جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 23 )

آبى كه به دستور طبيب از جو مى گيرند و به آن ماء الشعير مى گويند پاك مى باشد.

(11 ـ عرق شتر نجاستخوار)

مسأله : عرق شتر نجاستخوار، نجس است، ولى اگر حيوانات ديگر، نجاستخوار شوند از عرق آنها اجتناب لازم نيست.

(عرق جنب از حرام)

مسأله : عرق جنب از حرام، نجس نيست، ولى احتياط واجب آن است كه با بدن يا لباسى كه به آن آلوده شده، نماز نخوانند.

مسأله : اگر انسان در موقعى كه نزديكى با زن، حرام است (مثلاً در روزه ماه رمضان) با زن خود نزديكى كند بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب  نمايد.

مسأله : اگر جنب از حرام نتواند غسل نمايد، و عوض غسل: تيمم نمايد بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.

مسأله : اگر كسى از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكى كند بنابر احتياط واجب، بايد از عرق خود در نماز اجتناب كند، ولى اگر اول با حلال خود نزديكى كند و بعد از حرام، جنب شود، واجب نيست از عرق خود اجتناب كند.

(راه ثابت شدن نجاست)

مسأله : نجاست هر چيز از سه راه ثابت مى شود:

اوّل: خود انسان يقين كند چيزى نجس است، و اگر گمان داشته باشد چيزى نجس است لازم نيست از آن اجتناب نمايد، مگر آن كه به واسطه گمان، اطمينانى كه مردم عادى آن را علم به حساب مى آورند حاصل شود، كه در اين صورت اجتناب لازم است. بنابراين غذا خوردن در قهوه خانه و مهمانخانه هايى كه افراد لاابالى و كسانى كه پاكى و نجسى را مراعات نمى كنند، در آنها غذا مى خورند، اگر انسان يقين نداشته باشد غذايى را

( صفحه 24 )

كه براى او آورده اند نجس است اشكال ندارد.

دوّم: كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است، مثلاً همسر انسان يا نوكر يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگرى كه در اختيار او است نجس مى باشد.

سوّم: دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است، و اگر يك نفر عادل بگويد چيزى نجس است، اجتناب از آن بنابر احتياط لازم است.

مسأله : اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك بودن چيزى را نداند، مثلاً نداند كه عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد، ولى اگر با اين كه مسأله را مى داند، چيزى را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مى باشد.

مسأله : چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس است، و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است. و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست تحقيق كند.

مسأله : اگر بداند يكى از دو ظرف يا دو لباسى كه از هر دوى آنها استفاده مى كند نجس شده، و نداند كدام است، بايد از هردو اجتناب كند، بلكه اگر مثلاً نمى داند لباس خودش نجس شده يا لباسى كه هيچ از آن استفاده نمى كند و مال ديگرى است، باز هم احتياط آن است كه از لباس خودش اجتناب نمايد.

(راه نجس شدن چيزهاى پاك)

مسأله : اگر چيز پاك به چيز نجس برسد و هردو يا يكى از آنها به طورى تر باشد كه ترى يكى به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مى شود، و اگر ترى به قدرى كم باشد كه به ديگرى نرسد، چيزى كه پاك بوده نجس نمى شود.

مسأله : اگر چيز پاكى به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هردو يا يكى از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمى شود.

مسأله : دو چيزى كه انسان نمى داند كدام پاك و كدام نجس است اگر چيز پاكى با رطوبت به يكى از آنها برسد، نجس نمى شود.

( صفحه 25 )

مسأله : زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد هر قسمتى كه نجاست به آن برسد نجس مى شود و نقاط ديگر آن پاك است و همچنين است خيار و خربزه و مانند اينها.

مسأله : هرگاه شيره و روغن روان باشد همين كه يك نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس مى شود. ولى اگر روان نباشد تمام آن نجس نمى شود بلكه فقط جائى كه نجاست به آن رسيده نجس مى شود.

مسأله : اگر مگس يا حيوانى مانند آن، روى چيز نجسى كه تر است بنشيند و بعد روى چيز پاكى كه آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده، چيز پاك نجس مى شود، و اگر نداند پاك است.

