درس خارج فقه -زکاة / حضرت آية الله العظمى فاضل لنکرانى «مدظله العالى» / جلسه هفتاد و پنجم
بسم الله الرحمن الرّحيم
الفصل الثالث: في زکاة الغلات، وقد تقدم أنّه لاتجب الزکاة الا في أربعة أجناس: أي الحنطة والشعير
والتمر والزبيب. ولايلحق ال«سلت» الذي هو کالشعير في طبعه علي ما قيل، وکالحنطة في
ملاسته وعدم قشره بالشعير، فلا تجب فيها الزکاة وإن کان أحوط، ولايترک الاحتياط
بإلحاق ال«علس» بالحنطة، ولاتجب في غيرها؛ وإن استحبّت في بعض الاشياء کما مرّ.
وحکم ما تستحبّ فيه حکم ما تجب فيه، من اعتبار بلوغ النصاب، ومقدار ما يخرج منه،
ونحو ذلک.
مرحوم امام (ره) در
اين فصل به بحث پيرامون زکات غلات مي پردازند. در آغاز، مي فرمايند: زکات واجب در
چهار چيز از اين غلات قرار داده شده است. اين چهار مورد حنطه شعير تمر و زبيب است،
زبيب غير از مطلق عنب است؛ به عنب مانده که تا حدي مواد اصلي اش را از دست داده
زبيب مي گويند. در اين بحث عنوان ديگري مطرح مي شود به نام «سلت» که خصوصيت اين
عنوان اين است که در طبعش برودت و خواص جو وجود دارد؛ «سلت» شبيه به جو هست امّا در
وجوب زکات به جو ملحق نمي شود چرا که عنوان جو بر آن منطبق نيست هر چند در خاصيت
شبيه جو هست ولي عنوان جو بر «سلت» منطبق نيست و در اين گونه مسائل مي بايست عنوان
را ملاحظه بکنيم مثلا در زبيب عنوان زبيب ملاحظه مي شود اين سخن بدين معنا است که
در عنب مادام کونه عنبا ً، زکاتي واجب نيست؛ و وقتي که با خشک شدن به زبيب تبديل شد
زکات در آن واجب مي شود لازم به ذکر است که نبايد اين مسأله با مسأله عصير عنبي و
عصير زبيبي خلط کرد چرا که در مسأله عصير عنبي و عصير زبيبي بحث در نجاست است که
آيا عصير زبيبي در نجاست ملحق به عصير عنبي هست يا نه ؟! امّا «سلت» هر چند خاصيت
شعيري را دارد چنان که معروف است که در جو يک حالت برودت و سردي هست در مقابل گندم
که در آن يک حالت حرارت و قوتي وجود دارد. «سلت» هم در آن برودت و خصوصيات شعيري
مانند شعير است؛ ولي يک فرقي با شعير دارد که شعير داراي پوست است و آن ملاستي که
در حنطه وجود دارد، در شعير وجود ندارد. مي گويند که «سلت» ظاهرا نوعا خوراک اهالي
يمن هست آنها به عنوان غذا از اين «سلت» استفاده مي کنند از نظر برودت و طبع اولي
مثل شعير مي ماند اما از نظر اينکه پوست ندارد و ملاست دارد به حکم حنطه مي باشد به
هر صورت زکات در «سلت» واجب نيست؛ هر چند اين مسأله محل اختلاف واقع شده شايد بعضي
از روايات وجوب زکات در مورد «سلت» وارد شده باشد امّا ظاهرا ً دليل معتبري که
بتواند مستند قرار بگيرد در «سلت» وجود ندارد ....
در ادامه به بحث در
مورد «علس» مي پردازند؛ مي گويند که احتياط در مورد «علس» را ترک نکند. «علس» شبيه
به نيم دانه هايي است که ما در برنج تصور مي کنيم، امّا عنوان خاص دارد؛ ولي «علس»
همان حنطه نيست و از نظر عنوان با حنطه فرق مي کند. عنوانش مغاير با عنوان حنطه
است.
