( صفحه 24 )
كه براى او آورده اند نجس است اشكال ندارد.
دوّم: كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است، مثلاً همسر انسان يا نوكر يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگرى كه در اختيار او است نجس مى باشد.
سوّم: دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است، و اگر يك نفر عادل بگويد چيزى نجس است، اجتناب از آن بنابر احتياط لازم است.
مسأله : اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك بودن چيزى را نداند، مثلاً نداند كه عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد، ولى اگر با اين كه مسأله را مى داند، چيزى را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مى باشد.
مسأله : چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس است، و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است. و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست تحقيق كند.
مسأله : اگر بداند يكى از دو ظرف يا دو لباسى كه از هر دوى آنها استفاده مى كند نجس شده، و نداند كدام است، بايد از هردو اجتناب كند، بلكه اگر مثلاً نمى داند لباس خودش نجس شده يا لباسى كه هيچ از آن استفاده نمى كند و مال ديگرى است، باز هم احتياط آن است كه از لباس خودش اجتناب نمايد.
(راه نجس شدن چيزهاى پاك)
مسأله : اگر چيز پاك به چيز نجس برسد و هردو يا يكى از آنها به طورى تر باشد كه ترى يكى به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مى شود، و اگر ترى به قدرى كم باشد كه به ديگرى نرسد، چيزى كه پاك بوده نجس نمى شود.
مسأله : اگر چيز پاكى به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هردو يا يكى از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمى شود.
مسأله : دو چيزى كه انسان نمى داند كدام پاك و كدام نجس است اگر چيز پاكى با رطوبت به يكى از آنها برسد، نجس نمى شود.
( صفحه 25 )
مسأله : زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد هر قسمتى كه نجاست به آن برسد نجس مى شود و نقاط ديگر آن پاك است و همچنين است خيار و خربزه و مانند اينها.
مسأله : هرگاه شيره و روغن روان باشد همين كه يك نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس مى شود. ولى اگر روان نباشد تمام آن نجس نمى شود بلكه فقط جائى كه نجاست به آن رسيده نجس مى شود.
مسأله : اگر مگس يا حيوانى مانند آن، روى چيز نجسى كه تر است بنشيند و بعد روى چيز پاكى كه آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده، چيز پاك نجس مى شود، و اگر نداند پاك است.
مسأله : اگر جايى از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آن جا به جاى ديگر برود، هرجا كه عرق به آن برسد نجس مى شود، و اگر عرق به جاى ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاك است.
مسأله : اخلاطى كه از بينى يا گلو مى آيد، اگر خون داشته باشد; جايى كه خون دارد نجس و بقيه پاك است پس اگر به بيرون دهان يا بينى برسد، مقدارى را كه انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده، نجس است و محلى را كه شك دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه، پاك مى باشد.
مسأله : اگر آفتابه اى را كه ته آن سوراخ است روى زمين نجس بگذارند چنانچه آب طورى زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكى حساب شود، آب آفتابه نجس مى شود، و اگر سوراخ آن به زمين نجس متّصل نباشد و آب زير آفتابه با آب داخل آن يكى حساب نشود آب داخل آفتابه نجس نمى شود.
مسأله : اگر چيزى داخل بدن شود و به نجاست برسد، در صورتى كه بعد از بيرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاك است، پس اگر اسباب اماله يا آب آن در مخرج غائط وارد شود، يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد از بيرون آمدن، به نجاست آلوده نباشد نجس نيست. و همچنين است آب دهان و بينى اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
( صفحه 26 )
احكام نجاسات
مسأله : نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
مسأله : اگر جلد قرآن نجس شود بايد آن را آب بكشند.
مسأله : گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مردار اگرچه آن عين نجس خشك باشد در صورتى كه عرفاً هتك باشد حرام است، و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.
مسأله : نوشتن قرآن با مركب نجس، اگرچه يك حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كارى كنند كه از بين برود و چنانچه از بين نمى رود بايد آن را آب بكشند.
مسأله : بايد از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امكان از او بگيرند ولى چنانچه مقصود از دادن قرآن و يا داشتن قرآن تحقيق و مطالعه در دين باشد و نيز انسان بداند كه كافرى كه محكوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمى كند اشكالى ندارد.
مسأله : اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم استـ ( مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله) يا امام (عليه السلام) بر آن نوشته شده) در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بنابر احتياط واجب به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت سيّد الشهداء (عليه السلام) در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتى كه يقين نكرده اند كه به كلّى از بين رفته به آن مستراح نروند.
