جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 488 )

زوار بدهد، يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديه آن امام نمايد و يا صرف مجالس عزادارى و سوگوارى يا نشر آثار آن بزرگواران يا هر كار ديگرى كه نسبتى با آنها دارد بكند و همچنين است اگر چيزى را براى امام زاده اى نذر كند.

مسأله : گوسفندى را كه براى صدقه، يا براى يكى از امامان نذر كرده اند پشم آن و مقدارى كه چاق مى شود جزء نذر است، و اگر پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد، يا بچه بياورد بنابر احتياط واجب بايد به مصرف نذر برسانند.

مسأله : هر گاه نذر كند كه اگر مريض او خوب شود، يا مسافر او بيايد عملى را انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده، يا مسافر آمده است، عمل كردن به نذر لازم نيست.

مسأله : هر گاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار خيرى را انجام دهد، بعد از آن كه حاجتش برآورده شد بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آن كه حاجتى داشته باشد، عهد كند كه عمل خيرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.

مسأله : در عهد هم مثل نذر بايد صيغه عهد يعنى «عاهدت الله» يا «علىّ عهد الله» يا ترجمه آن را به زبان فارسى بگويد: «با خداى خود عهد مى بندم كه فلان كار را انجام دهم» و اگر صيغه نخواند و فقط در ذهن تصور كند عهد صحيح منعقد نشده است و نيز كارى را كه عهد مى كند انجام دهد بايد امرى باشد كه از لحاظ شرعى خوب باشد و اگر عهد مى كند كه كارى را ترك كند بايد ترك آن كار از لحاظ شرعى خوب باشد و اگر عهد مى كند كارى را كه شرعاً مباح مى باشد يعنى نه خوب باشد نه بد انجام دهد بنابر احتياط واجب بايد آن كار را انجام دهد و اگر عهد مى كند كارى را كه شرعاً بد است انجام دهد يا كارى را كه شرعاً خوب است ترك كند عهد باطل است و چيزى بر او واجب نمى شود.

مسأله : اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد، يعنى شصت فقير را سير كند، يا دو ماه روزه بگيرد يا يك بنده آزاد كند.

( صفحه 489 )

احكام قسم خوردن

مسأله : قسم دو نوع است:

الف: قسم براى انجام يا ترك كارى در آينده.

ب: قسم براى اثبات يا نفى چيزى.

مسأله : الف: اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند مثلا قسم بخورد كه روزه بگيرد، يا دود استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفاره بدهد، يعنى يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند، يا آنان را بپوشاند، و اگر اينها را نتواند بايد سه روز پى درپى، روزه بگيرد.

مسأله : ب: كسى كه براى اثبات يا نفى چيزى قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مى باشد، ولى كفاره قسم را ندارد. ولى اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد بلكه گاهى واجب مى شود امّا اگر بتواند توريه كند يعنى: موقع قسم خوردن طورى نيّت كند كه دروغ نشود بنابر احتياط واجب بايد توريه نمايد; مثلا اگر ظالمى بخواهد كسى را اذيّت كند و از انسان بپرسد كه او را نديده اى؟ و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد، ولى بگويد او را نديده ام به اين قصد كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.

( صفحه 490 )

مسأله : قسم كسى شرعاً اعتبار دارد كه: 1 ـ بالغ باشد. 2 ـ عاقل باشد. 3 ـ با اختيار و قصد باشد. 4 ـ اگر نسبت به امور مالى قسم مى خورد سفيه و مفلس نباشد. بنابراين قسم كودك يا ديوانه يا كسى كه مجبور است قسم بخورد يا از فرط عصبانيت نمى فهمد چه مى گويد اعتبارى ندارد و همين طور قسم كسى كه سفيه يا ورشكسته است و حاكم شرع او را از تصرفات مالى منع كرده اعتبارى ندارد.

