( صفحه 433 )
تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضاء نمايد هيچوقت نبايد با او نزديكى كند.
مسأله : زنى را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود، ولى اگر با شرايطى كه در كتاب طلاق گفته مى شود با مرد ديگرى ازدواج كند، شوهر اوّل مى تواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.
(احكام عقد دائم)
مسأله : زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براى هر لذّت متعارفى كه او مى خواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كتب ذكر شده بر شوهر، واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.
مسأله : اگر زن در كارهايى كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است و حق غذا و لباس و منزل و همخوابى ندارد ولى مهر او از بين نمى رود.
مسأله : مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.
مسأله : مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولى اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد بايد خرج سفر او را بدهد.
مسأله : زنى كه از شوهر اطاعت مى كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه، به مجتهد جامع الشرائط و اگر ممكن نباشد به عدول مؤمنين و اگر آنهم ممكن نباشد به فُسّاق مؤمنين مراجعه نمايد. و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى تواند، در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.
مسأله : مرد اگر چند زن داشته باشد و نزد يكى از آنها يك شب بماند واجب است نزد ديگرى نيز يك شب در ضمن چهار شب بماند و در غير اينصورت ماندن نزد
( صفحه 434 )
زن واجب نيست بلى لازم است او را بطور كلى متاركه ننمايد و اولى و احوط اين است كه مردى كه يك زن دارد در هر چهار شب يك شب نزد زن دائمى خود بماند.
مسأله : شوهر نمى تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با عيال دائمى خود را ترك كند مگر با رضايت وى، و بنابر احتياط واجب اين حكم در مسافر در سفر غير ضرورى هم ثابت است.
مسأله : اگر در عقد دائم مهر را معين نكنند عقد صحيح است، و چنانچه مرد با زن نزديكى كند، بايد مهر او را مطابق مهر زنهايى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله : اگر موقع خواندن عقد دائم براى دادن مهر زمانى را معين نكرده باشند، زن مى تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكى كردن شوهر جلوگيرى كند، چه شوهر توانايى دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولى اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكى راضى شود و شوهر با او نزديكى كند ديگر نمى تواند براى دريافت مهريه از نزديكى شوهر جلوگيرى نمايد.
(مُتعه يا صيغه)
مسأله : صيغه كردن زن اگر چه براى لذّت بردن هم نباشد صحيح است.
مسأله : شوهر بيش از چهار ماه نبايد نزديكى با متعه خود را ترك كند. مگر با رضايت وى و بنابر احتياط اين حكم در مسافر در سفر غير ضرورى هم ثابت است.
مسأله : زنى كه صيغه مى شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكى نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مى تواند لذتهاى ديگر از او ببرد، ولى اگر بعداً به نزديكى راضى شود، شوهر مى تواند با او نزديكى نمايد.
مسأله : زنى كه صيغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجى ندارد.
مسأله : زنى كه صيغه شده حق همخوابى ندارد و از شوهر ارث نمى برد، و شوهر هم از او ارث نمى برد.
مسأله : زنى كه صيغه شده اگر نداند كه حق خرجى و همخوابى ندارد عقد او صحيح است و براى آن كه نمى دانسته، حقى به شوهر پيدا نمى كند.
( صفحه 435 )
مسأله : زنى كه صيغه شده، مى تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولى اگر بواسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين مى رود بيرون رفتن او حرام است.
مسأله : اگر زنى مردى را وكيل كند كه به مدت و مبلغ معين او را براى خود صيغه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود درآورد يا به غير از مدت يا مبلغى كه معين شده او را صيغه كند، وقتى آن زن فهميد اگر بگويد راضى هستم عقد صحيح و گر نه باطل است.
مسأله : پدر و جد پدرى مى توانند براى محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود درآورند، و نيز مى توانند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد كسى درآورند ولى بايد آن عقد براى دختر مصلحت داشته باشد حتى اگر به مقدار مهريه اى باشد كه براى دختر قرار مى دهند.
مسأله : اگر پدر يا جد پدرى، طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمى داند زنده است يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مى شود، و چنانچه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و كسانى كه بواسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.
مسأله : اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكى كرده، بايد تمام مهريه اى را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكى نكرده بايد نصف آن را بدهد.
مسأله : انسان نمى تواند دو مرتبه با زنى كه در عقد اوست ازدواج كند لذا اگر زنى در عقد موقت اوست مادامى كه مدت عقد موقت تمام نشده يا مرد آن را نبخشيده است نمى تواند او را عقد دائم يا عقد موقت ديگر كند و اگر عقد كند عقد دوم لغو است و بعد از تمام شدن مدت عقد اول به يكديگر نامحرم مى شوند و مى توانند مجدداً با يكديگر ازدواج كنند.
