درس خارج فقه -زکاة / حضرت آية الله العظمى فاضل لنکرانى «مدظله العالى» / جلسه چهل و پنجم
بسم الله الرحمن الرّحيم
عرض کرديم در مسأله
شماره يک در چند مقام بايد إنشاءالله بحث کنيم؛ که بحث از دو مقامش گذشت و چند
مقام ديگر باقي مانده است. مقامي که امروز بحث مي کنيم، از اين عبارت شروع مي شود:
«والأقوي
إحتساب الشهر الثاني
عشر من الحول الاول لا الثاني، وأما الشهر الاحد عشر فكما ينقطع الحول باختلال أحد
الشروط فيه بغير اختيار جاز له التصرف في النصاب بما يوجب اختلالها بأن عاوضها بغير
جنسها وإن كان زكويا أو بجنسها كغنم سائمة ستة أشهر بغنم أو بمثلها كالضأن بالضأن
أو غير ذلك، بل الظاهر بطلان الحول بذلك وإن فعله فرارا من الزكاة» .
تا اينجا در دو مقام بحث کرديم: مقام اول که سه روايت در آن وجود
داشت و ظاهراً دو روايتش نيز صحيحه بود، دلالت مي کرد بر اينکه تا زماني که حول
منقضي نشود، زکات وجوب پيدا نمي کند. وجوب زکات متوقف بر گذشتن سال است. در مقام
دوم نيز در اين مطلب بحث کرديم که با آمدن ماه دوازدهم و تمام شدن ماه يازدهم، به
محض آن که ماه دوازدهم شروع مي شود، زکات وجوب پيدا مي کند؛ منتهي اختلافي بين
مرحوم سيد صاحب عروه و مرحوم حضرت امام قدس سره وجود داشت که آيا با آمدن
ماه دوازدهم، وجوب زکات، وجوب مستقر است يا به تعبير امام وجوب غير مستقر؟ امام(ره)
اين قول را اختيار فرمودند که با آمدن ماه دوازدهم، زکات وجوب پيدا مي کند، اما به
وجوب غير مستقر؛ و اگر بخواهد وجوب استقرار پيدا کند، متوقف بر اين است که تمامي
ماه دوازدهم بگذرد. اما مرحوم سيد صاحب عروه اختيار فرمودند که به محض آن که ماه
دوازدهم وارد مي شود، وجوب زکات به نحو استقراري تحقق پيدا مي کند.
اما مقام سوّم که بحث امروز ماست، اين است که ماه دوازدهم از نظر
ماه، جزء سال اول حساب مي شود يا جزء سال دوم؟؛ يعني با ورود ماه دوازدهم کأنّ سال
تمام مي شود. پس محل نزاع و محل بحث اين است که ماه دوازدهم ــ که به فرموده امام
وجوب غير مستقرّ زکات مي آيد و به فرموده مرحوم سيّد وجوب مستقر است و ما نيز قول
مرحوم سيّد را اختيار نموديم ــ را جزء سال اول وجوب زکات حساب مي کنيم يا جزء سال
دوم؟. آيا شروع سال دوم زکات، بعد از تماميّت ماه دوازدهم سال اول است، يا اينکه
شروعش از همان ماه دوازدهم است؟.
عجيب اين است که به حسب ظاهر و در بادي نظر، شايد اين طور به ذهن
بيايد که در اينجا بايد بين فرمايش امام و فرموده مرحوم سيد صاحب عروه يک نتيجه و
ثمره اي ظاهر شود؛ ظاهر اين است که مرحوم سيد که به محض ورود ماه دوازدهم وجوب زکات
را مستمر مي داند، ماه دوازدهم را بايد ملحق به سال دوم بکند و شروع سال دوم را از
همان اول دخول ماه دوازدهم حساب کند؛ و ظاهر فرمايش امام(ره) اين است که شرايط
وجوب زکات بايد تا آخر ماه دوازدهم باقي بماند و در نتيجه ماه دوازدهم به سال دوم
ملحق نمي شود. اين ثمره اي است که در بادي نظر، در رابطه با فرمايش مرحوم سيّد و
مرحوم امام به ذهن مي آيد؛ اما در باطن امر، هر دو بزرگوار با اينکه اين اختلاف مهم
را در استمرار و عدم استمرار داشتند، هر دو اين معنا را قبول دارند که ماه دوازدهم
را بايد جزء سال اول حساب کرد، نه اينکه منشأ سال دوم را ورود در ماه دوازدهم سال
اول قرار داد. اين مطلب به حسب بادي نظر و در ابتدا مقداري بعيد به نظر مي رسد. با
اينکه در استمرار و عدم استمرار بين فرموده اين دو بزرگوار کمال اختلاف وجود دارد،
مع ذلک در اين معنا متفقند که ماه دوازدهم را بايد جزء سال اول حساب کرد، و سال دوم
بعد از تماميت ماه دوازدهم شروع ميشود.
