( صفحه 161 )
مسأله : اگر در نماز ظهر يا عصر نيّت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معين نكند كه نماز ظهر است يا عصر، نماز او باطل است. و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضايا نماز ظهر را بخواند بايد نمازى را كه مى خواند در نيّت معيّن كند.
مسأله : انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى نداند نمازش باطل است.
مسأله : انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است خواه فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم يعنى هردو را در نظر بگيرد.
مسأله : اگر قسمتى از نماز را هم براى غير خدا بجا آورد نماز باطل است; چه آن قسمت ريائى واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب مانند قنوت بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند نمازش باطل است.
(تكبيرة الاحرام)
مسأله : گفتن «الله اكبر» در اول هر نماز واجب و ركن است و بايد حروف الله و حروف اكبر و دو كلمه «الله» و «اكبر» را پشت سرهم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله : احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند مثلاً به اقامه يا به دعائى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند.
مسأله : اگر انسان بخواهد «الله اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مى خواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرّحيم بچسباند بهتر است حرف (ر) اكبر را ضمه بدهد. هر چند احتياط مستحب است كه در نماز واجب متصل نكند.
( صفحه 162 )
مسأله : موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالى كه بدنش حركت دارد تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است و چنانچه سهواً حركت كند بنابر احتياط واجب بايد اول عملى كه نماز را باطل مى كند انجام دهد و بعد از آن دوباره تكبير بگويد.
مسأله : تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود و اگر به واسطه سنگينى يا كرى گوش و يا سرو صداى زياد نمى شنود بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
مسأله : كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند «الله اكبر» را درست بگويد بايد به هرطور كه مى تواند بگويد و اگر هيچ نمى تواند بگويد بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير اشاره كند و زبانش را هم اگر مى تواند حركت دهد.
مسأله : مستحب است قبل از تكبيرة الاحرام بگويد: يا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاكَ الْمُسِيَىءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِيىء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِىءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما تَعْلَمُ مِنِّى يعنى اى خدائى كه به بندگان احسان مى كنى بنده گنهكار به در خانه تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد تو نيكوكارى و من گنهكار به حق محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدى هائى كه مى دانى از من سر زده بگذر.
مسأله : مستحب است موقع گفتن تكبير اوّل نماز و تكبيرهاى بين نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسأله : اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه چنانچه مشغول خواندن چيزى از قرائت يا ذكرهاى مستحب قبل از آن مثل استعاذه شده به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد.
مسأله : اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند ولى اگر بعد از تكبير و قبل از خواندن چيزى شك كند كه آنرا صحيح خوانده، مستحب است نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
( صفحه 163 )(قيام نماز)
مسأله : قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن است ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند نمازش صحيح است.
مسأله : واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستاده تكبير گفته است.
مسأله : قيام متصل به ركوع يعنى انسان از حالت ايستاده به قصد ركوع خم شود، بنابر اين اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره به نيت سجده خم شود و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به ركوع رود و اگر بدون اينكه بايستد به حال خميدگى به ركوع برود چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده نماز او باطل است.
مسأله : موقعى كه ايستاده است بايد بدن را حركت ندهد و به طرفى خم نشود و به جائى تكيه نكند ولى اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله : اگر موقعى كه ايستاده از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود و يا به جائى تكيه كند اشكال ندارد ولى در قيام موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع اگر از روى فراموشى هم باشد بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند.
مسأله : واجب است در موقع ايستادن هردو پا روى زمين باشد ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هردو پا باشد و اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد.
مسأله : كسى كه مى تواند درست بايستد اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه عرفاً قيام بر آن صدق نكند نمازش باطل است.
مسأله : موقعى كه انسان در نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد بايد چيزى نگويد ولى «بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ اَقوُمُ وَأَقْعُدْ» را بايد در حال برخاستن بگويد، و در موقع گفتن ذكرهاى واجب هم بدن بايد بى حركت باشد بلكه احتياط واجب آن است كه در موقع گفتن ذكرهاى مستحبى هم بدنش آرام باشد.
( صفحه 164 )
مسأله : اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلاً موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد بايد احتياطاً نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد نمازش صحيح است.
مسأله : حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.
مسأله : اگر موقع خواندن حمد و سوره يا ذكر واجب بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله : اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از واجبات نماز را نخواند.
مسأله : تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند مثلاً كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود و يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد بايد به هر طور كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ولى اگر به هيچ قسم حتى مثل حال ركوع هم نتواند بايستد بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله : تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند بايد هرطور كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمى تواند بنشيند بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد به پهلوى راست بخوابد و اگر نمى تواند به پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله : كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد.
مسأله : كسى كه خوابيده نماز مى خواند اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد
( صفحه 165 )
مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند و نيز اگر مى تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از واجبات نماز را نخواند.
مسأله : كسى كه مى تواند بايستد اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد مى تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد مى تواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله : اگر اطمينان دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شده و مى تواند ايستاده نماز بخواند به احتياط واجب بايد صبر كند تا آخر وقت كه اگر توانست ايستاده نماز بخواند و اگر ممكن نشد نشسته بخواند، اما اگر احتمال بدهد كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود بهتر است تا آخر وقت صبر كند.
مسأله : مستحب است در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد، شانه ها را پائين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتها را بهم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
(قـرائـت)
مسأله : در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام بخواند.
مسأله : اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند نبايد سوره را بخواند و اگر در كارى عجله داشته باشد مى تواند سوره را نخواند.
مسأله : اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد بايد سوره را رها كنند و بعد از خواندن حمد سوره را از اول بخواند.
مسأله : اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع