(صفحه 318)
تمليك انتفاع است مانند وقف كاروانسرا و حمام. يعنى مى خواهد مردم از اينها استفاده سكونتى و استحمامى كنند و اين دو نوع وقف در موارد خاصى كه در كتب فقهى ذكر شده قابل فروش و تبديل است. ضمناً فرق تمليكِ منفعت با انتفاع اين است كه منفعت ملك طِلق موقوف عليه يا عليهم مى شود و مى توانند آن را بفروشند و يا اجاره دهند، مثل گندمى كه از زمين وقفى سهم موقوف عليه شده است. و اگر كسى آن را غصب كند، ضامن و مديون مغصوب منه است. ولى انتفاع، ملك طلق نيست و غير قابل فروش است. مثل حق سكونت در كاروانسرا يا حق استفاده از حمام وقفى يا مدارس وقفى كه موقوف عليه نمى تواند حق انتفاع سكونت يا استحمام خود را به ديگرى بفروشد. و محل تفصيل اين اجمال كتب استدلالى است.
سؤال 1224 :اگر با پول فروش موقوفه، چيزى براى وقف خريده شده، آيا خواندن صيغه وقف لازم است يا خير؟
جواب: اجراى صيغه لازم نيست. ولى براى تحقق وقفيت علاوه بر نيّت، انشاء نيز لازم است. اگرچه مظهر و مبرز آن فعل و به تصرف دادن به موقوف عليهم باشد.
نامعلوم بودن كيفيت وقف
سؤال 1225 :خانه اى است موقوفه كه هرساله در آن مراسم عزادارى برپا مى شود، اما نمى دانيم چگونه وقف شده است، وظيفه چيست؟
جواب: در فرض مسأله اگر خانه مزبور را با استيذان و استرضاى اولاد واقف و اولياى آنها به عنوان ثلث، وقف بر عزادارى امام حسين (عليه السلام) شود، و به همين عنوان به ثبت رسانده شود، ظاهراً مطابق با احتياط است.
تغيير وقف
سؤال 1226 :شخصى دو دانگ از مزرعه خودش را به اضافه چند ساعت آب در شبانه روز
(صفحه 319)
به وقف صحيح و شرعى با متولى معلوم، وقف عزادارى امام حسين (عليه السلام)كرده است، آيا جايز است آب موقوفه را جهت شرب مردم به جاى ديگر منتقل كرد؟
جواب: با توجه به اينكه آب وقف مزرعه موقوفه است، جايز نيست در جاى ديگر استفاده شود.
سؤال 1227 :زمينى را براى مسجد درنظر گرفته بودم و ساختن آن را به اهالى محل واگذار كرده بودم، چندين سال مى گذرد و هيچ اقدامى براى ساختن آن از طرف اهالى به عمل نيامده و صيغه وقف هم خوانده نشده و نماز هم در آن خوانده نشده است، آيا مى توان از نيت خود برگشته و زمين را صرف امور خيريه ديگر بكنم؟
جواب: مى توانيد صرف امور ديگرى كنيد.
سؤال 1228 :شخصى به علت ناراحتى از فرزندان خود و به جهت محروم كردن آنها بدون رضايت قلبى خانه مسكونى خود را وقف كرده است و در محضر هم ثبت كرده است و بعد از مدتى پشيمان شده و مدت ده سال به مقتضاى وقف عمل نكرده است و اكنون فوت كرده و وراث هم به اين خانه احتياج دارند، آيا چنين وقفى صحيح است و عمل به آن لازم است؟
جواب: چنانچه شرايط صحت وقف وجود داشته، صحيح است. و وراث نمى توانند به صرف احتياج آن را به هم بزنند و رضايت قلبى چيزى نيست كه مشاهده شود. همينطور كه پشيمانى نقشى ندارد.
