( صفحه 297 )
است، و نيز مالى را كه به كسى مى بخشد يا جايزه مى دهد در صورتى كه از شأن او زياد نباشد از مخارج ساليانه حساب مى شود.
مسأله : اگر انسان نتواند يك جا جهيزيّه دختر را تهيه كند و مجبور باشد كه هر سال مقدارى از آن را تهيه نمايد و يا در شهرى باشد كه معمولا هر سال مقدارى از جهيزيّه دختر را تهيه مى كنند و تهيه آن مورد حاجت باشد چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيّه بخرد خمس آن را لازم نيست بدهد و همين طور اگر براى تهيه جهيزيه مجبور باشد پول پس انداز كند.
مسأله : مالى را كه خرج سفر حج و زيارتهاى ديگر مى كند اگر مانند مركب سوارى باشد كه عين آن باقى است و از منفعت آن استفاده شده، از مخارج سالى حساب مى شود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده اگر چه سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بكشد، ولى اگر مثل خوراكى ها از بين رفتنى باشد بايد خمس مقدارى را كه سر سال خمسى باقى مانده بدهد.
مسأله : كسى كه از كسب و تجارت فايده اى برده اگر مال ديگرى هم دارد كه خمس آن واجب نيست مى تواند مخارج سال خود را فقط از فايده كسب حساب كند.
مسأله : اگر از منفعت كسب، آذوقه اى كه براى مصرف سالش خريده در آخر سال زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد، و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد در صورتى كه قيمتش از وقتى كه خريده زياد شده باشد بايد قيمت آخر سال را حساب كند.
مسأله : اگر از درآمد سال و منفعت كسب (بدون پرداخت خمس) وسيله اى كه مورد نياز اوست بخرد و استفاده كند و در همان سال احتياجش برطرف شود و تا آخر سال خمسى بماند واجب است خمس آن را بدهد. و اگر احتياجش به اين وسيله در سال هاى برطرف شود (يعنى در طول سال خريد به آن احتياج داشته) لازم نيست خمس آن را بدهد. زيور آلات زنانه هم همين حكم را دارد يعنى اگر سال پس از خريد ديگر به آن نياز نداشته باشد يا وقت زينت آنها گذشته باشد لازم نيست خمس آن را بدهد.
مسأله : اگر در يك سال منفعتى نبرد نمى تواند مخارج آن سال را از منفعتى كه در سال بعد ميبرد كسر نمايد.
( صفحه 298 )
مسأله : اگر در اول سال خمسى منفعتى به دست نياورند و از سرمايه خود خرج كنند يا قرض كند و خرج كند و بعد درآمدى كسب كنند مى توانند مقدارى را كه در اول سال صرف مؤونه آنها شده از آن كسر كنند.
مسأله : به طور كلى قرض داشتن مانع تعلق خمس نمى شود.
1 ـ مثلاً كسى كه يك ميليون تومان قرض دارد اگر سر سال خمسى يك ميليون تومان درآمد مازاد داشته باشد بايد خمس آن را بدهد و نمى تواند آن را بابت بدهى خود كسر كند.
2 ـ اگر عين پولى كه قرض كرده موجود باشد يا آن را تبديل به چيز ديگرى كرده باشد لازم نيست خمس آن را بدهد.
3 ـ اگر عين پولى كه قرض كرده موجود باشد يا آن را تبديل به چيز ديگرى كرده باشد كه مؤونه او نيست چنانچه مقدارى از قرض خود يا تمام آن را از درآمد خود باز پرداخت كرده باشد بايد به ميزان باز پرداخت خمس آن را بپردازد.
4 ـ اگر مبلغى را كه خرج كرده صرف مؤونه خود كرده باشد يا تلف شده باشد مى تواند از درآمد سال بدون پرداخت خمس قرض خود ادا كند.
مسأله : اگر در تمام سال منفعتى نبرد و براى مخارج خود قرض كند نمى تواند از منافع سالهاى بعد مقدار قرض خود را كسر نمايد. و در اين صورت مى تواند قرض خود را از ارباح اثناء سال اداء نمايد و به آن مقدار، خمس تعلق نمى گيرد.
