( صفحه 192 )
مسأله : در حال نماز، انسان نبايد به ديگرى سلام كند و اگر ديگرى به او سلام كند بايد طورى جواب دهد كه سلام مقدّم باشد مثلاً بگويد: «اَلسّلامُ عَلَيْكُم» يا «سَلام عَلَيْكم»و نبايد «عَلَيْكُمُ السَّلامُ» بگويد.
مسأله : انسان بايد جواب سلام را چه در نماز يا در غير نماز فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد جواب آن سلام حساب نشود چنانچه در نماز باشد نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نيست.
مسأله : بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود و اگر سلام كننده كر باشد بايد با بلند كردن صدا يا به اشاره طورى جواب او را بدهد كه بشنود يا متوجّه جواب سلام شود.
مسأله : نمازگزار مى تواند جواب سلام را به قصد جواب بگويد و لازم نيست به قصد دعا بگويد.
مسأله : اگر زن يا مرد نامحرم يا بچّه مميّز يعنى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نمازگزار سلام كند نمازگزار مى تواند جواب او را بدهد و بهتر است به قصد دعا جواب بگويد.
مسأله : اگرنمازگزار جواب سلام را ندهدمعصيت كرده ولى نمازش صحيح است.
مسأله : اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند به طورى كه سلام حساب نشود جواب او واجب نيست و اگر سلام حساب شود جواب او واجب است و بهتر است به قصد دعا جواب بدهد.
مسأله : جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى سلام مى كند واجب نيست، و احتياط واجب آن است كه در جواب سلام مرد و زن غير مسلمان اهل ذمه بگويد «عليك».
مسأله : اگر كسى به عدّه اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است.
مسأله : اگر كسى به عدّه اى سلام كند و فردى كه سلام كننده قصد سلام دادن به
( صفحه 193 )
او را نداشته جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.
مسأله : اگر به عدّه اى سلام كند و كسى كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد، و همچنين است اگر بداند كه قصد او را هم داشته ولى ديگرى جواب سلام را بدهد. امّا اگر بداند كه قصد او را هم داشته و ديگرى جواب ندهد بايد جواب او را بدهد.
مسأله : سلام كردن مستحب است و خيلى سفارش شده است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند.
مسأله : اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند بر هر يك واجب است جواب سلام ديگرى را بدهد.
مسأله : در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد مثلاً اگر كسى گفت: «سَلامٌ عليكم» در جواب بگويد: سَلامٌ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ الله.
هفتم: از مبطلات نماز خنده با صدا و مدّو ترجيع است، و نيز بنابر احتياط واجب هر نوع خنده با صدا اگر عمدى باشد و چنانچه سهواً هم با صدا بخندد به طورى كه صورت نماز از بين برود نماز باطل است ولى لبخند نماز را باطل نمى كند.
مسأله : اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حالش تغيير كند، مثلاً رنگش سرخ شد چنانچه به حدّى باشد كه از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل است.
هشتم: از مبطلات نماز آن است كه براى كار دنيا عمداً با صدا گريه كند، و احتياط واجب آن است كه براى كار دنيا بى صدا هم گريه نكند، ولى اگر از ترس خدا يا براى آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد، بلكه از بهترين اعمال است.
نهم: از مبطلات نمازكارى است كه صورت نماز رابهم بزندمثل دست زدن، رقصيدن و به هوا پريدن و مانند اينها، كم باشد يا زياد، عمداً باشد يا از روى فراموشى فرقى ندارد. ولى كارى كه صورت نماز را بهم نزند مثل اشاره كردن به دست اشكال ندارد.
مسأله : اگر در بين نماز به قدرى ساكت بماند كه از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل مى شود.
مسأله : اگر در بين نماز كارى انجام دهد يا مدّتى ساكت شود و شك كند كه نماز
( صفحه 194 )
بهم خورده يا نه، نمازش صحيح است.
دهم: از مبطلات نماز خوردن و آشاميدن است، اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه صورت نماز بهم بخورد نمازش باطل مى شود حتّى اگر صورت نماز بهم نخورد بنابر احتياط واجب نماز باطل مى شود.
مسأله : اگر در بين نماز، ذرّاتى از غذا كه در دهان يا لاى دندانها باقيمانده فرو ببرد نماز را باطل نمى كند. ولى اگر قند يا شكر و مانند اينها در دهان مانده باشد و مقصودش آن باشد كه در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود نمازش اشكال پيدا مى كند.
يازدهم: از مبطلات نماز شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى يا سه ركعتى يا شك در دو ركعت اوّل نمازهاى چهار ركعتى است.
