در:     
 

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة
مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى «قدس سره»

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة « دروس « صفحه اصلى  

 

 

 
20 19 18 17 16 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
40 39 38 37 36 35 34 33 32 31 30 29 28 27 26 25 24 23 22 21
60 59 58 57 56 55 54 53 52 51 50 49 48 47 46 45 44 43 42 41
80 79 78 77 76 75 74 73 72 71 70 69 68 67 66 65 64 63 62 61
87 86 85 84 83 82 81
 
 
 

درس خارج فقه -زکاة / حضرت آية الله العظمى فاضل لنکرانى «مدظله العالى» / جلسه هشتادو دوم

بسم الله الرحمن الرّحيم

مسأله چهارم: « وقت وجوب الاخراج حين تصفية الغلّة واجتذاذ التمر واقتطاف الزبيب. وهذا هو الوقت الذي لو أخّرها عنه ضمن، ويجوز للساعي مطالبة المالک فيه ويلزمه القبول، ولو طالبه قبله لم يجب عليه القبول. وفي جواز الاخراج في هذا الحال إشکال، بل الأقوي عدمه لو انجرّ الإخراج إلي الفساد، ولو قلنا بأنّ وقت التعلق حين بدوّ الصلاح.»

در غلات اربع بحثي داشتيم راجع به اينکه چه وقت وجوب زکات تعلق مي گيرد بين مشهور و بين متأخرين اختلاف بود؛ امام بزرگوار معتقد بودند که موقعي زکات تعلق مي گيرد که اين عناوين تحقق پيدا بکند، عنوان حنطه عنوان شعير و امثال ذلک و الا قبل از آنکه اين عناوين تحقق پيدا بکند؛ اصلاً زکات متوجه مالک نيست.

امر دوم در مسأله وجوب زکات اين بود که زکات مشروط به تملک است ولي تملک راه هاي داشت يک راهش اين بود که خود مالک زارع بود يک راهش اين بود که زرع منتقل به او مي شد به ارث يا به بيع، و در تعلق زکات بايد عناوين صدق بکنند، چه وقت زکات به خرما تعلق مي گيرد؟ وقتي که عنوان خرما تقريبا تحقق پيدا کرده باشد. خرما دو نوع است در بعضي هايش اصفرار و زردي وجود دارد و در بعضي هايشان هم احمرار به واسطه سرخ بودن و امثال اين تحقق دارد.

بحث امروز اين است که چه وقت زکات را بايد بدهد؟ وقت وجوب الاخراج چه موقع است؟ آيا مثلاً کسي که گندم را چيد و درو هم کرد واکنون کنار گندم هاي درو شده واقع شده، آيا زمان پرداخت زکات به اختيار خودش است؟ هر وقت دلش خواست بايد زکات بدهد يا اينکه نه وقت خاصي دارد؟ امام (ره) مي گويد: در باب غلات، به مجرد اين که تصفية الغله تحقق پيدا کرد، اخراج زکات واجب مي شود؛ يعني وقتي که درو کردند و خرمن هم کردند و گندم ها را و يا جو ها را از اضافات خارج کردند، وقت وجوب اخراج زکات است.

