جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه477)

مقصد پنجم:


مطلق و مقيّد


(صفحه478)
(صفحه479)

تعريف مطلق

در تعريف مطلق اين گونه گفته شده است: «المطلق مادلّ على معنىً شايع في جنسه»،(1) يعنى مطلق عبارت از چيزى است كه دلالت مى كند بر معنايى كه آن معنا در جنس خودش شيوع و سريان دارد.
اين تعريف، در كلمات اصوليين ـ از جهت جامعيّت و مانعيّت ـ مورد بحث واقع شده است. ولى مرحوم آخوند معتقد است اين گونه تعاريف، از قبيل تعاريف حقيقى نيستند كه جامعيّت و مانعيّت در مورد آنها مطرح باشد، بلكه اين ها از قبيل «سعدانة نبت» و به عنوان تعريف لفظى (= شرح الاسم) مى باشند و مقصود از اين تعاريف اين است كه انسان آشنايى مختصرى با مدلول لفظ پيدا كند و لازم نيست همه افراد را در بر گرفته و همه اغيار را خارج كند. بنابراين ضرورتى ندارد كه پيرامون آنها بحث شود و اشكالات آنها مورد بررسى قرار گيرد.(2)
  • 1 ـ قوانين الاُصول، ج1، ص 321، مرحوم آخوند فرموده است: «عرّف المطلق بأنّه مادلّ على شايع في جنسه». كفاية الاُصول، ج 1، ص 376
  • 2 ـ كفاية الاُصول، ج 1، ص 376
(صفحه480)
اين بيان مرحوم آخوند را اگر چه ما نتوانيم به طور كلّى نفى كنيم ولى پذيرفتن يك مطلب در بعضى از موارد، به معناى پذيرفتن در تمام موارد نيست، مخصوصاً با توجه به اين كه:
اوّلاً: در تعاريف لفظيّه، وقتى ـ مثلاً ـ گفته مى شود: «سعدانة نبت»، اين جمله براى كسى گفته مى شود كه اطلاع ندارد آيا سعدانه نبات است يا جماد يا انسان يا حيوان؟ مثل بعضى از لغات كه ما هيچ آشنايى به معناى آن نداريم و هر گونه احتمالى در مورد آن مى دهيم. در اين جا تعريف لفظى مى آيد و اجمالاً معناى كلمه را مشخص مى كند، تا ذهن انسان به سوى معانى ديگر نرود. امّا كسى كه مى داند سعدانه از نباتات است، گفتن «سعدانة نبت» براى او فايده اى ندارد. بنابراين تعريف لفظى در شرايط خاصّى مطرح است و اين گونه نيست كه انسان بتواند هر جا بخواهد از تعريف لفظى استفاده كند.
در مانحن فيه، مسأله مطلق و مقيّد به آن اندازه ابهام ندارد كه تعريف شرح الاسم براى آن ذكر شود. هر كس وارد مباحث اصول شود، هر چند در همان مراتب اوليّه باشد، معنايى اجمالى از مطلق و مقيّد براى او معلوم است. پس وجهى ندارد كه ما اين تعريف را تعريف شرح الاسم بدانيم.
ثانياً: همان كسانى كه اين تعريف را مطرح كرده اند، در مقام اشكال در جامعيّت و مانعيّت اين تعريف برآمده اند. پيداست كه همه در مقام برخورد با اين تعريف، آن را به عنوان يك تعريف حقيقى شناخته اند. پس ما اگر چه در بعضى از موارد تعريف لفظى را بپذيريم ولى اين بدان معنا نيست كه هر جا تعريفى مطرح شد و جامعيت و مانعيّت آن مورد بحث قرار گرفت، فوراً ما راه فرارى پيدا كرده و با مطرح كردن تعريف لفظى، خود را از دايره اين بحث ها خارج كنيم. لذا خيلى بعيد است كه تعريفى با اين دقّت ـ اگر چه مناقشاتى هم در مورد آن شده است ـ را بر تعريف لفظى حمل كنيم.
بلكه ظاهر اين است كه اين تعريف، تعريف حقيقى است و بايد در مورد آن بحث كرد.

(صفحه481)

مقصود از تعريف:

در تعريف مطلق، دو نكته قابل توجه است:
اگر چه در تعريف مطلق، عنوان «مادلّ» مطرح شده و كلمه «لفظ» بكار نرفته است ولى روشن است كه اين دلالت مربوط به عالم لفظ و از شؤون لفظ است. گويا گفته شده است: «المطلق لفظ دالٌّ...».
مرحوم آخوند كلمه «معنى» را به دنبال «مادلّ على» ذكر نكرده اند، ولى روشن است كه وقتى مقصود از «ما» عبارت از لفظ شد و دلالت به عنوان صفت براى لفظ قرار گرفت، مدلول آن عبارت از معنا خواهد بود. گويا گفته شده است: «المطلق لفظ دالّ على معنى...» كه آن معنا ـ در حقيقت ـ به عنوان فصل مميّز معناى مطلق است. اين معنا خصوصيتش اين است كه در محدوده جنس خودش شيوع و سريان دارد. مقصود از اين جنس، جنس منطقى ـ در مقابل نوع و فصل ـ نيست، بلكه مقصود جنس لغوى و عرفى است. همان چيزى كه در ارتباط با اسم جنس مطرح مى كنيم. وقتى مى گوييم: «رجل، اسم جنس است» معنايش اين است كه رجل، عنوانى است كه در محدوده افراد هم سنخ و هم جنس ـ لغوى و عرفى ـ خودش همه را شامل مى شود. عنوان «رجل» بر هر رجلى اطلاق مى شود، خواه عالم باشد يا جاهل، عادل باشد يا فاسق، و... وقتى خصوصيت رجوليّت ـ در مقابل انوثيت ـ در آن بود، در اين محدوده داراى توسعه است و بر همه اطلاق مى شود.
شاهد بر اين كه جنس در مانحن فيه از قبيل جنسى است كه در اسم جنس مطرح است، اين است كه رجل، با وجود اين كه از نظر منطقى عنوان صنف ـ در مقابل نوع خودش كه انسان است ـ را دارد، ولى در عين حال، يكى از مصاديق مطلق ـ كه كلمه «جنس» در آن اخذ شده است ـ مى باشد.

اشكالات تعريف مطلق:


اشكال اوّل: اگر مراد از كلمه «ما» در تعريف عبارت از «لفظ» باشد، عنوان