مسأله : اگر جايى از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آن جا به جاى ديگر برود، هرجا كه عرق به آن برسد نجس مى شود، و اگر عرق به جاى ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاك است.

مسأله : اخلاطى كه از بينى يا گلو مى آيد، اگر خون داشته باشد; جايى كه خون دارد نجس و بقيه پاك است پس اگر به بيرون دهان يا بينى برسد، مقدارى را كه انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده، نجس است و محلى را كه شك دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه، پاك مى باشد.

مسأله : اگر آفتابه اى را كه ته آن سوراخ است روى زمين نجس بگذارند چنانچه آب طورى زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكى حساب شود، آب آفتابه نجس مى شود، و اگر سوراخ آن به زمين نجس متّصل نباشد و آب زير آفتابه با آب داخل آن يكى حساب نشود آب داخل آفتابه نجس نمى شود.

مسأله : اگر چيزى داخل بدن شود و به نجاست برسد، در صورتى كه بعد از بيرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاك است، پس اگر اسباب اماله يا آب آن در مخرج غائط وارد شود، يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد از بيرون آمدن، به نجاست آلوده نباشد نجس نيست. و همچنين است آب دهان و بينى اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.

( صفحه 26 )

احكام نجاسات

مسأله : نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.

مسأله : اگر جلد قرآن نجس شود بايد آن را آب بكشند.

مسأله : گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مردار اگرچه آن عين نجس خشك باشد در صورتى كه عرفاً هتك باشد حرام است، و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.

مسأله : نوشتن قرآن با مركب نجس، اگرچه يك حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كارى كنند كه از بين برود و چنانچه از بين نمى رود بايد آن را آب بكشند.

مسأله : بايد از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امكان از او بگيرند ولى چنانچه مقصود از دادن قرآن و يا داشتن قرآن تحقيق و مطالعه در دين باشد و نيز انسان بداند كه كافرى كه محكوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمى كند اشكالى ندارد.

مسأله : اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم استـ ( مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله) يا امام (عليه السلام) بر آن نوشته شده) در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بنابر احتياط واجب به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت سيّد الشهداء (عليه السلام) در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتى كه يقين نكرده اند كه به كلّى از بين رفته به آن مستراح نروند.

مسأله : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال حرام مى باشد، ولى اگر خود طفل غذاى نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد جلوگيرى از او لازم نيست.

( صفحه 27 )

مسأله : فروش وعاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت نيست مانعى ندارد ودر اين فرض لازم نيست نجس بودن آن را به مشترى اطلاع دهد. امّا فروش و عاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت واقعيه است در صورتى صحيح است كه امكان تطهير آن باشد و به مشترى اطلاع دهد. وفروش وعاريه دادن چيزنجس كه استفاده متعدد داردبدون اطلاع به مشترى اشكالى نداردوصحيح است ولى اگرمى داندمشترى ازآن استفاده هايى مى كندكه مشروط به طهارت است بايدبه اواطلاع دهد.

مسأله : اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى خورد يا با لباس نجس نماز مى خواند لازم نيست به او بگويد.

مسأله : اگر جايى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانى كه واردخانه او مى شوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است، لازم نيست به او بگويد.

مسأله : اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمان ها بگويد، اما اگر يكى از مهمان ها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد.

مسأله : اگر چيزى را كه عاريه كرده نجس شود يا بخواهد آن چيز نجس را عاريه بدهد، اگر بداند كه صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مى كند، واجب است به او بگويد.

مسأله : اگر بچّه مميزى كه خوب و بد را مى فهمد بگويد چيزى كه در دست او است نجس است و يا بگويد: آن چيز را آب كشيدم، بعيد نيست حرف او معتبر باشد.

مُطَهِّرات

مسأله : يازده چيز، نجاست را پاك مى كند و آنها را مطهرّات گويند:

اوّل: آب، دوّم: زمين، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: سركه شدن انگور ششم: انتقال، هفتم: اسلام، هشتم: تبعيّت، نهم: برطرف شدن عين نجاست، دهم: استبراء حيوان نجاستخوار، يازدهم: غائب شدن مسلمان. و احكام اينها به طور تفصيل در مسائل آينده گفته مى شود.