مسأله : اگر براى زياد كردن مال يا خريدن ملكى كه به آن احتياج ندارد قرض كند دادن آن قرض از مخارج زندگى كه خمس به آن تعلق نمى گيرد حساب نمى شود، ولى اگر مالى را كه قرض كرده و چيزى را كه از قرض خريده از بين برود اداى قرض جزو مخارج سال حساب مى شود و خمس ندارد.
مسأله : انسان مى تواند خمس هر چيز را از همان چيز يا قيمت آن را بدهد و امّا اگر جنس ديگر بخواهد بدهد محلّ اشكال است مگر آنكه با اجازه مجتهد جامع الشرائط باشد.
مسأله : تا خمس مال را ندهد نمى تواند در آن مال تصرّف كند اگر چه قصد دادن
( صفحه 299 )
خمس را داشته باشد.
مسأله : كسى كه خمس به مالش تعلق گرفته است نمى تواند آن را به ذمّه بگيرد يعنى خود را بدهكار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرّف كند و چنانچه تصرّف كند، و آن مال تلف شود بايد خمس آن را بدهد.
مسأله : كسى كه خمس به مالش تعلق گرفته است اگر با مجتهد جامع الشرائط دستگردان كند مى تواند در تمام مال تصرف نمايد، و بعد از آن منافعى كه از آن مال بدست مى آيد مال خود اوست.
مسأله : كسى كه با ديگرى شريك است اگر خمس منافع خود را بدهد و شريك او ندهد و در سال بعد از مالى كه خمسش را نداده براى سرمايه شركت بگذارد هيچكدام نمى توانند در آن تصرف كنند.
مسأله : اگر بچه صغير مالى داشته باشد كه متعلق خمس شده مثلاً درآمدى كسب كرده كه زائد بر مؤونه سال او بوده يا معدن استخراج كرده، پرداخت خمس آن واجب است و بنابر احتياط واجب ولى او بايد خمس آن را بدهد والا خود او بعد از بلوغ بايد بلافاصله خمس آن را بدهد.
مسأله : كسى كه از اوّل تكليف، خمس نداده اگر ملكى بخرد و قيمت آن بالا رود اگر پول خمس نداده را بفروشنده داده و به او گفته: اين ملك را به اين پول مى خرم در صورتى كه مجتهد جامع الشرائط معامله پنج يك آن را اجازه بدهد خريدار بايد خمس مقدارى كه آن ملك فعلاً ارزش دارد بدهد.
مسأله : كسى كه حساب سال نداشته و تا به حال خمس نداده است اگر فردى حقوق بگير، كارمند يا كارگر است و با دستمزد خود اشيايى فراهم كرده كه مطابق شأن و مورد نياز است خمس ندارد و اگر چيزى تهيه كرده كه زائد بر شأن اوست يا جزء مؤونه او محسوب نمى شود بايد خمس آن را بدهد. و همچنين اگر چيزى تهيه كرده كه مى داند پول آن را قبل از خريد يك سال داشته است بايد خمس آن را بدهد. واگر درآمد اواز سرمايه اى تهيه مى شده كه به آن خمس تعلق گرفته و پرداخت نشده مثلاً كارخانه اى داشته و خمس آن را نداده است بايد خمس تمام اموال خود را بدهد.
( صفحه 300 )(2 ـ معدن)
مسأله : اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، زغال سنگ، فيروزه، عقيق، زاج، نمك و هر چيزى كه بر آن عنوان معدن، صدق كند، چيزى به دست آورده شود، چنانچه به مقدار نصاب رسيده باشد، بايد خمس آن داده شود.
مسأله : نصاب معدن (15) مثقال طلا مى باشد، اگر مقدار معدن استخراج شده به مقدار مذكور برسد مستحب است خمس آن را بدهد هرچند اگر مخارج آن را كسر كند از حد نصاب كمتر شود. و اگر مقدار معدن استخراج شده بعد از كسر مخارجى كه صرف آن شده به حد نصاب مذكور برسد واجب است خمس آن را بدهد.