نتيجه اين نظريّه اين خواهد بود کسي که اکنون درو کرد؟ و گندم ها را جدا کرده يا جوها را از پوسته هايش جدا کرده و کنار گندم ها ايستاده اين گونه نيست که به چنين کسي بگويند هر وقت مي خواهي زکات اين گندم را بدهي مانعي ندارد نه چنين کسي تکليف فوري دارد به گونه اي که اثر وضعي هم بر آن مترتب مي شود اثر وضعي اش چيست اثر وضعي اش اين است که اگر از لحظه تصفيه گندم به حسب عرف تأخير بياندازد علاوه بر اينکه کار غير جايزي انجام داده ضامن هم هست. اگر مثلاً گندم ها را جدا کرده ولي بگويد پنج روز ديگر زکاتش را مي دهيم يا ده روز ديگر زکاتش را مي دهيم صحيح نيست؛ همين طور نمي تواند جو و گندم را در بيابان بگذارد و به آن نظاره کند؛ اگر تأخير بياندازد علاوه بر اينکه کار غير جايزي انجام داده ضامن هم هست. عمده مسأله ضمانتش است. قدر متيقن از اين حکم آنجايي است که فقير هم موجود است. فرض کنيد گندم را درو کرده و از پوست هم در آورده گندم ها در وسط بيابان هست فقير هم وجود دارد چنين کسي نمي تواند آن عرفي تأخير بياندازد بلکه فورا بايد زکاتش را بدهد چرا که غله تصفيه شده و آماده شده است و الان بالفعل تحقق دارد. فرض اين است که مستحق هم وجود دارد. بنابراين، به چه مجوزي مي خواهد پرداخت زکات را به تأخير بياندازد؟ و لذا متدينين که پاي بند به مسائل فقهي هستند، به مجرد اين که گندمشان تهيه شد، قبل از اينکه گندم ها را به خانه ببرند، در همان بيابان به اندازه همان مقدار گندمي که وجود دارد، زکاتش را مي پردازند و اضافه بر آن مقدار را به منزل خودشان مي برند تا براي مخارج سالانه خودشان و ساير حوائجشان مصرف کنند.

نتيجه اين شد که مسأله وقت وجوب زکات غير از مسأله وقت وجوب اخراج است امام نظرشان اين بود که وقت وجوب زکات زماني است که اين عناوين صدق بکند عنوان گندم عنوان جو، اما چه موقع بايد زکاتش را بپردازد موقع تصفيه يعني موقعي که گندم آماده شد و ديگر هيچ نقصي در آن وجود نداشت بايد زکاتش را بپردازد تصفيه يعني موقعي که گندم آماده شد و ديگر هيچ نقصي در آن وجود نداشت بايد زکاتش را بپردازد به ويژه اگر از نظر وجود فقير و امکان دسترسي به فقير هم هيچ مانعي وجود نداشته باشد؛ اگر کسي بگويد درست است که فقرايي وجود دارند گندم هم آماده شده ولي من مي خواهم زکات را به فقراي از فاميل بدهم تأخيرش براي خاطر اين است که فقير خاصي را در نظر دارد اين تأخير هم درست نيست؛ براي اينکه در زکات که فقير خاص معتبر نيست آنچه معتبر است فقير است اگر مالک بگويد با اين که گندم تصفيه شده و فقير هم وجود دارد، زکات را نگه داريم تا ده روز ديگر به فقراي آشنا يا فقراي قوم و خويش و امثال ذلک بپردازيم، چنين کاري جايز نيست؛ در غلات اين گونه است در گندم و جو، در خرما در موقع احمرار و اصفرارش يعني موقعي که درخت ميوه اش تقريبا رسيد حتي اگر از درخت چيده نشود شايد بر همان درخت فاسد بشود، زماني که براي درخت خرما عرض کرديم اعم از خرماي زرد و خرماي مشکي هست. موقعي که خرما چيده شد چون نمي شود ميوه بر درخت زياد بماند به مجرد اين که خرما از درخت چيده شد، واجب است زکاتش را بدهد.

در باب زبيب چطور است؟ زبيب چيزي است که نوعا روي درخت تحقق پيدا نمي کند بلکه انگور را مي چينند و روي زمين در مقابل آفتاب يا در پرتو آفتاب قرار مي دهند بعد به عنوان زبيبي تبدّل پيدا مي کند، چه موقع در زبيب واجب است زکاتش را اخراج بکنند؟ امام (ره) مي فرمايند: عند اقتطاف الزبيب، براي اقتطاف در لغت يک معناي روشني ذکر نشده ولي مجموعا ً مي شود استفاده کرد زماني که ديگر آخر انگور بودن و ابتداي زبيبيت است و اگر کسي بخواهد استفاده کند به عنوان زبيبي استفاده مي کند، زمان وجوب زکات است.

