(صفحه 125)
احكام نماز مسافر
حد ترخّص
سؤال 450 :حد ترخّص چيست؟
جواب: محلّى است كه ديوارهاى شهر ديده نشود و اذان شهر هم شنيده نشود. و حد ترخص به اختلاف موارد از نظر مسطح بودن زمين و وجود و عدم وجود حائل مانند كوه فرق مى كند.
سؤال 451 :دو منطقه مسكونى (روستا) كه قبلا جدا بودند ولى الآن به هم متصل شده اند و هنوز اسمشان فرقى نكرده ساكنين اين دو محل حد ترخص را از كجا بايد حساب كنند؟
جواب: اگر يك محل شناخته شوند گرچه داراى دو اسم باشند حد ترخّص را از مجموعه بايد حساب كرد.
سؤال 452 :كسى كه اهل تهران است اگر به قصد قم حركت كند، كجا مى تواند نماز را شكسته و روزه اش را افطار كند و چنانچه به شهر رى برسد نمازش چه حكمى دارد؟
جواب: در صورتى كه وطن او تهران است همين كه از آخر خانه هاى تهران به طرف شهر رى و قم حركت كرد، وقتى به جايى رسيد كه ديگر خانه هاى آخر تهران را نبيند و صداى اذان محله هاى آخر تهران را نشنود نمازش شكسته و روزه اش را افطار كند.
(صفحه 126)مسافت شرعى
سؤال 453 :مسافت شرعى چه مقدار است؟
جواب: مسافت شرعى هشت فرسخ است كه حدود 45 كيلومتر مى باشد و كسى كه مجموع رفت و برگشت او هشت فرسخ باشد، به شرط آنكه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.
سؤال 454 :مسافت شرعى از كجا تا كجا محاسبه مى شود؟
جواب: از جايى كه عرفاً آخر محل است تا ابتداى محل ديگر محاسبه مى شود.
سؤال 455 :اينجانب از وطنم كه اطراف شهر اصفهان است به قصد اصفهان مى روم، تا اوّل شهر چهار فرسخ نيست لكن تا محلى كه قصد اينجانب است، مثل بازار اصفهان چهار فرسخ مى باشد، نماز و روزه ام چه حكمى دارد؟ البته بنا دارم همان روز برگردم
جواب: در فرض سؤال نماز تمام و روزه صحيح است.
كم شدن مسافت به جهت توسعه محلّ
سؤال 456 :چند سال قبل، قريه اى با شهرى چهار فرسخ فاصله داشت، و اهل قريه در سفر به شهر نماز را قصر و روزه را افطار مى كردند، ولى فعلا شهر بزرگ شده و فاصله بين شهر و قريه حدود سه فرسخ گرديده، فعلا وظيفه اهالى قريه هنگام سفر به شهر چيست؟
جواب: در صورتى كه فاصله كمتر از مسافت شرعى شده، نماز را تمام و روزه را بگيرند.
سؤال 457 :آيا تهران و شهر رى و باقرآباد كه فعلا متصل يا نزديك به متصل شدن هستند يك شهر حساب مى شوند؟
جواب: خير، از جهت احكام مسافر سه شهر مستقل مى باشند.
وطن
سؤال 458 :مقصود از وطن اصلى كه در رساله توضيح المسائل براى آن احكامى بيان
(صفحه 127)
فرموده ايد چيست؟
جواب: مقصود از وطن اصلى جايى است كه شخص در آنجا متولد شده و جايگاه پدرى او بوده است.
سؤال 459 :در صورت اتخاذ وطن جديد، چه مدت بايد در آن اقامت كرد تا وطن صدق كند؟
جواب: بعد از قصد توطن دائمى مقدارى كه عرفاً بگويند آنجا ساكن شده، و ظاهراً شش ماه كافى است.
سؤال 460 :منظور از مدّت زمانى كه مردم محل بگويند اينجا وطن اوست چقدر است؟
جواب: ميزان صدق عرفى است.
سؤال 461 :در توضيح المسائل مسأله 1353 فرموده ايد: «تا انسان قصد ماندن هميشگى در جايى كه غير وطن اصلى خودش است، نداشته باشد، وطن او حساب نمى شود، مگر آنكه بدون قصد ماندن آنقدر بماند كه مردم محل بگويند وطن اوست»، اكنون با توجه به اين مسأله اينجانب كه مدت 8 سال است در قم مشغول تحصيل هستم و ازدواج هم كرده ام، ولى قصد حتمى ماندن دائم در قم را ندارم، وظيفه من چيست، البته قصد رفتن حتمى هم ندارم و فعلا نمى توانم براى آينده ام تصميم جدى بگيرم
جواب: در صورتى كه قصد رفتن گرچه در چند سال آينده نداشته باشيد و مردم شما را اهل قم بشمارند، قم براى شما حكم وطن را دارد، هرچند كه قصد ماندن هميشگى را نداشته باشيد.
