطور اگر علم داشته باشد كه مثلاً دو نفر يا مساوى در علم هستند و يا يكى از آنها به طور معين، احتمالاً اعلم است و احتمال اعلميّت ديگرى را ندهد، بايد از آن شخص معين تقليد نمايد و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند بايد از يكى از آنان تقليد كند.
مسأله : بدست آوردن فتوى مجتهد سه راه دارد:
اوّل: شنيدن از خود مجتهد.
( صفحه 7 )
دوّم: شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل مى كنند، و اكتفا به خبر دادن يك نفر عادل اشكال داردمگر آنكه از قول او علم يا اطمينان حاصل شود.
سوّم: ديدن فتوا در رساله مجتهد در صورتى كه انسان بدرستى آن رساله اطمينان داشته باشد يعنى بداند كه تمام رساله را خود مجتهد و يا افراد مورد وثوق وى ملاحظه نموده اند.
مسأله : تقليد فقط در واجبات و محرمات لازم است اما تقليد در مستحبات واجب نيست، مگر اينكه مستحبى باشد كه در آن احتمال وجوب باشد.
مسأله : تا انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است مى تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد و اگر احتمال دهد كه فتواى وى عوض شده جستجو لازم نيست.
مسأله : باقى ماندن بر تقليد ميت جايز است در صورتيكه مجتهد ميت و مجتهد حىّ مساوى در علم باشند. و چنانچه يكى از آن دو اعلم باشد تقليد از اعلم لازم است. و در باقى ماندن بر تقليد ميت فرقى بين مسائلى كه عمل نموده و مسائلى كه عمل ننموده، وجود ندارد.
مسأله : رجوع كردن از مجتهد زنده به مجتهد زنده ديگر در صورت تساوى آنها جايز است، و اگر ديگرى اعلم باشد، رجوع به او واجب است.
مسأله : وقتى فتواى مرجع تقليد تغيير كرد عمل كردن مقلّد به فتواى قبلى جايز نيست ولى اگر فتواى قبلى مطابق احتياط باشد عمل به آن بنابر احتياط مانعى ندارد.
مسأله : اگر مكلّفى مدّتى عبادات خويش را بدون تقليد انجام داده و مقدار آن عبادات را نداند در اين صورت اگر بداند آن عبادات را مطابق با فتواى مجتهدى كه بايد از او تقليد مى كرده است، انجام داده، آن عبادات صحيح است و در غير اين صورت واجب است به مقدارى كه يقين به فوت آن دارد قضاء كند، البته در صورتى كه مرجع تقليد فعلى او قضا را واجب بداند، و احتياط مستحب اين است كه به مقدارى قضا كند كه علم به برائت ذمه پيدا كند.
( صفحه 8 )
مسأله : واجب است بر مكلف كه در مسأله لزوم «تقليد از اعلم» يا «عدم لزوم» آن از يك مجتهد اعلم تقليد نمايد.
مسأله : اگر مجتهدى در احكام عبادات اعلم باشد و مجتهد ديگرى در احكام معاملات، احتياط آن است كه مكلّف تقليد را تقسيم نمايد يعنى در عبادات از اوّلى و در معاملات از دوّمى تقليد نمايد.
مسأله : واجب است مكلف در زمانى كه در جستجوى اعلم است، به احتياط عمل كند.
مسأله : اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوى دهد مقلد آن مجتهد نمى تواند در آن مسأله به فتواى ديگرى عمل بنمايد ولى اگر فتوى ندهد و احتياط واجب نمايد مقلد مى تواند يا به اين احتياط عمل كند يا به مجتهدى كه علم او از مجتهد اول كمتر يا مساوى است رجوع نمايد.
( صفحه 9 )
احكام طهارت
آب مطلق و مضاف
مسأله : آب يامطلق است يامضاف: آب مضاف آبى است كه آن رااز چيزى بگيرند، مثل آب هندوانه و گلاب، يا با چيزى مخلوط باشد، مثل آبى كه به قدرى با گل و مانند آن مخلوط شود كه ديگر به آن آب نگويند، و غير اينها آب مطلق است، و آن بر پنج قسم است: اوّل: آب كر. دوّم: آب قليل. سوّم آب جارى. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه.
(1ـ آب كُـرّ)
مسأله : آب كر مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا و پهنا و گودى آن هريك سه وجب و نيم است بريزند آن ظرف را پر كند. و وزن آن از صد و بيست و هشت مَنِ تبريز بيست مثقال كمتر باشد.
مسأله : اگر عين نجس مانند بول و خون به آب كر برسد چنانچه به واسطه آن بو يا رنگ يا مزه آب تغيير كند آب نجس مى شود، و اگر تغيير نكند نجس نمى شود.
مسأله : اگر يكى از اوصاف آب كر به واسطه غير نجاست تغيير كند، نجس نمى شود.