نکته اي که در اينجا
تذکرش لازم به نظر مي رسد مسأله «اُرز» است. در گذشته بعضي از روايات مربوط به ارز
را بررسي مي کرديم؛ مثلاً از امام صادق
صلوات الله عليه
سؤال مي
کنند که آيا در «اُرز» زکات وجود دارد يا نه؟ امام صادق مي فرمايند خير؛ من (رسول
خدا) فقط و فقط بر نه چيز زکات را واجب کرده ايم اما در ساير موارد هر چند عنوان
غله هم بر آن ها صادق باشد زکات واجب نيست يعني رسول خدا زکات را در همان نه چيز
وضع کردند و وجوب زکات را به همان موارد حصر کردند راوي از امام صادق عليه السلام
در رابطه با «اُرز» سؤال مي کند امام صادق صلوات الله عليه به او اعتراض مي کنند که
چرا تو از مسأله «اُرز» از من سؤال مي کني در حالي که رسول خدا زکات در غلات را
منحصر به اين نه مورد قرار دادند، نکته مهمّي هم در مورد «اُرز» وجود دارد و آن
نکته اين است که در زمان رسول خدا مدينه جاي نبود که بتواند در آن کشت بشود برنج
نوعا ً در جاهايي کشت مي شود که پر آب باشد. بنابراين، مدينه في نفسه قابل کشت برنج
نبود؛ ولي در همين زمان رسول خدا
صلوات الله عليه
عراق هم مشمول حکومت رسول خداست عراق به واسطه داشتن دو نهر معروف داراي برنجکاري
بوده و الان هم يک قسمت برنجکاري دارد از برنج عنبري يا عنبر. عمده نکته اين است که
رسول خدا
صلوات الله عليه
با اينکه در عراق مسأله برنجکاري شايع بوده وجوب زکات در برنج را عفو کردند و گفتند
در غلات تنها بر همين چهار چيزي که ما ذکر کرديم زکات واجب است؛ و در بعضي از
روايات هم تعبير به «عفي» کردند؛ يعني رسول خدا از غير اين چهار چيز و مجموعا ً از
غير نه چيزي که در باب زکات، زکاتشان واجب است، عفو کردند؛ هر چند داراي همان خاصيت
باشند.
ناگفته نماند که
زکاة المال با زکاة الفطره متفاوت است ممکن است کسي در زکات فطره اين عقيده را
داشته باشد که اگر تغذيه رايج مردم در منطقه اي از برنج است در مقام اداء زکات فطره
بايد از آن برنج زکات فطره پرداخت بشود بعضي ها اين عقيده را دارند اما بحث ما در
زکات فطره نيست؛ بلکه بحث ما در زکات اموال است در زکات اموال مسأله برنج مطرح
نيست....
در بعضي از اشياء
زکات مستحب است مثل زکات در مال التجارة و زکات در باب خيل اناس در مقابل خيل غير
اناس و همين طور بعضي از گناهان البته اين موارد ملحق به اموري که زکات در آنها
واجب است نمي باشند؛ چرا که عرض کرديم دليل بر الحاق بايد تطبيق عنوان باشد؛ صرف
اينکه گندم و جو بايد کشت بشود ثابت نمي کند که در جمع نباتات بايد زکات باشد؛ همان
طور که صرف گاو و گوسفند زکات واجب است، ثابت نمي کند که در خيل هم زکات واجب است.