مسأله : آنچه را كه از معدن استفاده شده است چنانچه به حد نصاب نرسد در صورتى كه از مخارج ساليانه زياد بيايد خمس آن واجب است.
مسأله : گچ و آهك و گل سر شور و گل سرخ بنابر احتياط واجب از معدن به حساب مى آيد و خمس دارد.
مسأله : كسى كه از معدن چيزى به دست مى آورد، بايد خمس آن را بدهد چه معدن روى زمين باشد يا زير آن، در زمينى باشد كه ملك است يا در جايى كه مالك ندارد.
مسأله : اگر شك كند كه آنچه را خارج نموده است به حد نصاب رسيده است يا خير، احتياط واجب آن است كه امتحان نمايد يعنى از راه وزن كردن يا راههاى ديگر قيمت آن را معلوم نمايد.
مسأله : اگر چند نفرى چيزى از معدن بيرون آورند، چنانچه سهم هر كدام آنها به 15 مثقال طلا برسد بايد خمس آن را بدهند.
مسأله : اگر معدنى را كه در ملك ديگرى است بدون اذن صاحب آن استخراج كنند آنچه از آن بدست مى آيد مال صاحب ملك است و چون صاحب ملك براى بيرون آوردن آن خرجى نكرده، بايد خمس تمام آنچه را كه از معدن بيرون آمده بدهد.
مسأله : اجير گرفتن براى اخراج معدن جايز است و اجاره كننده، مالك معدن مى شود در صورتى كه اجير به نحو خاص باشد يعنى جميع منافع او يا منفعت مخصوصه
( صفحه 301 )
خارج كردن، براى اجاره كننده باشد اما اگر اجير به نحو مطلق باشد، در صورتى كه خودش قصد تملك كند، مالك مى شود.
مسأله : اگر معدن در زمين آبادى باشد كه مسلمين آن را به زور و غلبه بدست آورده اند مانند اكثر اراضى ايران و عراق، چنانچه مسلمانى آن معدن را اخراج كند مالك مى شود، و احتياط واجب اين است كه به اذن ولى امر باشد، و بايد خمس آن را بپردازد، و اگر غير مسلمان اخراج كند مالك نمى شود. و اگر كافر معدنى را از زمينى كه در حال فتح مسلمين موات است اخراج كند مالك مى شود.
(3 ـ گنـج)
مسأله : گنج مالى است كه در زمين يا در خت يا كوه يا ديوار پنهان باشد و كسى آن را پيدا كند و طورى باشد كه به آن گنج بگويند.
مسأله : اگر انسان در زمينى كه ملك كسى نيست گنجى پيدا كند مال خود او است و بايد خمس آن را بدهد.
مسأله : نصاب گنج بنابر احتياط (105) مثقال نقره يا (15) مثقال طلا است. يعنى اگر قيمت چيزى را كه از گنج بدست مى آورد بعد از كم كردن مخارجى كه براى آن كرده به (105) مثقال نقره سكه دار يا (15) مثقال طلاى سكّه دار برسد، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد.
مسأله : اگر در زمينى كه از ديگرى خريده گنجى پيدا كند و بداند مال كسانيكه قبلا مالك آن زمين بوده اند نيست، مال خود او مى شود و بايد خمس آن را بدهد، ولى اگر احتمال دهد كه مال يكى از آنان است بايد به او اطلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نيست، بايد به كسى كه پيش از او مالك زمين بوده است خبر دهد، و بهمين ترتيب بنابر احتياط واجب به تمام كسانى كه پيش از او مالك زمين بوده اند خبر دهد، و اگر معلوم شود مال هيچ يك از آنان نيست، مال خود او مى شود و بايد خمس آن را بدهد.
مسأله : اگر در ظرفهاى متعدّدى كه در يكجا دفن شده مالى پيدا كند كه قيمت آنها رويهم (15) مثقال طلا باشد بايد خمس آن را بدهد، ولى چنانچه در چند جا پيدا كند