مسأله : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال حرام مى باشد، ولى اگر خود طفل غذاى نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد جلوگيرى از او لازم نيست.
( صفحه 27 )
مسأله : فروش وعاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت نيست مانعى ندارد ودر اين فرض لازم نيست نجس بودن آن را به مشترى اطلاع دهد. امّا فروش و عاريه دادن چيز نجس كه استفاده از آن مشروط به طهارت واقعيه است در صورتى صحيح است كه امكان تطهير آن باشد و به مشترى اطلاع دهد. وفروش وعاريه دادن چيزنجس كه استفاده متعدد داردبدون اطلاع به مشترى اشكالى نداردوصحيح است ولى اگرمى داندمشترى ازآن استفاده هايى مى كندكه مشروط به طهارت است بايدبه اواطلاع دهد.
مسأله : اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى خورد يا با لباس نجس نماز مى خواند لازم نيست به او بگويد.
مسأله : اگر جايى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانى كه واردخانه او مى شوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است، لازم نيست به او بگويد.
مسأله : اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمان ها بگويد، اما اگر يكى از مهمان ها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد.
مسأله : اگر چيزى را كه عاريه كرده نجس شود يا بخواهد آن چيز نجس را عاريه بدهد، اگر بداند كه صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن استعمال مى كند، واجب است به او بگويد.
مسأله : اگر بچّه مميزى كه خوب و بد را مى فهمد بگويد چيزى كه در دست او است نجس است و يا بگويد: آن چيز را آب كشيدم، بعيد نيست حرف او معتبر باشد.
مُطَهِّرات
مسأله : يازده چيز، نجاست را پاك مى كند و آنها را مطهرّات گويند:
اوّل: آب، دوّم: زمين، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: سركه شدن انگور ششم: انتقال، هفتم: اسلام، هشتم: تبعيّت، نهم: برطرف شدن عين نجاست، دهم: استبراء حيوان نجاستخوار، يازدهم: غائب شدن مسلمان. و احكام اينها به طور تفصيل در مسائل آينده گفته مى شود.
( صفحه 28 )(1 ـ آب)
مسأله : آب كر با چهار شرط، چيز نجس را پاك مى كند.
اوّل: مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، چيز نجس را پاك نمى كند.
دوّم: پاك باشد.
سوّم: وقتى چيز نجس را مى شويند آب بو يا رنگ يا مزه نجاست نگيرد.
چهارم: بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد و اگر آب قليل باشد علاوه بر اين چهار شرط، شرطهاى ديگرى هم دارد كه بعداً ذكر مى شود.
مسأله : ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، ولى در آب كر و جارى يك مرتبه كافى است. و ظرفى را كه سگ ليسيده يا از آن ظرف آب يا چيز روان ديگرى خورده، بايد اول با خاك پاك، خاك مال كرد، و مى توان خاك را با آب مخلوط كرد به نحوى كه عرفاً از خاك بودن خارج نشود آنگاه ظرف را خاك مالى نمود، و بعد دو مرتبه با آب قليل شست، و احتياط واجب اين است كه اگر با آب كر و يا جارى شسته مى شود باز دو مرتبه باشد ولى با آب باران يك مرتبه كافى است و همچنين ظرفى را كه آب دهان سگ در آن ريخته بنابر احتياط واجب بايد پيش از شستن، خاك مال كرد.
مسأله : اگر دهانه ظرفى كه سگ دهن زده، تنگ باشد و نشود آن را به هيچوجه خاك مال كرد در اين صورت ظرف قابل پاك شدن نيست.
مسأله : ظرفى را كه خوك از آن چيز روانى بخورد، بايد با اب قليل هفت مرتبه شست، و بنابر احتياط واجب در كُر و جارى نيز هفت مرتبه بايد شُست و لازم نيست آن را خاك مال كنند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود.
مسأله : اگر بخواهند ظرفى را كه به شراب نجس شده با آب قليل آب بكشند بايد سه مرتبه بشويند، و بهتر است هفت مرتبه شسته شود.
مسأله : كوزه اى كه از گل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته اگر در آب كر يا جارى بگذارند به هرجاى آن كه آب برسد پاك مى شود، و اگر بخواهند باطن آن هم پاك شود بايد به قدرى در آب كُر يا جارى بماند كه آب به تمام آن فرو رود و فرو