مسأله : اگر قسم مى خورد كارى را انجام دهد يا ترك كند: 1 ـ بايد شرعاً بد نباشد. 2 ـ بايد شرعاً خوب باشد. 3 ـ اگر قسم بخورد كار مباحى كه شرعاً نه خوب است نه بد انجام دهد يا ترك كند بايد طبق قسم خود عمل كند و اگر قسم بخورد كه كارى را كه فعلاً خوب است انجام دهد ولى هنگام انجام آن كار شرعاً از جهاتى بد شود قسم او به هم مى خورد و لازم نيست آن را انجام دهد.

مسأله : 1 ـ قسم را بايد با زبان و لفظ صريح بيان كرد. 2 ـ قسمى اعتبار دارد كه يكى از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا يا الله. 3 ـ اگر به برخى از اوصاف خداى سبحان قسم بخورد كه معمولاً از آن صفت خداى سبحان اراده مى شود يا قرينه اى به كار ببرد كه مراد او را بفهماند قسم صحيح است. 4 ـ شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحيح است ولى كسى كه مى تواند سخن بگويد قسم او با اشاره صحيح نيست. 5 ـ قسم به مقدسات ديگر مثل قرآن و پيامبر و ائمه اطهار (عليهم السلام) احكام قسم را ندارد.

مسأله : قسم در صورتى صحيح است كه انسان توانايى انجام آن را داشته باشد و اگر هنگام قسم خوردن بتواند آن كار را انجام دهد و هنگام عمل از انجام آن ناتوان شود يا براى او مشقت داشته باشد عمل به آن لازم نيست و قسم به هم مى خورد.

مسأله : كارى را كه عهد مى كند يا نذر مى كند كه انجام دهد نيز همين حكم را دارد يعنى اگر هنگام عمل غير مقدور شود لازم نيست آن را انجام دهد.

مسأله : اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند، يا شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم آنان صحيح نيست.

مسأله : اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، قسم آنان بعيد نيست صحيح نباشد لكن نبايد احتياط را ترك كنند.

( صفحه 491 )

مسأله : اگر انسان از روى فراموشى، يا ناچارى به قسم عمل نكند، كفاره بر او واجب نيست، و همچنين است اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد. و قسمى كه آدم وسواسى مى خورد، مثل اين كه مى گويد والله الآن مشغول نماز مى شوم و بواسطه وسواس مشغول نمى شود، اگر وسواس او طورى باشد كه بى اختيار به قسم عمل نكند كفاره ندارد.

( صفحه 492 )

احكام وَقْف

مسأله : اگر كسى چيزى را وقف كند، از ملك او خارج مى شود بنابراين حق هيچ نوع تصرفى در آن را ندارد و نمى تواند آن را به كسى ببخشد يا بفروشد يا دوباره آن را وقف كند يا جهت وقف را عوض كند مثلاً نمى تواند حسينيه را مسجد قرار دهد حتى اگر در حين وقف براى آن متولى تعيين نكرده باشد بعداً حق تعيين متولى يا دخل و تصرف در امور وقف را ندارد و اگر واقف فوت كند ورثه او از چيزى كه وقف كرده ارث نمى برند همان طور كه وصيت در مورد آن صحيح نيست و در برخى از موارد متولى وقف مى تواند آن را بفروشد كه تفصيل آن در مسأله 2171 گذشت.

مسأله : لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند، بلكه اگر مثلا بگويد خانه خود را وقف كردم وقف صحيح است و وقف به عمل نيز محقق مى شود مثلا چنانچه حصيرى را به قصد وقف بودن در مسجد بيندازد و يا جائى را به قصد مسجد بودن بسازد و در اختيار نمازگزاران بگذارد وقفيّت محقق مى شود.

مسأله : كسى كه مالى را وقف مى كند، بايد براى هميشه وقف كند پس اگر مثلا بگويد اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد و يا بگويد اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد و بعد دوباره وقف باشد باطل است.

مسأله : بنابر احتياط واجب بايد وقف به طور منجّز باشد پس اگر بگويد اگر اول