(اشکال و جواب)
عرض کردم فرض کنيد ماه دوازدهم که وارد شد، همان روز اول رفت
زکاتش را پرداخت؛ با اينکه به نظر امام وجوب استقراري ندارد؛ اما مرحوم امام جوازش
را که نفي نکرده است، بدين معنا که اگر کسي اول ماه دوازدهم خواست زکات امسالش را
بپردازد، حق ندارد. مسأله حق داشتن و حق نداشتن نيست، بلکه مسأله استمرار و عدم
استمرار وجوب است. حال، با قطع نظر از اين مباحث، فرض کنيم روز اول ماه دوازدهم
رفت زکاتش را پرداخت، و با توجه به اين که زکات در سال هاي بعد نيز با وجود شرائطش
وجوب پيدا مي کند، سال دوم، سوم، چهارم و... دارد، بحث در اين است که چه بنا به
فرموده امام(ره) و چه بنا به فرموده مرحوم سيد در عروه، سال هاي بعدي را که در زکات
در آنها واجب ميشود، شروع سال از چه موقع است؟ آيا شروع سال از ماه دوازدهم است يا
شروع سال مثل بقيه موارد ديگر از ماه سيزدهم است؟
(سؤال و جواب)
موضوع اين است که اول يک رواياتي داشتيد که بيان مي کردند هر کجا
زکات مي خواهد واجب بشود، بايد بر آن حول بگذرد؛ و اگر ما بوديم و آن روايات، و اين
صحيحه زراره و محمد بن مسلم نبود، مي گفتيم مقصود از حول دوازده ماه است و تا
دوازده ماه تمام نشود، اصلاً وجوب زکاتي تحقق پيدا نمي کند؛ اما به مناسبت صحيحه
زراره و محمد بن مسلم مطلب جديدي پيش آمد که با ورود در ماه دوازدهم زکات واجب مي
شود، منتهي امام(ره) نظرشان اين بود که با ورود در ماه دوازدهم، وجوب زکات به صورت
عدم استقرار واجب مي شود؛ و در مقابل، مرحوم سيد در عروه قائل بودند که به محض ورود
ماه دوازدهم، وجوب زکات به نحو استقرار واجب مي شود. الآن يک بحث جديدي داريم به
غير از اين بحث هايي که در ذهن شماست؛ و آن اين که شروع سال دوم از چه تاريخي است؟
مگر سال دوازده ماه نمي خواهد؟ شروع اين دوازده ماه از چه موقع باشد؟
ميگويم با اين که در ابتدا به نظر مي رسيد که بين فرمايش
امام(ره) و فرمايش مرحوم سيد صاحب عروه در اينجا يک ثمره اي ظاهر بشود؛ چرا که بين
مباني آنها فرق است؛ اما با اين که در استقرار و عدم استقرار باهم اختلاف دارند،
ولي در اين معنا متفقند که ما وقتي مي خواهيم سال دوم را شروع کنيم که در آن هم
قاعدتاً حول اعتبار دارد، شروع ماه دوازدهم کافي نيست؛ بلکه شروع ماه سيزدهم لازم
است. يعني به نظر اين دو بزرگوار حول را بايد از اول ماه سيزدهم شروع کرد.
اينجا يک مطلبي بعض الأعلام در شرح عروه دارند که يک ضميمه اي هم
به آن مي کنم تا تقريباً مطلب روشن شود. اولاً کلمه «حول» که در لسان شارع
هم در اينجا و هم در غير اينجا واقع شده است، کلمه حول يک حقيقت شرعيه ندارد؛ حتي
مثل الفاظ عباداتي(مثل نماز و روزه و حج و امثال ذلک) که اختلاف شده در اينکه حقيقت
شرعيه دارد يا ندارد، هيچ کسي ديگر درباره لفظ حول قائل نيست به اين که يک معناي
جديد شرعي داشته باشد؛ حتي اگر در بحث حقيقت شرعيه، به ثبوت حقيقت شرعيه قائل بشود.
مهمترين مسأله اين است که در باب حول حقيقت شرعيه نداريم و حولِ در روايات را هر
کجا باشد، چه در باب زکات و چه در غير باب زکات، معنايش دوازده ماه است.