دوازدهم: از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمداً يا سهواً كم يا زياد كند، يا چيزى را كه ركن نيست عمداً كم يا زياد نمايد.
مسأله : اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى كند انجام داده يا نه نمازش صحيح است.
(چيزهايى كه در نماز مكروه است)
مسأله : مكروه است در نماز صورت را كمى به طرف راست يا چپ بگرداند و چشمها را هم بگذارد يا به طرف راست يا چپ بگرداند و با ريش و دست خود بازى كند و انگشتها را داخل هم نمايد و آب دهان بيندازد و به خط قرآن يا كتاب يا خط انگشترى نگاه كند، ونيز مكروه است در موقع خواندن حمد وسوره و گفتن ذكر، براى شنيدن حرف كسى ساكت شود، بلكه هر كارى كه خضوع و خشوع را از بين ببرد مكروه مى باشد.
مسأله : موقعى كه انسان خوابش مى آيد و نيز موقع خوددارى كردن از بول و غائط، مكروه است نماز بخواند، و همچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز مكروه مى باشد، و غير از اينها مكروهات ديگرى هم در كتابهاى مفصّل فقهى گفته شده است.
( صفحه 195 )(مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست)
مسأله : شكستن نماز واجب از روى اختيار حرام است، ولى براى حفظ جان و مال و جلوگيرى از ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد.
مسأله : اگر حفظ جان خود يا كسى كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالى كه نگهدارى آن واجب مى باشد بدون شكستن نماز ممكن نباشد بايد نماز را بشكند، ولى شكستن نماز براى مالى كه اهميّت ندارد مكروه است.
مسأله : اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبكار، طلب خود را از او مطالبه كند چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد، بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شكستن نماز، دادن طلب او ممكن نيست بايد نماز را بشكند و طلب او را بدهد، بعد نماز را بخواند.
مسأله : اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد بايد نماز را تمام كند، و اگر وقت وسعت دارد و تطهير مسجد نماز را بهم نمى زند بايد در بين نماز تطهير كند، بعد بقيّه نماز را بخواند و اگر نماز را بهم مى زند بايد نماز را بشكند و مسجد را تطهير نمايد بعد نماز را بخواند.
مسأله : كسى كه بايد نماز را بشكند، اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است اگرچه احتياط مستحب آن است كه دوباره بخواند.
مسأله : اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان و اقامه را فراموش كرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشكند.
شكيّات نماز
شكيّات نماز 23 قسم است: هشت قسم آن شكهائى است كه نماز را باطل مى كند و به شش قسم آن نبايد اعتنا كرد و نه قسم ديگر آن صحيح است.
( صفحه 196 )(شكهاى مبطِل)
مسأله : شك هايى كه نماز را باطل مى كند از اين قرار است:
اوّل: شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولى شك درشماره ركعتهاى نمازمستحب دوركعتى وبعضى نمازهاى احتياط، نمازراباطل نمى كند.
دوّم: شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى.
سوّم: آنكه در نماز چهار ركعتى شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر.
چهارم: آنكه در نمازچهار ركعتى پيش ازتمام شدن سجده دوّم شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر (براى تفصيل اين مسأله به صورت چهارم شكهاى صحيح مراجعه شود).
پنجم: شك بين دو و پنج ركعت يا دو و بيشتر از پنج ركعت.
ششم: شك بين سه و شش ركعت يا سه و بيشتر از شش ركعت.
هفتم: شك در ركعتهاى نماز به صورتى كه نداند چند ركعت خوانده است.
هشتم: شك بين چهار و شش ركعت يا چهار و بيشتر از شش ركعت چه پيش از تمام شدن سجده دوم باشد يا بعد از آن، ولى اگر بعد از سجده دوّم شك بين چهار و شش ركعت و چهار و بيشتر از شش براى او پيش آيد احتياط مستحب آن است كه بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
مسأله : هرگاه براى نمازگزار شك پيدا شود بايد مقدارى فكر كند تا شايد شك او برطرف شود لذا اگر شك او برطرف شد و نسبت به يك طرف يقين يا گمان پيدا كرد بنا را بر آن گذاشته و نماز را ادامه دهد و نمازش صحيح است و اگر با مقدارى فكر كردن چيزى يادش نيامد و به شك خود باقى ماند و اصطلاحاً شك مستقر شد بايد به وظيفه شاك عمل كند. و اگر يكى از شك هاى مبطل مستقر شد نماز را قطع كند و در اينجا قطع نماز حرام نيست.
(شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد)
مسأله : شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است: