( صفحه 530 )
حيض: قاعدگى، عادت ماهيانه زنان.
حين عروض شك: وقت پديد آمدن شك.
(خ)
خارق العاده: غير طبيعى.
خالى از قوت نيست: معتبر است، فتوا اين است (مگر در ضمن كلام قرينه اى بر غير اين معنى ديده شود).
خالى از وجه نيست: فتوا اين است (مگر در ضمن كلام قرينه اى بر غير اين معنى مشاهده شود).
خبره: كارشناس
خبيث: پليد، زشت.
خسارت: زيان، ضرر.
خصوصيات: ويژگى ها
خمس: يك پنجم، بيست درصد پس انداز ساليانه و غيره كه بايد به مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد پرداخت شود.
خوارج: كسانى كه عليه امام معصوم (عليهم السلام) قيام مسلحانه نمايند مثل خوارج نهروان.
خوف: ترس، هراس، واهمه
خون جهنده: يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند.
خيار: اختيار بر هم زدن معامله كه در يازده مورد طرفين معامله يا يكى از آنها مى توانند معامله را بر هم زنند.
(د)
دائمه: زنى كه طى عقد دائم به همسرى مردى درامده باشد.
دُبُر: پشت; مقعد.
دعوى: دادخواهى.
( صفحه 531 )
دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن.
ديه: مالى كه بنابر احكام شرعى به جبران خون مسلمان يا نقص بدنى به او داده مى شود.
(ذ)
ذبح شرعى: كشتن حيوانات حلال گوشت با رعايت ضوابط شرعى.
ذمّه: تعهّد به اداى چيزى يا انجام عملى.
ذمّى: كافران اهل كتاب مانند يهود و نصارى در مقابل تعهّدشان نسبت به رعايت قوانين اجتماعى اسلامى از حمايت و امنيت حكومت اسلامى برخوردار مى شوند و در بلاد مسلمين زندگى خواهند كرد.
(ر)
ربا: زيادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمايه با شرايط مذكور در مسائل 2356، 2357، 2361.
رباء قرضى: اضافه اى كه پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد.
ربح سَنه: درآمد ساليانه انسان.
رجوع: بازگشتن; بازگشت.
رضاعى: همشير; پسر و دخترى كه از يك زن شير خورده باشند با شرائطى كه در مسأله 2598 بيان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعى مى شوند و محرم ابدى مى باشند.
رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار.
ركن; اركان: پايه; اساسى ترين جزء هر عبادت.
ركوع: خم شدن; يكى از اركان نماز كه براى انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم مى شود كه دستهايش به زانو برسد.
رهن: گرو; گروى.
ريبه: احتمال تحريك شهوت.
( صفحه 532 )
(ز)
زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزينه مربوطه.
زكات: مقدار معيّنى از اموال خاص انسان كه به شرط رسيدن به حد نصاب بايد در موارد مشخّص خود مصرف شود، اين اموال اختصاص به نُه مورد دارد.
زكات فطره: مقدار حدود 3 كيلوگرم گندم، جو، ذرت و غيره يا بهاى آن كه بايد در عيد فطر به فقرا بدهند و يا در مصارف ديگر زكات صرف كنند.
زمان غيبت كبرى: مثل زمان ما، كه امام دوازدهم (عليه السلام) در پرده غيبت به سر مى برند.
زينت: زيور; آرايش.
(س)
سال شمسى: سالى كه مشتمل بر دوازده برج است و از فروردين شروع و به اسفند ختم مى شود.
سال قمرى: سالى كه مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذى الحجه ختم مى شود.
سجده; سجود: بر زمين گذاردن پيشانى و كف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها براى ستايش خداوند.
سجده سهو: سجده اى كه نمازگزار در برابر اشتباهاتى كه سهواً از او سر زده بجاى آورد، به شرح مسأله 1262.
سجده شكر: پيشانى بر زمين نهادن به منظور سپاسگزارى از نعمت هاى خداوند.
سجده هاى واجب قرآن: وقتى انسان يكى از اين آيات را تماماً بخواند يا گوش كند بايد بلافاصله سجده نمايد.
1 - جزء 21، سوره سجده، آيه 15.
2 - جزء 24، سوره فصّلت، آيه 37.
3 - جزء 27، سوره نجم، آخرين آيه.
4 - جزء 30، سوره علق، آخرين آيه.
( صفحه 533 )
سجده هاى مستحبّ قرآن: وقتى انسان يكى از اين آيات را تماماً بخواند يا بشنود مستحب است كه بلافاصله سجده كند.
1 - جزء 9، سوره اعراف، آيه آخر.
2 - جزء 13، سوره رعد، آيه 15.
3 - جزء 14، سوره نحل، آيه 49.
4 - جزء 15، سوره اسراء، آيه 107.
5 - جزء 16، سوره مريم، آيه 58.
6 - جزء 17، سوره حج، آيه 18.
7 - جزء 17، سوره حج، آيه 77.
8 - جزء 19، سوره فرقان، آيه 60.
9 - جزء 19، سوره نمل، آيه 25.
10 - جزء 23، سوره ص، آيه 24.
11 - جزء 30، سوره انشقاق، آيه 21.
سرگين: مدفوع حيوانات.
سفيه: بى عقل; كسى كه قدرت نگهدارى مال خودش را ندارد و سرمايه اش را در كارهاى بيهوده مصرف مى كند.
سقط شده: افتاده; جنين نارس يا مرده كه از رحم خارج شده باشد.
سلف: معامله پيش خريد.
سؤر: نيم خورده آب يا غذا.
(ش)
شاخص: چوب يا وسيله اى كه براى تعيين وقت ظهر در زمين نصب مى كنند.
شارع: بنيانگزار شريعت اسلامى; خداوند; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله).
شاهد: گواه.
شرايط ذمّه: شرايطى كه اگر اهل كتاب در بلاد مسلمين به آنها عمل كنند جان و مالشان در
( صفحه 534 )
پناه حكومت اسلامى است.
شهادت: گواهى دادن.
شهادتين: شهادت به يگانگى الله و رسالت رسول الله(صلى الله عليه وآله).
شيوع: شايع شدن; همگانى شدن.
شهرت: مشهور شدن; آشكار شدن براى همه افراد.
شير كامل: منظور انجام يافتن تمام شرايط هشت گانه اى است كه در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است.
(ص)
صاع: پيمانه اى داراى گنجايش حدود 3 كيلوگرم.
صحّاف: شيرازه بند، تعميركار كتاب.
صحّت: درستى.
صراط: منظور پل صراط در روز قيامت است.
صرف برات: نقدكردن برات; در مواردى كه برات به صورت مدّت دار تنظيم شده باشد طلبكار مى تواند زودتر از موعد معيّن از بدهكار بخواهد با كسر مقدارى از برات نقداً وجه آن را دريافت نمايد، اين عمل را در عرف تجّار «صرف برات» مى نامند.
صغيره: دخترى كه به سن بلوغ نرسيده است.
صلح: سازش طرفين; اينكه كسى مال يا حق خود را براى توافق و سازش به ديگرى واگذار كند.
صيغه: خواندن كلماتى كه وسيله تحقّق عقد است.
(ض)
ضامن: عهده دار; متعهّد.
ضرورت: وجوب; حتميّت.
ضرورى دين: آنچه بدون ترديد جزء دين است مانند وجوب نماز و روزه.
ضعف مفرط: ضعف شديد.