سؤال 462 :اينجانب ساكن تهران مى باشم و در 36 كيلومترى تهران در منطقه اى كوهستانى باغ و خانه دارم، كه گاهى براى تفريح و استفاده از آب و هوا به آنجا مى روم، با توجه به اينكه در آن محل بدنيا نيامده ام، نماز و روزه ام در آنجا چه حكمى دارد؟
جواب: در فرض سؤال نماز شما قصر است و روزه تان صحيح نيست، مگر اينكه قصد ده روز يا قصد توطن دائمى ـ اگرچه سالى چند ماه باشد ـ در آنجا بكنيد.
(صفحه 128)
سؤال 463 :اگر پسر در وطن اوّلى پدر به دنيا بيايد و مدت كمى در همانجا باشد و بعد بجاى ديگر برود و آنجا را محل سكونت قرار دهد، كدام محل وطن او محسوب مى شود؟
جواب: مكان دوم.
سؤال 464 :زنانى كه بدون توجه به اعراض و عدم اعراض از وطن اصلى شان به شهر ديگر به منزل شوهر مى روند و پس از توجه و التفات هم نوعاً قصد دارند كه اگر زناشويى شان تا آخر عمر برقرار و باقى بماند در وطن شوهر اقامت كنند والاّ به وطن خودشان برگردند، بفرماييد كه حكم نماز و روزه اين زنها در وقتى كه به وطن اصلى شان مى آيند چگونه است؟
جواب: تا از وطن اصلى چشم نپوشيده و اعراض نكرده اند حكم وطن باقى است و نمازشان در آنجا تمام است.
سؤال 465 :اگر مسافر بعد از ظهر از وطن خود به قصد مسافت شرعى حركت كند حكم نماز و روزه او چگونه است؟
جواب: روزه آن روز صحيح است ولى نماز خود را اگر بخواهد در سفر بخواند بايد شكسته بخواند.
عبور مسافر از وطن خود
سؤال 466 :مسافرى كه اهل اراك است به قم آمده، سپس از قم به قصد بروجرد حركت كرده و از ميان زمينهاى مزروعى خودش كه در كمتر از حد ترخص شهر اراك است (يعنى ديوار خانه هاى اراك را مى بيند و صداى اذان شهر را مى شنود) عبور كرده و براى نماز پياده مى شود، آيا نماز او قصر است يا تمام؟
جواب: در فرض سؤال نماز او تمام است.
سؤال 467 :وطن اينجانب قم است ولى ساكن اراك مى باشم، حال اگر مسافرت كنم و از قم بگذرم و به ده كيلومترى آن طرف قم كه مقصدم مى باشد برسم، آيا نمازم در اينجا تمام است؟ و آيا مسافت را بايد از قم حساب نمايم يا از اراك؟
جواب: در فرض سؤال نماز شماتمام است و مسافت را بايد از قم حساب كنيد.
(صفحه 129)اعراض از وطن
سؤال 468 :اعراض از وطن يعنى چه؟
جواب: اعراض از وطن ترك وطن و تصميم به عدم اقامت در آن مى باشد، به اينكه ديگر قصد زندگى در آنجا را نداشته باشد.
سؤال 469 :اينجانب در شهرى شغلى دارم، وقتى بوطن برگردم نمازم چگونه است؟
جواب: اگر از وطن خود اعراض نكرده ايد، نماز شما تمام است.
سؤال 470 :دخترى در شهرى غير از زادگاه خود شوهر كرده و هم اكنون در وطن شوهر خود زندگى مى كند، اگر به وطن اصلى خود بيايد نماز و روزه اش چگونه است؟
جواب: اگر از وطن اصلى خود اعراض و چشم پوشى كرده و تصميم دارد براى هميشه در وطن شوهرش زندگى كند، وطن شوهر وطن او نيز مى شود و اگر احياناً براى صله رحم يا غيره به وطن اصلى خود آمد نمازش شكسته است و روزه اش صحيح نيست، مگر اينكه قصد ده روز كند.
تبعيت زن و اولاد در وطن
سؤال 471 :آيا زن در وطن تابع شوهر است؟
جواب: زن تابع نيست و ميزان تصميم و قصد خودش مى باشد.
سؤال 472 :در مورد تبعيت اولاد از والدين در قصر و اتمام نماز، اولا آيا اولاد تابع پدر و مادر هر دو هستند يا تابع پدر؟ و چنانچه وطن مادر غير از وطن پدر باشد وظيفه اولاد چيست؟ با توجه به اينكه پدر در وطن مادر مسافر است؟ و ثانياً اين تبعيت تا چه زمانى است؟ و ثالثاً شهرى كه فرزند در آن متولد شده لكن نه وطن پدر او است و نه وطن مادر او آيا وطن او محسوب مى شود؟
جواب: به طور كلى تبعيت به اين است كه شخص در اراده و زندگى استقلال نداشته باشد و تابع اراده و زندگى ديگرى باشد و در اين جهت فرقى بين صغير و كبير و پدر و مادر و همسر و بيگانه نيست. بنابراين اگر فرزند تابع مادر بوده و
|