مسأله مهم اين است که اگر پرداخت زکات واجب در مقام اخراج رعايت نشود، مسأله ضمان مطرح مي شود؛ يعني مالک ضامن است؛ گويا زکات حق فقر است و مالک بايد زکات را بپردازد؛ کسي که از طرف حاک شرع مسئوليت دارد که زکات را جمع آوري بکند و از آن تعبير به ساعي مي کنند؛ ساعي يعني کسي که سعي دارد زکات را جمع آوري کند و زکات را تحويل حاکم شرع دهد از اين مأموري که مسئول جمع آوري زکات است به ساعي در اصطلاح فقهي تعبير مي کنند به علت اين که او سعي اش در جمع آوري گندم است ساعي چه زماني مي تواند به صاحب غلات و يا درخت ها مراجعه بکند و از مالک مطالبه زکات بکند در گندم و جو در وقتي که تصفيه تحقق پيدا کرد و در درخت ها زماني که عنوان خرما تحقق پيدا کرد و قابل چيدن شد در اين زمان ساعي مي تواند از طرف حاکم شرع مراجعه بکند و بر مالک هم واجب است که زکات را بپردازد؛ چرا که ساعي از طرف حاکم شرع است. لذا، مالک بايد جواب مثبت به ساعي بدهد اما با رعايت زماني که عرض کرديم اگر آن شرط زماني در وجوب اخراج تحقق پيدا نکند اصلاً ساعي حق مراجعه ندارد بر فرضي هم که مراجعه بکند بر مالک لازم نيست که حرف ساعي را بپذيرد و قبول بکند اگر ساعي قبل از خرمن شدن گندم ها مراجعه کرد بر مالک چيزي واجب نيست هر چند اشتداد حب هم شده باشد و خصوصيات هم تحقق پيدا کرده باشد نه تنها گوش دادن به حرف ساعي واجب نيست؛ بلکه اگر منجر به فساد بشود اصلاً جايز نيست که به حرف ساعي گوش بدهد مي تواند تأخير بياندازد و صبر بکند تا وقتي که وقت وجوب اخراج تحقق پيدا کرد آن وقت زکات را بپردازد و عرض کرديم فرقي هم نمي کند بين اينکه فقراء خاصّي مورد نظر مالک باشد يا اين که فقرا هيچ گونه ارتباطي به مالک هم نداشته باشند.

در ادامه مرحوم امام (ره) مي گويند: ويجوز للساعي مطالبة المالک فيه ويلزمه القبول، ساعي از طرف حاکم شرع مأمور است وقتي هم وقت وجوب اخراج رسيده ديگر حق ندارد مسامحه و مجامله داشته باشد. اگر قبل از رسيدن وقت وجوب اخراج ساعي زکات را مطالبه بکند بر مالک واجب نيست بپذيرد مي تواند بگويد صبر کن تا غله تصفيه بشود تا درخت ها خرما بدهد و موقع اجتزاز و اقتطاف برسد. اگر وقت اصل تعلق زکات تحقّق پيدا کرد، وقت اخراج تحقق پيدا نکرده؛ در اين صورت، اگر ساعي به کسي که بايد زکات بدهد مراجعه کند حقّي نخواهد داشت به ويژه اگر منجر به اين بشود که در حقيقت زمينه زکات از بين برود پس در اين مسأله وقت وجوب اخراج را بيان مي کند در گذشته وقت تعلق را بيان کرديم اکنون وقت وجوب اخراج را بيان مي کنيم در گندم و وقت وجوب اخراج موقعي است که غله را تصفيه کند به طوري که اگر گندم ها در بيابان باشند و مالک هم گنار گندم ها ايستاده و فرض هم کرديم فقير هم وجود دارد هر چند فقير مورد نظر مالک نباشد، ولي اين تعلق نظر مالک به يک فقير خاص مجوز اين معنا نمي شود که زکات را دير تر اخراج کند بلکه بايد بلا فاصله تا تصفيه تحقق پيدا کرد و فقير هم موجود بود بايد بلافاصله به اينها بپردازد و الا مسأله ضمان در کار است. اگر از طرف حاکم شرع ساعي شد و قبل از رسيدن زمان وجوب اخراج زکات به مالک مراجعه کرد بر مالک لازم نيست ترتيب اثر بدهد بلکه اگر منجر به فساد هم بشود جايز نيست که جواب مثبت به اين ساعي بدهد.