مجددا ً عرض مي کنم
بين اين زکاتي که ما از آن بحث مي کنيم و عنوان اوليه اش زکات مال است با زکات فطره
تفاوت وجود دارد؛ ممکن است برخي در زکات فطره قائل بشوند به اينکه ملاک قوت غالب
است بايد از قوت غالب آن مقداري که در زکات فطره لازم است بپردازد، ولي بحث ما در
زکات فطره نيست . بحث ما در زکات مال است و با توجه به اين که عنوان اوليه بحث ما
في زکاة الاموال بوده مي بايست آن عنوان اوليه را حفظ کنيم خلاصه ا ٌرز (برنج ) هر
چند قوت غالب هم باشد مشمول دليل وجوب زکات مال نيست و اگر چه فرض کنيم که مشمول
دليل زکات فطره باشد اما مسأله زکات مال را نبايد با مسأله زکات فطره خلط کرد
همانطور که مسأله زبيب و عنب را نبايد با هم خلط کرد عنب زکات ندارد اما زبيب که
عبارت از همان عنبي است که تا حدي خشک شده زکات دارد اين بحث غير از بحث مطرح در
عصير عنبي و زبيبي است که از نظر نجاست و طهارت مورد بررسي قرار مي گيرند به هر
صورت در هر بحثي موضوع مسائل مختلف نبايد با هم خلط بشود بلکه در هر بحثي بايد سعي
کنيم موضوع بحث را ملاحظه کنيم و توجه داشته باشيم درباره اين موضوع از چه لحاظي
بحث مي کنيم و چه بعدي از آن را بررسي مي کنيم آن بُعدي که در اين بحث مورد بررسي
قرار گرفت بعد زکات مال بود. زکات مال در انگور وجود ندارد با اينکه انگور، تازه
زبيب است و زبيب خشک شده انگور است با اين وجود زکات المال در انگور وجود ندارد و
در زبيب وجود دارد. و امّا مسأله عصير با محلّ بحث فرق دارد در مسأله عصير در نجاست
و طهارت بحث مي کنيم اما اينجا بحث در زکات و عدم وجوب زکات داريم در زکات بايد
عنوان زبيبي تحقق پيدا بکند اگر اين عنوان تحقق پيدا کرد زکات واجب است امّا اگر
اين عنوان پيدا نشد زکات واجب نخواهد بود مثلا اگر انگور را به همان شکل انگور
محفوظ نگه داشتند براي اين که در موقع گران شدن به يک قيمت گراني آن را بفروشند تا
وقتي که انگور است به آن زکات تعلق نمي گيرد هر چند انگور ماندن آن به واسطه وسايلي
مانند سردخانه باشد عنوان غله بر چيزي صادق باشد براي اثبات وجوب زکات کفايت نمي
کند بعضي ها گفته اند که غله عبارت از هر چيزي است که با وزن توکيل بشود و عنوان
غله را بر تمامي اين امور منطبق دانسته اند در بعضي از روايات عنوان غله وجود دارد
ولي چون زکات مجموعا ً منحصر به نه مورد است و کلمه حصر در روايت آمده و رسول خدا
اين حصر را بيان کردند ايشان بيان کردند که در نه چيز زکات است و از غلات تنها به
غلات اربعه اشاره کردند که حنطه و شعير و تمر و زبيب باشد، در نتيجه هر چه از اين
عناوين خارج باشد هر چند از نظر خاصيت و از نظر خصوصيات آثار يکي از اين چهار عنوان
را داشته باشد ولي خود اين عناوين بر آن منطبق نباشد زکات در آن واجب نخواهد بود
ملاک خاصيت نيست ملاک همان عناويني است که پيامبر(ص) آنها را متعلق وجوب زکات قرار
دادند و آن عنوان درباره غلات بيش از اين چهار چيز نيست و غلات ديگر مانند برنج هر
چند اکثر نفعا ً و اغلب استفاده باشد قوت معمولي محسوب مي شوند زکاة المال به آنها
تعلق نمي گيرد امّا در زکات الفطره ممکن است کسي بگويد که اگر يک جمعي قوت غالبشان
برنج بود بايد به عنوان زکات فطره برنج بدهند اما در زکاة المال ابدا اين حرف ها
مطرح نيست و حکم روي همان عناويني است که رسول خدا
صلوات الله عليه
وضع کرده و جاي تعدي از آنها نيست.
البته اگر در موردي شما مناط را بدانيد و بدانيد مناطي که آن را مي شناسيد در فلان
موضوعي که خارج از دائره روايت است وجود دارد مي توانيد از روايت تعدّي کنيد، امّا
در مسأله وجوب زکات در غلات اربع آيا شما مي دانيد ملاکش چيست؟ ملاک در اختيار شما
نيست؛ بنابراين، تعدي جايز نيست.