( صفحه 345 )
كنند به قطع اين گونه روابط.
مسأله : اگر در روابط تجارى با اجانب خوف آن است كه به بازار مسلمين صدمه اقتصادى وارد شود و موجب اسارت تجارى و اقتصادى شود، واجب است قطع اين گونه روابط و حرام است اين نحو تجارت.
مسأله : اگر قرار داد رابطه چه سياسى و چه تجارى بين يكى از دول اسلامى و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جايز نيست اين گونه رابطه، و اگر دولتى اقدام به آن نمود، بر ساير دول اسلامى واجب است آن را الزام كنند به قطع رابطه به هر نحو ممكن است.
مسأله : اگر بعض رؤساى ممالك اسلامى يا بعض مسئولين موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سياسى يا اقتصادى يا نظامى كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، بواسطه اين خيانت، از مقامى كه دارد ـ هر مقامى باشد ـ منعزل است. اگر فرض شود كه احراز آن مقام به حق بوده، و بر مسلمانان لازم است به هر نحو كه ممكن شود آنان را با رعايت موازين شرعى مجازات نمايند.
مسأله : روابط تجارى و سياسى با بعض دول كه آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبيل دولت اسرائيل، جايز نيست. و بر مسلمانان لازم است كه به هر نحو ممكن با اين نحو روابط مخالفت كنند، و بازرگانانى كه با اسرائيل و عمال اسرائيل روابط تجارى دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و كمك كار به هدم احكام اسلام هستند، و بر مسلمانان لازم است با اين خيانت كاران چه دولت و چه تجار قطع رابطه كنند، و آنها را ملزم به قطع رابطه با اين نحو دولت ها كنند.
( صفحه 346 )
احكام خريد و فروش
(چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است)
مسأله : ياد گرفتن احكام معاملات به قدرى كه مورد احتياج است لازم است، و مستحب است فروشنده بين مشترى ها در قيمت جنس فرق نگذارد و در قيمت جنس سخت گيرى نكند، و كسى كه با او معامله كرده اگر پشيمان شود و از او تقاضا كند كه معامله را به هم بزند بپذيرد.
مسأله : اگر انسان نداند معامله اى كه كرده صحيح است يا باطل، نمى تواند در مالى كه گرفته تصرف نمايد ولى چنانچه در موقع معامله، احكام آن را مى دانسته و بعد از معامله شك كند، تصرّف او اشكال ندارد و معامله صحيح است.
مسأله : كسى كه مال ندارد و مخارجى بر او واجب است مثل خرج زن و بچه، بايد كسب كند و براى كارهاى مستحب مانند وسعت دادن به عيالات و دستگيرى از فقرا كسب كردن مستحب است.
(معاملات مكروه)
مسأله : عمده معاملات مكروه از اين قرار است: اول: بنده فروشى. دوم: قصابى. سوم: كفن فروشى. چهارم: معامله با مردمان پست. پنجم: معامله بين اذان صبح و
( صفحه 347 )
اول آفتاب. ششم: آن كه كار خود را خريد و فروش گندم و جو و مانند اينها قرار دهد. هفتم: آن كه براى خريدن جنسى كه ديگرى مى خواهد بخرد داخل معامله او شود.
(معاملات حرام)
مسأله : در چند مورد معامله باطل است:
اول: خريد و فروش عين نجس مانند مشروبات مسكر و سگ غير شكارى و خوك. ولى خريد و فروش عين نجسى كه بتوان از آن استفاده حلال نمود جايز است. مثلا خريد و فروش غائط براى كودسازى جايز است. همچنين خريد و فروش خون كه در زمان ما براى نجات مجروحين و بيماران مورد استفاده قرار مى گيرد جايز است.
دوم: خريد و فروش مال غصبى مگر آن كه صاحبش معامله را اجازه كند.
سوم: خريد و فروش چيزهايى كه ماليت ندارد.
چهارم: معامله چيزى كه منافع معمولى آن حرام باشد، مثل آلات قمار و موسيقى مطرب.
پنجم: معامله اى كه در آن ربا باشد.
غش در معامله حرام است. يعنى فروختن جنسى كه با چيز ديگر مخلوط است، در صورتى كه آن چيز معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد، مثل فروختن روغنى كه آن را با پيه مخلوط كرده است، از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) منقول است كه فرمود: از ما نيست كسى كه در معامله با مسلمانان غش كند يا به آنان ضرر بزند يا تقلّب و حيله نمايد و هر كه با برادر مسلمان خود غش كند، خداوند بركت روزى او را مى برد و راه معاش او را مى بندد و او را به خودش واگذار مى كند.
مسأله : فروختن چيز پاكى كه نجس شده و آب كشيدن آن ممكن است اشكال ندارد، و اگر مشترى بخواهد آن چيز را بخورد بايد فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد. ولى اگر لباس است لازم نيست به او بگويد، اگر چه مشترى با آن نماز بخواند زيرا كه در نماز طهارت ظاهرى بدن و لباس كافى است.