سؤال 1229 :شخصى در سال 1369 ملكى را با متولى و ناظر معلوم، وقف عزادارى سيدالشهداء (عليه السلام) كرده است و چند سالى طبق آن عمل مى شد، بعد از فوت او وقفنامه ديگرى مربوط به همين ملك به تاريخ 1374 بدست آمده است كه نسبت به قبلى فرق دارد و كمتر از آن مقدار است، به كداميك از دو وقفنامه بايد عمل كرد؟
جواب: چنانچه صيغه وقف جارى شده باشد و شرايط آن صحيح باشد، تغيير آن جايز نيست. وقف مثل وصيت نيست كه هركدام تأخر زمانى داشته باشد، واجد اعتبار باشد.
سؤال 1230 :چند نفر سه هزار متر زمين وقف گلستان شهداى محل كرده اند، اخيراً اهالى،
(صفحه 320)
نياز شديد به دبيرستان دارند، نصف آن را اداره آموزش و پرورش براى تأسيس مركز فرهنگى لازم دارد و باقيمانده كفاف براى گلستان مى دهد، وظيفه چيست؟
جواب: چنانچه ميّتى در زمين مزبور دفن نشده باشد و صاحبان زمين موافق باشند، مى توانند قسمتى از آن را براى تأسيس مركز فرهنگى اختصاص دهند.
سؤال 1231 :يك ملك موقوفه با سابقه 60 ساله در حال تخريب مى باشد، براى اينكه اين ملك از بين نرود تصميم داريم كه سرقفلى اين ملك فروخته شود و به جاى آن ملك ديگرى خريدارى شود تا زير نظر اوقاف، درآمد حاصله آن صرف امور خيريه گردد. با توجّه به اينكه طبق وصيّت مى بايست پشت در پشت در حفظ آن كوشا و آن را اداره كنند تا درآمد آن صرف امور خيريه گردد، متمنّى است بفرماييد آيا مى توانيم سرقفلى اين ملك مخروبه را تبديل به مكان ديگرى كنيم؟ تا علاوه بر اينكه باعث حفظ موقوفه شويم، بتوانيم طبق وصيّت نامه ميّت عمل كرده و درآمد حاصله صرف امور خيريه گردد؟
جواب: چنانچه راه حفظ عين موقوفه منحصراً فروش سرقفلى آن به نحو مشروع باشد، مانعى ندارد.
سؤال 1232 :آيا اشياى وقف شده براى مسجد، از قبيل قالى و فرش كه در حال فرسوده شدن است، و اهل خبره مى گويند هرچه بماند به ضرر مسجد است و اين فرشهاى كهنه را خوب مى خرند و مى شود فرشهاى نو از پول آنها خريد، آيا اين تبديل به احسن جايز است؟ و آيا اشياى ديگر كه قابل استفاده و احتياج نيست و چنانچه بماند وسايل آن مى پوسد، آيا فروختن آنها و خريدن چيز ديگر كه مسجد احتياج دارد، جايز است يا خير؟
جواب الف ـ در مفروض سؤال، تبديل به احسن جايز است.
ب ـ چنانچه در مسجد ديگرى نيز امكان استفاده نداشته باشد و در مسجد اصلى زمينه اى براى استفاده آينده در كار نباشد، فروختن آنها و صرف پول آن در مصالح مسجد بلامانع است.
سؤال 1233 :اگر قبرستانى را نبش كنند و يا بدون نبش روى آنها شن ريزى كنند در صورتى كه همه اجساد موجود در آن از بين نرفته باشند و سپس مؤسسات عامّ المنفعه از قبيل: مدرسه،
(صفحه 321)
هلال احمر، مخابرات و غيره در آنها بنا كنند نظر مبارك حضرتعالى درباره آن مؤسسات چيست؟
جواب: چنانچه زمين وقف براى قبرستان باشد، تأسيس مؤسسات مذكوره در آنجا جايز نيست و اگر وقف نباشد در صورتى كه نبش قبر نشود و قبور علما و صلحاى معروف در آن نباشد، تأسيس آنها مانعى ندارد.