(احكام نگاه كردن)
مسأله : نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است، و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولى اگر بدون
( صفحه 436 )
قصد لذّت باشد مانعى ندارد، اگر چه احوط اجتناب است. و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم با قصد لذّت و به غير صورت و دستها بدون آن حرام مى باشد. و نگاه كردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذّت نباشد و موجب تحريك شهوت نگردد و بواسطه نگاه كردن انسان نترسد كه به حرام بيفتد مانعى ندارد.
مسأله : اگر انسان بدون قصد لذّت به آن قسمت از بدن زنهاى كافر كه معمولا نمى پوشانند نگاه كند در صورتى كه نترسد بحرام بيفتد اشكال ندارد.
مسأله : زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند بلكه احتياط واجب آن است كه بدن و موى خود را از پسرى هم كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد و بحدّى رسيده كه مورد نظر شهوانى است بپوشاند.
مسأله : نگاه كردن به عورت ديگرى حرام است، اگر چه از پشت شيشه يا در آئينه يا آب صاف و مانند اينها باشد و نگاه كردن به عورت بچّه غير مميّز جايز است و زن و شوهر مى توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله : مرد و زنى كه با يكديگر محرمند، اگر قصد لذّت نداشته باشند مى توانند غير از عورت به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله : مرد نبايد به قصد لذّت به بدن مرد ديگر نگاه كند و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذّت حرام است.
مسأله : چنانچه پزشك زن وجود داشته باشد پزشك مرد حق ندارد بيمار زن را معاينه كند كما اين كه بيمار زن حق ندارد با وجود پزشك زن اجازه دهد پزشك مرد او را معاينه كند. و چنانچه پزشك زن نباشد يا بيمارى خاصى باشد كه پزشك زن نتواند آن را معالجه كند زن بيمار مى تواند به پزشك مرد مراجعه كند. در اين صورت پزشك بايد براى معاينه به حداقل اكتفا كند.
مسأله : اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار شود كه او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد، ولى اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند نبايد دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند نبايد او را نگاه كند.
مسأله : اگر انسان براى معالجه كسى ناچار شود كه به عورت او نگاه كند، بايد
( صفحه 437 )
آئينه را درمقابل گذاشته و در آن نگاه كند ولى اگر چاره اى جز نگاه كردن به عورت نباشد اشكال ندارد.
(مسائل متفرقه زناشوئى)
مسأله : كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، واجب است زن بگيرد اين وجوب به خاطر جلوگيرى از حرام است يعنى اگر مطمئن شود كه به حرام مى افتد واجب است زن بگيرد.
مسأله : اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، مى تواند عقد را به هم بزند. و همچنين است اگر لفظاً شرط بكارت نشده باشد ليكن مبنى عقد عرفاً بر بكارت زوجه باشد.
مسأله : ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتى كه كسى در آن جا نيست و ديگرى هم نمى تواند وارد شود در صورتيكه احتمال فساد برود جايز نيست ولى اگر طورى باشد كه كس ديگر بتواند وارد شود، يا بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد در آنجا باشد يا احتمال فساد نرود اشكال ندارد.
مسأله : اگر مرد مهر زن را در عقد معين كند و قصدش اين باشد كه آن را ندهد، عقد صحيح است ولى مهر را بايد بدهد.
مسأله : مسلمانى كه منكر خدا يا پيغمبر شود، يا حكم ضرورى دين يعنى حكمى را كه مسلمانان جزء دين اسلام مى دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انكار كند، در صورتى كه منكر شدن آن حكم، به انكار خدا يا پيغمبر برگردد مرتد مى شود، و همچنين است اگر از خوارج و نواصب و غلات گردد.
مسأله : اگر زن پيش از آن كه شوهرش با او نزديكى كند بطورى كه در مسأله پيش گفته شد مرتدّ شود، عقد او باطل مى گردد و همچنين زنى كه يائسه يا غير بالغه است اگر بعد از نزديكى با شوهر مرتد شود عقد آنها باطل مى شود و اگر بعد از نزديكى با زنى كه چنانچه او را طلاق دهند بايد عده نگه دارد، آن زن مرتد شود اگر تا قبل از پايان عده توبه كند عقد آنها باقى است والا عقد آنها باطل است و همچنين اگر زن مرتد