( صفحه 486 )
نذر صحيح است.
مسأله : اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده به جا آورد پس اگر نذر كند كه روز اول ماه صدقه بدهد، يا روزه بگيرد، يا نماز اول ماه بخواند چنانچه قبل از آن روز يا بعد از آن به جا آورد كفايت نمى كند. و نيز اگر نذر كند كه وقتى مريض او خوب شود صدقه بدهد، چنانچه پيش از آن كه خوب شود صدقه را بدهد كافى نيست.
مسأله : اگر نذر كند روزه بگيرد ولى وقت و مقدار آن را معين نكند چنانچه يك روز روزه بگيرد كافى است. و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معين نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند كفايت مى كند و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معين نكند اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر عمل كرده است و اگر نذر كند كارى براى خدا به جا آورد، در صورتى كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه بگيرد، يا چيزى صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.
مسأله : اگر نذر كند روز معينى را روزه بگيرد، بايد همان روز را روزه بگيرد و اگر عمداً روزه نگيرد بايد كفاره بدهد و قضاى آن روز را نيز روزه بگيرد و اگر در آن روز عذرى داشت كه نمى توانست روزه بگيرد مثلاً حائض بود يا بيمار بود آن روز را روزه نگيرد و تنها قضاى آن را بگيرد و كفاره ندارد و همين طور مى تواند در آن روز مسافرت كند هرچند ناچار به آن مسافرت نباشد ولى بعداً بايد آن را قضا نمايد و كفاره ندارد.
مسأله : اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد يعنى يك بنده آزاد كند يا به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد.
مسأله : اگر نذر كند كه تا وقت معينى عملى را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت مى تواند آن عمل را به جا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت از روى فراموشى يا ناچارى انجام دهد، چيزى بر او واجب نيست ولى باز هم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را به جا نياورد و چنانچه دوباره پيش از رسيدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد به مقدارى كه در مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.
مسأله : كسى كه نذر كرده عملى را مستمراً ترك كند مثلاً نذر مى كند كه اصلاً
( صفحه 487 )
سيگار نكشد اين نذر عرفاً يك نذر محسوب مى شود لذا اگر يك مرتبه سيگار كشيد نذر خود را شكسته و بايد كفاره نذر خود را بدهد و اگر مرتبه ديگر آن را انجام دهد ربطى به نذر او ندارد و گاهى اوقات به نحوى نذر مى كند كه عرفاً چند نذر محسوب مى شود مثل اين كه چند بار نذر كرده باشد كه در اين صورت براى هر بار كه عمل نكند بايد يك بار كفاره بدهد و در آينده نيز رعايت نذر را بكند. و اگر ترديد داشته باشد كه نذر او به چه نحوى بوده است يك نذر محسوب مى شود.
مسأله : اگر نذر كند كه در هر هفته روز معيّنى مثلا روز جمعه را روزه بگيرد چنانچه يكى از جمعه ها عيد فطر يا قربان باشد يا در روز جمعه عذر ديگر مانند حيض براى او پيدا شود، بايد آن روز را روزه نگيرد ولى قضاى آن را بجا آورد.
مسأله : اگر نذر كند كه مقدار معينى صدقه بدهد چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد، لازم است آن مقدار را از مال او صدقه بدهند و بهتر اين است كه بالغين از ورثه آن مقدار را از حصّه خود از طرف ميّت صدقه بدهند.
مسأله : اگر نذر كند كه به فقير معينى صدقه بدهد نمى تواند آن را به فقير ديگر بدهد و اگر آن فقير بميرد، بنابر احتياط بايد به ورثه او بدهد.
مسأله : اگر نذر كند كه به زيارت يكى از امامان مثلا به زيارت حضرت اباعبدالله (عليه السلام) مشرف شود، چنانچه به زيارت امام ديگر برود كافى نيست و اگر بواسطه عذرى نتواند آن امام را زيارت كند چيزى بر او واجب نيست.
مسأله : كسى كه نذر كرده زيارت برود و غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده، لازم نيست آنها را بجا آورد.
مسأله : اگر براى حرم يكى از امامان يا امامزادگان چيزى نذر كند بايد آن را به مصارف حرم برساند از قبيل فرش و پرده و روشنايى و اگر براى امام (عليه السلام) يا امامزاده نذر كند مى تواند به خدامى كه مشغول خدمت هستند بدهد چنانچه مى تواند به مصارف حرم يا ساير كارهاى خير به قصد بازگشت ثواب آن به منذور له برساند.
مسأله : اگر براى خود امام (عليه السلام) چيزى نذر كند، چنانچه مصرف معينى را قصد كرده بايد به همان مصرف برساند و اگر مصرف معينى را قصد نكرده، بايد به فقرا شيعه و
( صفحه 488 )
زوار بدهد، يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديه آن امام نمايد و يا صرف مجالس عزادارى و سوگوارى يا نشر آثار آن بزرگواران يا هر كار ديگرى كه نسبتى با آنها دارد بكند و همچنين است اگر چيزى را براى امام زاده اى نذر كند.
مسأله : گوسفندى را كه براى صدقه، يا براى يكى از امامان نذر كرده اند پشم آن و مقدارى كه چاق مى شود جزء نذر است، و اگر پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد، يا بچه بياورد بنابر احتياط واجب بايد به مصرف نذر برسانند.
مسأله : هر گاه نذر كند كه اگر مريض او خوب شود، يا مسافر او بيايد عملى را انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده، يا مسافر آمده است، عمل كردن به نذر لازم نيست.
مسأله : هر گاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار خيرى را انجام دهد، بعد از آن كه حاجتش برآورده شد بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آن كه حاجتى داشته باشد، عهد كند كه عمل خيرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.
مسأله : در عهد هم مثل نذر بايد صيغه عهد يعنى «عاهدت الله» يا «علىّ عهد الله» يا ترجمه آن را به زبان فارسى بگويد: «با خداى خود عهد مى بندم كه فلان كار را انجام دهم» و اگر صيغه نخواند و فقط در ذهن تصور كند عهد صحيح منعقد نشده است و نيز كارى را كه عهد مى كند انجام دهد بايد امرى باشد كه از لحاظ شرعى خوب باشد و اگر عهد مى كند كه كارى را ترك كند بايد ترك آن كار از لحاظ شرعى خوب باشد و اگر عهد مى كند كارى را كه شرعاً مباح مى باشد يعنى نه خوب باشد نه بد انجام دهد بنابر احتياط واجب بايد آن كار را انجام دهد و اگر عهد مى كند كارى را كه شرعاً بد است انجام دهد يا كارى را كه شرعاً خوب است ترك كند عهد باطل است و چيزى بر او واجب نمى شود.
مسأله : اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد، يعنى شصت فقير را سير كند، يا دو ماه روزه بگيرد يا يك بنده آزاد كند.
( صفحه 489 )
احكام قسم خوردن
مسأله : قسم دو نوع است:
الف: قسم براى انجام يا ترك كارى در آينده.
ب: قسم براى اثبات يا نفى چيزى.
مسأله : الف: اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند مثلا قسم بخورد كه روزه بگيرد، يا دود استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفاره بدهد، يعنى يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند، يا آنان را بپوشاند، و اگر اينها را نتواند بايد سه روز پى درپى، روزه بگيرد.
مسأله : ب: كسى كه براى اثبات يا نفى چيزى قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مى باشد، ولى كفاره قسم را ندارد. ولى اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد بلكه گاهى واجب مى شود امّا اگر بتواند توريه كند يعنى: موقع قسم خوردن طورى نيّت كند كه دروغ نشود بنابر احتياط واجب بايد توريه نمايد; مثلا اگر ظالمى بخواهد كسى را اذيّت كند و از انسان بپرسد كه او را نديده اى؟ و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد، ولى بگويد او را نديده ام به اين قصد كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.
( صفحه 490 )
مسأله : قسم كسى شرعاً اعتبار دارد كه: 1 ـ بالغ باشد. 2 ـ عاقل باشد. 3 ـ با اختيار و قصد باشد. 4 ـ اگر نسبت به امور مالى قسم مى خورد سفيه و مفلس نباشد. بنابراين قسم كودك يا ديوانه يا كسى كه مجبور است قسم بخورد يا از فرط عصبانيت نمى فهمد چه مى گويد اعتبارى ندارد و همين طور قسم كسى كه سفيه يا ورشكسته است و حاكم شرع او را از تصرفات مالى منع كرده اعتبارى ندارد.
مسأله : اگر قسم مى خورد كارى را انجام دهد يا ترك كند: 1 ـ بايد شرعاً بد نباشد. 2 ـ بايد شرعاً خوب باشد. 3 ـ اگر قسم بخورد كار مباحى كه شرعاً نه خوب است نه بد انجام دهد يا ترك كند بايد طبق قسم خود عمل كند و اگر قسم بخورد كه كارى را كه فعلاً خوب است انجام دهد ولى هنگام انجام آن كار شرعاً از جهاتى بد شود قسم او به هم مى خورد و لازم نيست آن را انجام دهد.
مسأله : 1 ـ قسم را بايد با زبان و لفظ صريح بيان كرد. 2 ـ قسمى اعتبار دارد كه يكى از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا يا الله. 3 ـ اگر به برخى از اوصاف خداى سبحان قسم بخورد كه معمولاً از آن صفت خداى سبحان اراده مى شود يا قرينه اى به كار ببرد كه مراد او را بفهماند قسم صحيح است. 4 ـ شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحيح است ولى كسى كه مى تواند سخن بگويد قسم او با اشاره صحيح نيست. 5 ـ قسم به مقدسات ديگر مثل قرآن و پيامبر و ائمه اطهار (عليهم السلام) احكام قسم را ندارد.
مسأله : قسم در صورتى صحيح است كه انسان توانايى انجام آن را داشته باشد و اگر هنگام قسم خوردن بتواند آن كار را انجام دهد و هنگام عمل از انجام آن ناتوان شود يا براى او مشقت داشته باشد عمل به آن لازم نيست و قسم به هم مى خورد.
مسأله : كارى را كه عهد مى كند يا نذر مى كند كه انجام دهد نيز همين حكم را دارد يعنى اگر هنگام عمل غير مقدور شود لازم نيست آن را انجام دهد.
مسأله : اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند، يا شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم آنان صحيح نيست.
مسأله : اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، قسم آنان بعيد نيست صحيح نباشد لكن نبايد احتياط را ترك كنند.