گفتم اگر ما بوديم و تنها رواياتي بود که مي گفت ما لم يحل
الحول عليه فالزکاة ليست بواجبة، اگر ما بوديم و تنها اين روايات، از اول
در باب زکات نيز همين حرف را مي زديم و مي گفتيم بايد دوازده ماه بگذرد تا سال دوم
شروع شود. اما با توجه به اينکه کلمه حول در لسان شارع يک حقيقت شرعيه اي ندارد،
ولو اينکه حقيقت شرعيه در الفاظ عبادات صحيح باشد، بلکه يک معناي عرفي دارد که
عبارت است از اين که دوازده ماه بايد تمام شود تا سال تحقق پيدا کند؛ منتهي اشکال
در ما نحن فيه اين بود که صحيحه زراره و محمد بن مسلم چنين دلالت ميکردند که در
ماه دوازدهم به مجرد ورود ماه دوازدهم زکات واجب است، حال يا به نحو غير مستقر يا
به نحو مستقر؛ اما روايتي نداشتيم که
بگويد تا هنگامي که ماه دوازدهم تمام نشود، حول تحقق ندارد.
عرض کرديم ما اينجا براي توضيح مطلب و همين طور توضيح بيان بعض
الأعلام در شرح عروه گفتيم دو مطلب را بايد ذکر کنيم، تا مسأله خيلي روشن شود؛ يکي
اينکه کسي خيال نکند کلمه «حول» يک معناي شرعي دارد؛ بلکه همان معناي لغوي و عرفي
خودش محفوظ است، به طوري که من عرض کردم اگر ما بوديم و تنها روايات حول، و هيچ
گونه روايتي در مقابل نميداشتيم، ميگفتيم: تا ماه دوازدهم تمام نشود، اصلاً وجوب
زکات نميآيد. ولي با ملاحظه يک روايتي که صحيحه بود و ميگفت با دخول در ماه
دوازدهم زکات واجب ميشود، ـ نه اينکه دخول در ماه دوازدهم حول را تمام ميکند، ـ
هر دو بزرگوار اتفاق دارند که سال اول که ميخواهد تمام شود و سال دوم شروع شود،
براي کسي که زکات بر او واجب است، به لحاظ اينکه واجد شرائط است، شروع سال دوم بعد
از تماميت ماه دوازدهم است.
مطلب و نکته دوم اين است که بعض الأعلام ميفرمايد: ــ اين را هم
خوب دقت بفرماييد ــ در روايت عبدالله بن سنان که اولين روايت در باب اول از کتاب
الزکاة بود، آمده است که آيه زکات در ماه رمضان وارد شده است؛ بنابراين، وجوب و فرض
زکات در ماه رمضان شده است. از سوي ديگر، بر اساس قاعده ميبايست بگوييم که قبل از
تماميت ماه رمضان دوم، تقريباً سال تمام شده ولي پيغمبر خدا حالا ارفاقاً يا مصلحت
ديدند و مطالبه زکات را تا بعد از اتمام ماه رمضان به تأخير انداختند. ـ «بعد
ما صاموا وافطروا» ـ با اينکه سال در خود ماه رمضان گذشته است.
مطلب عمده اين است که ايشان يک ذيلي را در اين روايت نقل ميکند
که اين ذيلش را من در روايات عبدالله بن سنان، هر چه گشتم با اينکه زياد هم در باب
زکات و به مناسبتهاي مختلف روايت عبدالله بن سنان ذکر شده است، اين ذيل را من در
هيچ روايتي پيدا نکردم. ايشان ميفرمايد: در روايت عبدالله بن سنان آمده است که
امسال مثلاً در ماه رمضان آيه زکات وارد شد، سال ديگر هم بايد در همين ماه رمضان
مطالبه زکات شود. حالا فرض کرديم که رسول خدا روي يک حکمت و مصلحتي که در نظرشان
بود، در ماه رمضان آينده زکات را مطالبه نکردند، گذاشتند مردم روزهشان را بگيرند و
بعد از تمام شدن ماه رمضان، رسول خدا از آنها مطالبه زکات کرد و منادي خودش را
فرستاد که زکات بدهيد. هر کسي زکات بدهد، نمازش هم قبول ميشود و همين طور فضايل
ديگري که براي زکات وجود دارد. ايشان در ادامه نيز اين ذيل را اضافه ميکنند که ـ
(شما هم بگرديد در روايت عبدالله بن سنان ببينيد چنين مطلبي وجود دارد؟) ـ نسبت به
سالهاي بعد، رسول خدا به کل سنةٍ سنه زکات آنها را محاسبه کردند، که سنه مجموع
دوازده ماه است و الاّ بر کمتر از دوازده ماه عنوان سنه صدق نميکند.
از اين معلوم مي شود که حتماً بايد دوازده ماه بگذرد تا سال بعد
شروع شود؛ و اين نميسازد با اينکه ما ماه دوازدهم را جزء سال اول حساب کنيم، با
اينکه آن حکم خاص را دارد؛ مع ذلک شروع سال دوم از همان تماميت ماه دوازدهم ميباشد
که به حسب نظر عرفاً اين طور است. والسلام.