مسأله : اگر چيزى مانند روغن و نفت كه آب كشيدن آن ممكن نيست نجس
( صفحه 348 )
شود، چنانچه مثلا روغن نجس را براى خوردن به خريدار بدهند معامله باطل و عمل حرام است و اگر براى كارى بدهند كه شرط آن پاك بودن نيست مثلا بخواهند نفت نجس را بسوزانند، يا روغن نجس را تبديل به صابون كنند فروش آن اشكال ندارد.
مسأله : خريد و فروش دواهاى نجس خوردنى اگر چه جائز است ولى بايد نجاستش را به مشترى بگويند.
مسأله : خريد و فروش روغن و دواهاى روان و عطرهايى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشكال ندارد، ولى روغنى را كه از حيوان بعد از جان دادن آن مى گيرند، چنانچه در شهر كفّار از دست كافر بگيرند و از حيوانى باشد كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند. در صورتى كه احتمال آن برود كه از حيوانى است كه بدستور شرع كشته شده اگر چه پاك و خريد و فروش آن جايز است ولى خوردنش حرام است.
مسأله : اگر روباه را به غير دستورى كه در شرع معين شده كشته باشند، يا خودش مرده باشد، خريد و فروش پوست آن در صورتى كه هيچ استفاده مشروع و حلالى از آن برده نشود حرام و معامله آن باطل است.
مسأله : خريد و فروش گوشت و پيه و چرمى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند، يا از دست كافر گرفته مى شود در صورتى كه احتمال برود از حيوانى است كه بدستور شرع كشته شده خريد و فروش آن جائز است ولى نماز در آن جائز نيست.
مسأله : خريد و فروش گوشت و پيه و چرمى كه از دست مسلمان گرفته شود اشكال ندارد، ولى اگر انسان بداند كه آن مسلمان آن را از دست كافر گرفته و تحقيق نكرده كه از حيوانى است كه به دستور شرع كشته شده يا نه، خريد و فروش آن جايز است ولى نماز در آن چرم و خوردن آن گوشت جايز نيست.
مسأله : خريد و فروش مسكرات حرام و معامله آنها باطل است.
مسأله : فروختن مال ديگرى اگر مالك آن معامله را ردّ كرد باطل است، و فروشنده بايد پولى را كه از خريدار گرفته به او برگرداند.
مسأله : اگر خريدار قصدش اين باشد كه پول جنس را ندهد معامله اشكال دارد.
( صفحه 349 )
مسأله : اگر خريدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد، و از اول هم قصدش اين باشد معامله اشكال دارد. و اگر از اول قصدش اين نباشد معامله صحيح است ولى بايد مقدارى را كه بدهكار است از مال حلال بدهد.
مسأله : خريد و فروش آلات لهو كه فقط در حرام استعمال مى شود حرام است.
مسأله : اگر چيزى را كه مى شود استفاده حلال از آن ببرند به شرط اين بفروشد كه آن را در حرام مصرف كنند مثلا انگور را با اين شرط بفروشد كه از آن شراب تهيه نمايند، معامله آن حرام و بنابر احتياط باطل است.
مسأله : خريد و فروش مجسّمه و چيزهاى ديگرى كه روى آن مجسمه دارد اشكال ندارد.
مسأله : خريدن چيزى كه از قمار، يا دزدى، يا از معامله باطل تهيه شده باطل و تصرف در آن مال حرام است. و اگر كسى آن را بخرد يا به معامله ديگر به او منتقل شود، بايد به صاحب اصليش برگرداند.
مسأله : اگر روغنى را كه با پيه مخلوط است بفروشد، چنانچه آن را معين كند مثلا بگويد اين يك مَن روغن را مى فروشم، مشترى مى تواند معامله را به هم بزند، ولى اگر آنرا معين نكند بلكه يك من روغن بفروشد، بعد روغنى كه پيه دارد بدهد، مشترى مى تواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص مطالبه نمايد.
(رباى معاوضى)
مسأله : اگر مقدارى از جنسى را كه با وزن يا پيمانه مى فروشند به زيادتر از همان جنس بفروشد، مثلا يك من گندم را به يك من و نيم گندم بفروشد. ربا و حرام است و گناه يك درهم ربا بزرگتر از آن است كه انسان هفتاد مرتبه با محرم خود زنا كند، بلكه اگر يكى از دو جنس سالم و ديگرى معيوب، يا جنس يكى خوب و جنس ديگرى بد باشد، يا با يكديگر تفاوت قيمت داشته باشند، چنانچه بيشتر از مقدارى كه مى دهد بگيرد، باز هم ربا و حرام است، پس اگر مس درست را بدهد و بيشتر از آن مس شكسته بگيرد يا برنج صدرى را بدهد و بيشتر از آن برنج گرده بگيرد يا طلاى ساخته را بدهد و بيشتر از آن