جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 469 )

احتياط واجب اگر آن رگ ها را از بالا يا پايين خورده باشد و مقدارى از آن رگ ها يا متصل به سر يا به جسد حيوان باقى مانده باشد، و يا اين كه بعضى رگ ها را كلا خورده باشد، ولى اگر مقدارى از گردن را بكند و چهار رگ باقى باشد، يا جاى ديگر بدن را بكند، در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به دستورى كه گفته مى شود سر آن را ببرند حلال و پاك مى باشد.

(شرايط سر بريدن حيوان)

مسأله : سر بريدن حيوان شش شرط دارد:

اول: كسى كه سر حيوان را مى برد چه مرد باشد، چه زن بايد مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر مميز باشد يعنى خوب و بد را بفهمد مى تواند سر حيوان را ببرد. و اگر كسى كه از كفّار يا از فرقه هائى است كه در حكم كفّارند مانند غلات و خوارج و نواصب سر حيوان را ببرند، حلال نمى شود.

دوّم: سر حيوان را با آهن ببرند ولى چنانچه آهن پيدا نشود و طورى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مى ميرد، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز، مى شود سر آن را بريد.

سوّم: در موقع سر بريدن، جلو بدن حيوان رو به قبله باشد و كسى كه مى داند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند حيوان حرام مى شود ولى اگر فراموش كند، يا مسأله را نداند، يا قبله را اشتباه كند، يا نداند قبله كدام طرف است و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد.

چهارم: وقتى مى خواهد سر حيوان را ببرد يا كارد به گلويش بگذارد به نيت سر بريدن، نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد «بسم الله» كافى است و اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نمى شود و گوشت آن هم حرام است، و همچنين است اگر از روى جهل به مسئله نام خدا را نبرد ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشكال ندارد.

پنجم: حيوان زنده باشد و با بريدن رگ ها جان بدهد. لذا اگر معلوم باشد كه حيوان

( صفحه 470 )

زنده بوده و بعد از ذبح جان داده اشكال ندارد و اگر شك در زنده بودن آن قبل از ذبح داشته باشد در صورتى محكوم به طهارت است كه بعد از ذبح حركتى بكند كه علامت زنده بودن آن باشد مثلاً دم خود را حركت دهد يا پا به زمين بزند يا به مقدار متعارف خون از بدن حيوان خارج شود.

ششم: آنكه كشتن از مذبح باشد و بنابر احتياط وجوبى جائز نيست كارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود.

مسأله : استيل نوعى آهن مرغوب است بنابر اين ذبح با آن در حال اختيار مانعى ندارد.

(دستور كشتن شتر)

مسأله : اگر بخواهند شتر را بكشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد، بايد با شش شرطى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، كارد يا چيز ديگرى را كه از آهن و برنده باشد، در گودى بين گردن و سينه اش فرو كنند.

مسأله : وقتى مى خواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است كه شتر ايستاده باشد ولى اگر در حالى كه زانوها را به زمين زده، يا به پهلو خوابيده و جلو بدنش رو به قبله است، كارد را در گودى گردنش فرو كنند اشكال ندارد.

مسأله : اگر به جاى اين كه كارد را در گودى گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند، يا گوسفند و گاو و مانند اينها را مثل شتر، كارد در گودى گردنشان فرو كنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است. ولى اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستورى كه گفته شد كارد در گودى گردنش فرو كنند گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند يا مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را به دستورى كه گفته شد ببرند حلال و پاك مى باشد.

مسأله : اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معين شده بكشند، يا مثلا در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آن جا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد، چنانچه با چيزى مثل شمشير كه بواسطه تيزى آن بدن زخم مى شود به

( صفحه 471 )

بدن حيوان زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد حلال مى شود و رو به قبله بودن آن لازم نيست، ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد رعايت شود.

(چيزهايى كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است)

مسأله : چند چيز در سر بريدن حيوانات مستحب است:

اوّل: «بنابر مشهور موقع سر بريدن گوسفند دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند» و موقع سر بريدن گاو چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و موقع كشتن شتر دو دست آن را از پائين تا زانو، يا تا زير بغل به يكديگر ببندند وپاهايش راباز بگذارند و مستحب است مرغ را بعد از سر بريدن رها كنند تا پر و بال بزند.

دوّم: كسى كه حيوان را مى كشد رو به قبله باشد.

سوّم: پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارند.

چهارم: كارى كنند كه حيوان كمتر اذيت شود، مثلا كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.

(چيزهايى كه در كشتن حيوانات مكروه است)

مسأله : چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است:

اوّل: در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند.

دوّم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج عيبى ندارد.

سوّم: خود انسان چهار پايى را كه پرورش داده است بكشد. و احتياط واجب آن است كه پيش از بيرون آمدن روح، پوست حيوان را نكنند و مغز حرام را كه در تيره پشت است نبرند اگر چه گوشت ذبيحه بواسطه آن حرام نمى شود و بنابر احتياط نبايد پيش از بيرون آمدن روح، سر حيوان را از بدنش جدا كنند بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست ولى با اين عمل حيوان حرام نمى شود. و اگر از روى غفلت يا بواسطه تيز بودن كارد بى اختيار سر حيوان جدا شود مكروه نيست.

( صفحه 472 )

(احكام شكار كردن با اسلحه)

مسأله : اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند و بميرد با پنج شرط حلال و بدنش پاك است:

اوّل: آن كه اسلحه شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه بواسطه تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند و حيوان بر اثر خون ريزى بميرد و اگر به وسيله دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيوانى را شكار كنند پاك نمى شود و خوردن آن هم حرام است مگر اينكه آن را زنده پيدا كنند و ذبح كنند و اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند چنانچه گلوله آن انفجارى باشد و به دليل انفجار بدن حيوان را متلاشى كند يا بواسطه حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد حلال نمى شود.

دوّم: كسى كه شكار مى كند بايد مسلمان باشد يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد، و اگر كافر يا كسى كه در حكم كافر است مانند غلات و خوارج و نواصب حيوانى راشكار نمايد، آن شكار حلال نيست.

سوّم: اسلحه را براى شكار كردن حيوان به كار برد و اگر مثلا جايى را نشان كند و اتفاقاً حيوانى را بكشد، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است.

چهارم: در وقت به كار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شكار حلال نمى شود، ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.

پنجم: وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد وچنانچه به اندازه سربريدن وقت باشد وسر حيوان را نبرد تا بميرد حرام است.

مسأله : اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند، و يكى از آنان مسلمان و ديگرى كافر باشد آن حيوان حلال نيست، و اگر هر دو مسلمان باشند و يكى از آن دو نام خدا را ببرد و ديگرى عمداً نام خدا را نبرد آن حيوان حلال نيست.

مسأله : اگر بعد از آن كه حيوانى را تير زدند مثلا در آب بيفتد، و انسان بداند كه حيوان بواسطه تير و افتادن در آب جان داده، حلال نيست. بلكه اگر شك كند كه فقط براى تير بوده يا نه، حلال نمى باشد. و اگر حيوانى را شكار كنند و از نظر ناپديد شود و بعد

( صفحه 473 )

از آن مرده آن حيوان پيدا شود اگر بدانند كه موت آن فقط مستند به سلاح شكار بوده حلال است ولى اگر احتمال دهند كه سلاح شكار به ضميمه چيز ديگر سبب مرگ حيوان شده محكوم به نجاست و حرمت است.

مسأله : اگر با سگ غصبى يا اسلحه غصبى حيوانى را شكار كند، شكار حلال است و مال خود او مى شود ولى گذشته از اين كه گناه كرده بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.

مسأله : اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح است با شرطهايى كه در مسأله 2724 گفته شد، حيوانى را دو قسمت كنند، و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است اگر به همين قطع كردن جان داده باشد و اگر حيوان زنده باشد و وقت تنگ باشد براى سر بريدن به آداب شرع، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام، و قسمتى كه سر و گردن دارد حلال است و اگر وقت باشد براى سر بريدن، آن قسمت كه در آن سر نيست حرام است و آن قسمت ديگر اگر سر آن را به دستورى كه در شرع معين شده ببرند حلال است به شرط آن كه در زمان بريدن سرش زنده باشد اگر چه ممكن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

مسأله : اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيوانى را دو قسمت كنند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام است و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر زنده باشد، و سر آن را به دستورى كه در شرع معين شده ببرند حلال است به شرط آن كه در زمان بريدن سرش، زنده باشد اگر چه ممكن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

مسأله : اگر حيوانى را شكار كنند، يا سر ببرند و بچه زنده اى از آن بيرون آيد چنانچه آن بچه را به دستورى كه در شرع معين شده سر ببرند حلال و گر نه حرام مى باشد.

مسأله : اگر بچه اى در شكم حيوان شكار شده يا ذبح شده باشد اگر خلقت آن كامل نشده باشد و مو يا پشم بر بدن او روييده نباشد حرام است و اگر خلقت آن كامل شده باشد و زنده از بدن مادر خارج شده باشد در صورتى حلال مى شود كه آن را به