( صفحه 142 )
واجب چيزهايى مانند عرقچين و مانند آن كه به تنهائى ساتر عورتين نيستند اگر ابريشم خالص باشند نماز با آن باطل است و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است.
مسأله : اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله : اگر انگشتر يا زنجير طلا و مانند آن در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
مسأله : پوشيدن لباسى كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است.
مسأله : دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
مسأله : پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز اشكالى ندارد.
مسأله : پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلاباف و لباسى كه از مردار تهيّه شده در حال ناچارى مانعى ندارد، و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچارى او از بين نمى رود، و اگر نمى تواند لخت شود مى تواند با اين لباسها نماز بخواند.
مسأله : هرگاه لباس مرد نمازگزار مخلوط از ابريشم و غير آن باشد نماز خواندن در آن صحيح است مشروط بر آنكه غير ابريشم از جنسى باشد كه نماز در آن صحيح است، امّا اگر غير ابريشم به قدرى كم باشد كه به حساب نيايد، نماز خواندن با آن لباس براى مرد جايز نيست.
مسأله : اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف، لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه ناچار نباشد لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله : اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريدارى باشد تهيّه نمايد. ولى اگر تهيّه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد است، و طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به
( صفحه 143 )
حال او ضرر دارد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله : كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقتى كه معمولا تحمل نمى شود نداشته باشد بايد قبول كند بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سختى كه معمولا تحمل نمى شود ندارد بايد از كسى كه لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد.
مسأله : بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن بر كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست، خوددارى كند ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله : مقصود از لباس شهرت لباسى است كه عرفاً زننده باشد و از اين جهت انگشت نما باشد يا مناسب زى و شأن شخص از حيث جنس يا رنگ يا نوع دوخت نباشد.
مسأله : احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد يعنى مردان به نحوى لباس نپوشند كه بگويند لباس زنانه پوشيده اند و بر عكس، بنابراين پوشيدن دمپايى زنانه به تنهايى براى مردان اشكالى ندارد و برعكس. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله : كسى كه ساتر ندارد و احتمال مى دهد تا آخر وقت پيدا شود بنابر احتياط واجب بايد نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد و با ساتر نماز بخواند.
مسأله : كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد احتياط واجب آن است كه در نماز، خود را با آنها نپوشاند.
(مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد)
مسأله : در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى شود اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:
اوّل: آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است لباس يا بدنش به
( صفحه 144 )
خون آلوده شده باشد.
دوّم: آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) به خون آلوده باشد. به جز خون هايى كه در مسأله 861 مى آيد.
سوّم: آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است.
اوّل: آنكه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و دستكش نجس باشد.
دوّم: آنكه لباس زنى كه پرستار بچّه است نجس شده باشد.
و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى شود.
مسأله : اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم يا براى شخص او دشوار است تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون، نماز بخواند و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد.
مسأله : اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است و به اندازه درهم يا بيشتر باشد در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
مسأله : اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود جايز نيست با آن نماز بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود با رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله : خون دهان و بينى حكم زخم بدن را ندارد و اگر لباس و بدن به واسطه آن نجس شود نمى توان با آن نماز خواند مگر اين كه كمتر از درهم باشد. ولى خون بواسير حكم خون زخم بدن را دارد و نماز با آن اشكال ندارد.
مسأله : كسى كه بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله : اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود تا وقتى همه خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد. ولى اگر
( صفحه 145 )
به قدرى از هم دور باشند كه هركدام يك زخم حساب شود هركدام كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
مسأله : اگر سر سوزنى خون حيض در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتياط واجب نبايد خون نفاس و استحاضه در بدن يا لباس نمازگزار باشد، و بهتر است از خون حيوان حرام گوشت بپرهيزد. ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگرچه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
مسأله : خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد يك خون حساب مى شود ولى اگر پشت آن جدا خونى شود بايد هركدام را جدا حساب نمود پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله : اگر خون، روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى لباس و آستر كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله : اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند نماز با آن باطل است بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و مستهلك شده از بين برود نماز صحيح است.
مسأله : اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود اگرچه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند.
مسأله : اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد مثلاً يك قطره بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست.
مسأله : اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين، جوراب و دستكش كه
( صفحه 146 )
نمى شود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشتر يا عينك نجس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله : احتياط واجب آن است كه چيز نجسى كه با آن مى شود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد، امّا همراه بودن چيز نجسى كه نمى شود عورت را با آن پوشاند مانند دستمال كوچك و كليد و چاقو و پول نجس مانعى ندارد.
مسأله : زنى كه پرستار بچّه است كه بنابر احتياط واجب بچه پسر باشد نه دختر، و بيشتر از يك لباس ندارد، چنانچه نتواند لباس ديگرى بِخرَد يا كرايه كند و يا عاريه نمايد، هرگاه شبانه روزى يك مرتبه لباس خود را آب بكشد اگرچه تا روز ديگر لباسش به بول پسر نجس شود مى تواند با آن لباس نماز بخواند ولى احتياط واجب آن است كه لباس خود را شبانه روز يك مرتبه براى اوّلين نمازى كه لباسش پيش از آن نجس شده آب بكشد و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولى ناچار است كه همه آنها را بپوشد، چنانچه شبانه روزى يك مرتبه به دستورى كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافى است. و در صورتى كه بتواند لباس ديگرى بخرد يا كرايه كند احتياط واجب اين است كه با لباس پاك نماز بخواند.
(چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است)
مسأله : گذاشتن عمامه با تحت الحنك، پوشيدن عبا خصوصاً براى كسى كه امام جماعت باشد، پوشيدن لباس سفيد و پوشيدن پاكيزه ترين لباسها، و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق براى نمازگزار مستحب است.
(چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است)
مسأله : پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و لباس شرابخوار و پوشيدن لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن تكمه هاى لباس ودست كردن انگشترى كه نقش صورت داردبراى نمازگزار مكروه مى باشد.