سؤال 1234 :بعضى از موقوفات هست كه عرصه و اعيان موقوفه بوده و به مرور زمان اعيان، از بين رفته و فعلا زمين تنها به اجاره واگذار مى شود، كه مستأجر ايجاد اعيان براى خود كند. آيا موقوفه به اعتبار اعيان سابق حقّى بر اعيان مستحدثه پيدا مى كند يا خير؟ و آيا مى شود مستأجر را مقيد كرد كه قسمتى از اعيان را به موقوفه تمليك كند؟ يا اينكه مى توان بدون چنين قيدى فقط عرصه را اجاره داد؟
جواب: اجاره جايز است. و به اعتبار اعيان سابقه موقوفه حقى پيدا نمى كند، و تمليك يا عدم تمليك نيز تابع قراردادى است كه با مستأجر منعقد مى كنند و نمى توان مستأجر را ملزم به اين كار كرد.
سؤال 1235 :آب انبار قديمى وقف است، ولى فعلا با وجود لوله كشى، از آن هيچ استفاده اى نمى شود، آيا اجازه مى فرماييد آن را تخريب كرده و به جاى آن مراكز ورزشى يا فرهنگى بسازيم؟
جواب: اگر محل آب انبار، قابل استفاده جهت تأمين آب آشاميدنى مردم، حتى با لوله كشى از آب شهر نباشد، متولى شرعى آن مى تواند آنجا را اجاره دهد و اجاره بهاى آن را به مصرف آب آشاميدنى مردم برساند.
سؤال 1236 :حوض و آب انبار و اراضى وقفى، كه با لوله كشى شهرى از استفاده افتاده و بعضى آن را تصرف و خانه و محل كار و زراعت كرده اند، لطفاً وظيفه متولى آنها را بيان فرماييد؟
جواب: الوقوف على حسب مايوقفها اهلها، از مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى حكم كلى مسأله اين است كه لوله كشى سبب نمى شود كه حوض و آب انبار وقفى
(صفحه 322)
و اراضى موقوفه مربوط به آن از وقف بودن خارج شود و تصاحب و تصرف در آنها بدون اذن متولى شرعى آن خلاف شرع و جايز نيست و بر متولى لازم است كه با تمكن، از تصرف متصرفين منع و آنها را برگرداند، بلكه بر ديگران نيز لازم است از باب نهى از منكر با تحقق شرايط آن از تصرف غير متولى ممانعت و نهى كنند و بايد از محل موقوفه به نحوى كه به نظر واقف، اقرب باشد با نظر متولى شرعى استفاده شود.
متولى وقفى
سؤال 1237 :زمينى موقوفه اولاد ذكور سادات مى باشد و در وقفنامه متولى تعيين نشده است و فعلا كسى را امام جمعه و اداره اوقاف به عنوان متولى منصوب كرده اند، آيا موقوف عليهم در اين مورد وظيفه اى ندارند؟ يا بايد طبق نظر متولى عمل كنند؟
جواب: چنانچه از طريق حاكم شرع يا سازمان اوقاف متولّى تعيين شود، اگر چه با پيشنهاد و معرفى برخى از موقوف عليهم باشد، همان متولى شرعى خواهد بود و لازم است طبق نظر وى عمل شود.
سؤال 1238 :وقفنامه مدرسه علميه اى گم شده است، يكى از علماى محل با اذن مرجع تقليد آن را بازسازى و احيا كرده است، آيا شخص ديگرى مى تواند ولايت آن را بدست بگيرد؟
جواب: با فرض اينكه با نظر مجتهد جامع الشرايط احيا شده است بايد با نظر و نظارت همان مجتهد در جهت وقف اداره شود.
سؤال 1239 :در صورت معين بودن متولى وقف، آيا اداره اوقاف يا ديگران مى توانند در آن تصرف كنند؟
جواب: با توجه به توليت منصوص، كسى حق دخالت ندارد. مگر اداره اوقاف كه مسؤوليت نظارت را دارد.
سؤال 1240 :آيا وارث واقف شرعاً مى تواند در وقف تصرف كند يا خير؟
جواب: وارث اگر متولى شرعى نباشد، هيچگونه حقى ندارد.
|