( صفحه 214 )
مسأله : اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقتى دارد كه معمولا تحمل نمى شود بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقّت (به معنايى كه گفته شد) ندارد بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند كه اگر دو عادل بگويند يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است نماز را شكسته بخواند و يا نمازش را احتياطاً هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله : اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است ظاهر اين است كه با خبر عادل واحد سفر هشت فرسخ ثابت نمى شود و بايد نماز را تمام بخواند و احوط آن است كه هم شكسته و هم تمام (جمع) بخواند.
مسأله : كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آن را چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته بايد قضا نمايد.
مسأله : كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده اگرچه كمى از راه باقى باشد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد.
مسأله : اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله : اگر محلى دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود بايد تمام بخواند.
مسأله : اگر شهر ديوار دارد بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند و اگر ديوار ندارد بايد از خانه هاى آخر شهر حساب نمايد و در شهرهاى بزرگ خارق العاده در صورتى كه خارج شدن از يك محلّه تا محله بعدى، در نظر عرف سفر به حساب بيايد ابتداى هشت فرسخ از آخر محلّه محاسبه مى شود.
( صفحه 215 )
شرط دوّم: آنكه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، با توجه به اين شرط، اگر فرد قصد داشته باشد به جايى برود كه كمتر از هشت فرسخ مى شود و بعد از رسيدن به آنجا تصميم بگيرد به جايى ديگر برود چنانچه پس از آن هشت فرسخ مى شود و حداقل چهار فرسخ آن رفتن است نمازش شكسته است و اگر پس از آن هشت فرسخ نمى شود هرچند با محاسبه مسير قبلى هشت فرسخ بشود نمازش تمام است. و اگر از ابتدا قصد داشته باشد كه به مقصد اول رفته و پس از آن به مقصد دوم برود چنانچه مجموعاً هشت فرسخ مى شود نمازش شكسته است هرچند مقصد اول كمتر از هشت فرسخ باشد.
مسأله : كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است; مثلاً براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا گمشده را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود با شرط آنكه رفتن چهار فرسخ كمتر نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
مسأله : كسى كه قصد هشت فرسخ دارد اگرچه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشود بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند و در صورت شك در قصد او احتياط واجب اين است كه فحص كند ولى بر آن شخص
( صفحه 216 )
لازم نيست به او خبر بدهد.
مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود بايد نماز را تمام بخواند
مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه ظاهر اين است كه بايد تمام بخواند مگر اطمينان به عدم مفارقت داشته باشد و نيز اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد بايد نمازش را شكسته بخواند.
شرط سوّم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى خواهد برود هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود چنانچه باقى مانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولى بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن و راهى كه بعد از
( صفحه 217 )
آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
شرط چهارم: آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن بگذرد يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله : كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله : كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلّى بماند اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقى مانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم: آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر خودِ سفر، حرام باشد مثل آنكه سفر براى او ضرر داشته باشد يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر در صورتى كه مخالفت با آن موجب اذيت و ناراحتى يا اسائه ادب به پدر و مادر باشد سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله : كسى كه سفر او حرام نيست و براى كارِ حرام هم سفر نمى كند اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد، نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلب كار هم مطالبه كند چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
( صفحه 218 )
مسأله : اگر سفر او سفرِ حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد نمازش شكسته است ولى اگر در زمين غصبى مسافرت كند بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله : كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند نمازش شكسته است.
مسأله : اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براى تهيّه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و اگر براى كسب و زياد كردن مال برود احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ولى بايد روزه نگيرد.
مسأله : كسى كه براى معصيت سفر كرده موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده بايد نماز را شكسته بخواند و اگر توبه نكرده بايد نماز را تمام بخواند. و اگر برگشتن از سفر در نظر عرف جزء رفتن به سفر، معصيت محسوب شود، بعيد نيست وظيفه اش تمام باشد گرچه احتياط آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله : كسى كه سفر او سفر معصيت است اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد چنانچه باقى مانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد به شرط آنكه رفتن آن از چهار فرسخ كمتر نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله : كسى كه براى معصيت سفر نكرده اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحيح است.
شرط ششم: آنكه از صحرانشينهائى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند و هرجا كه آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.