( صفحه 228 )
مسأله : اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند چنانچه به نيّت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوّم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند يا قضا كند.
مسأله : مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيّت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند، و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.
مسأله : مسافرى كه نماز نخوانده اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر و عصر يا عشاء قضا شود بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد اگرچه بخواهد در وطن قضاى آن را بجا آورد، و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود بايد چهار ركعتى قضا نمايد اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
مسأله : مستحب است مسافر، بعد از هر نمازى كه شكسته مى خواند سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُاللهِ وَلااِلهَ اِلاّاللهُ وَاللهُ اَكْبَر».
نماز قضا
مسأله : كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد. ولى نمازهاى يوميه اى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده است، قضا ندارد.
( صفحه 229 )
مسأله : اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله : اگر بچه قبل از تمام شدن وقت ولو به مقدار يك ركعت بالغ شود، نماز به نحو اداء بر او واجب است و چنانچه ترك نمايد، قضاء آن نماز بر او واجب است و همچنين اگر زن حائض يا نفساء قبل از تمام شدن وقت، عذر آنان برطرف شود و بتوانند با غسل ولو يك ركعت از نماز را در وقت درك بكنند.
مسأله : بر شخصى كه نماز جمعه واجب است چنانچه آن را در وقتش انجام ندهد لازم است نماز ظهر را بخواند و چنانچه نماز ظهر را هم ترك كرد بايد قضاء نماز ظهر را بجا آورد.
مسأله : قضاء نمازهاى واجب را در هر وقتى از شبانه روز مى توان انجام داد چه در سفر و چه در حضر، لكن در حضر چنانچه بخواهد نماز در سفر را قضا كند بايد به صورت قصر قضا كند و برعكس چنانچه بخواهد در سفر نماز قضا شده در حضر را انجام دهد بايد به صورت تمام قضا كند.
مسأله : چنانچه نماز در مكانهايى كه مانند مسجدالحرام مكلف مخير بين قصر و اتمام است خوانده نشود، احتياط واجب آن است كه چنانچه در غير آن امكنه قضاء كند به صورت قصر انجام دهد و چنانچه در همان امكنه بخواهد قضا كند مخير است بين قصر و اتمام.
مسأله : كسى كه نماز قضا دارد بايد در خواندن آن سستى نكند لكن واجب نيست فوراً آن را انجام دهد.
مسأله : كسى كه نمازِ قضاى روزى كه مى خواهد نماز اداء را بخواند بر او واجب باشد، احتياط واجب تقديم نماز قضاء بر نماز اداء همان روز است.
مسأله : كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند.
مسأله : احتياط واجب، رعايت ترتيب در قضاء نمازهاى يوميه است، براى كسى كه ترتيب قضا شدن نمازهاى خود را مى داند و در نمازهايى كه در اداء آنها ترتيب لازم است مانند نماز ظهر و عصر، لازم است در قضا ترتيب بين آنها رعايت شود.
( صفحه 230 )
مسأله : اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب قضا نمايد.
مسأله : اگر كسى نداند كه نمازهايى كه از او قضا شده كدام يك جلوتر بوده لازم نيست به طورى بخواند كه ترتيب حاصل شود و مى تواند هركدام را مقدم بدارد.
مسأله : اگر براى ميتى مى خواهند نماز قضا بدهند و ورثه علم به ترتيب نمازهاى فوت شده داشته باشند بنابر احتياط لازم است ترتيب رعايت شود، و بنابراين صحيح نيست براى ميت چند نفر را در يك وقت براى نماز اجير نمود و لازم است براى هريك از آنها وقتى را معين نمود و اگر ترتيب قضا شدن را نمى دانند اين شرط لازم نيست.
مسأله : كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند مثلاً نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است، لكن احتياط واجب آن است چنانچه شماره آنها را قبلاً مى دانسته و بعد فراموش نموده مقدار زيادتر را بخواند.
مسأله : تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند به عنوان نائب نمازهاى او را قضا كند.
مسأله : نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هردو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
مسأله : مستحب است بچّه مميّز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.
(نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است)
اگر پدر نماز خود را به جهت عذرى كه داشته است بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براى او اجير بگيرد بلكه اگر از روى نافرمانى
( صفحه 231 )
هم ترك كرده باشد، بنابر احتياط واجب همينطور عمل كند. و اگر پدر روزه را به جهت مرض يا سفر نگرفته باشد در صورتى كه در زمان حيات مى توانسته قضا كند و نكرده بايد پسر بزرگتر قضا كند.
مسأله : احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر نماز و روزه فوت شده مادر را قضا نمايد.
مسأله : بر پسر بزرگتر قضاء نمازهاى مربوط به خود پدر و مادر واجب است اما قضاء نمازهايى كه بر آنها به نحو استيجار واجب شده يا اينكه از پدر يا مادر آنها بر ذمّه آنها بوده، واجب نيست.
مسأله : بر پسرِ پسر (نوه) قضاى نماز ميّت در صورتى كه در حال مردن ميّت، از همه بچه هاى او بزرگتر باشد واجب نيست، و احتياط واجب آن است كه اگر ميّت فرزندى نداشته باشد، نمازهاى او را قضا كند.
مسأله : لازم نيست كه پسر بزرگتر در حال مردن پدر يا مادر، بالغ باشد بلكه چنانچه طفل باشد بعد از بلوغ لازم است قضا كند و چنانچه قبل از بلوغ بميرد بر فرزند بعدى واجب نيست.
مسأله : چنانچه يكى از اولاد از نظر سنّى بزرگتر و ديگرى از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّى واجب است.
مسأله : لازم نيست پسر بزرگتر وارث ميّت باشد، بنابراين حتى اگر از ارث به يكى از اسباب منع مانند قتل يا كفر، ممنوع باشد، قضا واجب است.
مسأله : اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضا بر هيچ كدام واجب نيست، لكن احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه پدر يا مادر را بين خودشان تقسيم كنند يا به وسيله قرعه يكى را براى انجام آن معيّن نمايند.
مسأله : اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير، نماز و روزه او را به طور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست و همچنين اگر كسى مجاناً از طرف ميّت، نماز و روزه او را قضا نمايد.
( صفحه 232 )
مسأله : در بلند خواندن يا آهسته خواندن نماز، پسر بزرگتر بايد به وظيفه خويش عمل نمايد يعنى قضاء نماز صبح و مغرب و عشاء را بايد بلند بخواند اگرچه از طرف مادر قضا نمايد.
مسأله : چنانچه دو پسر با يكديگر دوقلو باشند، آن كسى كه زودتر متولد شده است بزرگتر است ولو اينكه نطفه ديگرى زودتر منعقد شده باشد.
مسأله : در صورتى كه شخص در وسط وقت بعد از گذشتن مقدارى كه امكان خواندن نماز در آن بود بميرد، قضاء آن نماز بر پسر بزرگتر واجب است.
مسأله : در صورتى كه ميت پسر نداشته باشد بر ديگران واجب نيست نماز قضاى ميت را بخوانند، و چنانچه وصيت به قضا كرده باشد بايد از ثلث مال او انجام داد.
مسأله : اگر پسر بزرگ تر قبل از تمكن از قضا نمازها و روزه هاى فوت شده پدر بميرد بايد پسر كوچك تر از او آنها را قضا كند.
نـماز جماعت
مسأله : مستحب است نمازهاى واجب خصوصاً نمازهاى يوميّه را به جماعت بخوانند، و در نماز صبح و مغرب و عشا خصوصاً براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده است.
مسأله : در روايتى وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان كه از ده گذشت اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختان قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
مسأله : حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنائى جايز نيست و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.
مسأله : مستحبّ است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند، و نماز با