(صفحه 335)
صغار است، اگر به وصيت موصى عمل شود و از اين اموال برداشته شود اولاد صغار او مستأصل مى شوند، بنابراين از دادن خمس استنكاف دارند. در اين صورت وصى مقصر است يا نه؟
جواب: اگر وصى قدرت عمل به وصيت متوفى را ندارد بر او تكليفى نيست. ولى بر ورثه لازم است ممانعتى از پرداخت حقوق واجبه ميت نكنند و اشخاصى كه ممانعت از عمل به وصيت كنند، معصيت كارند.
سؤال 1284 :شخصى عيالش را وصى خود قرار داده كه ثلث اموال او را در امور خيريه مصرف كند، ولى اولادش كه دو پسر و چهار دختر هستند راضى نشدند كه مادرشان ثلث اموال مزبوره را در امور خيريه خرج كند. از طرفى مقدارى پول كه شخصى به متوفى مديون بوده، به عيالش داده است. دراين صورت عيال متوفى آيا مى تواند اين پول را به فرزندان متوفى ندهد و در راه شوهرش عوض ثلث كه اولادش مانع شدند، در امور خيريه خرج نمايد يا نه؟
جواب: در فرض مسأله، تا مقدار ثلث مجموع تركه، كه از جمله همين پول است مى تواند بلكه لازم است به مصرف وصيت برساند. در صورتى كه وصيت مسلّم باشد.
سؤال 1285 :شخصى پسر دوم خود را وصى و پسر اول را كه بزرگتر است ناظر در امر وصايت كرده است. چنانچه وصى براى انجام كارهاى ميت، از قبيل نماز و غيره تعلل و مسامحه كند، تكليف ناظر چيست؟ آيا مى تواند بدون اجازه وصى اقدام در كارهاى ميت كند، يا آنكه خود وصى بايد انجام دهد؟ يا آنكه بايد با اجازه حاكم شرع عمل كند.
جواب: در فرض مسأله ناظر با اجازه حاكم شرع وصى را الزام به عمل كند و اگر امتناع كرد با اجازه حاكم شرع ناظر مى تواند به وصيت عمل كند.
سؤال 1286 :اگر بيشتر ماترك ميت املاك باشد و وصيت كند كه ثلث اموالش را براى خود او خرج كنند. ورثه او اظهار مى دارند قطعه اى از ملك را براى هميشه كنار بگذاريم و از عوايدش سال به سال خرج كنيم، آيا مى شود كه يك قطعه از آن ملك را كنار بگذارند؟ يا لازم است بفروش برسانند و خرج كنند؟
(صفحه 336)
جواب: با فرض وصيت به ثلث، بايد خود مال را صرف كنند. نه اينكه كنار بگذارند و عوايدش را صرف كنند.
سؤال 1287 :زيد وصيت كرده كه از ثلث مالش صرف مخارج مسجد و پل سازى بشود. آيا مى شود از اين پول براى تكميل ساختمان كتابخانه كه داخل مسجد ساخته شده و چسبيده به مسجد است مصرف شود يا نه؟
جواب: بايد طبق وصيت صرف مسجد و پل سازى شود. و صرف آن در تكميل ساختمان كتابخانه برخلاف وصيت است و جايز نيست.
سؤال 1288 :زنى فوت كرده، كه استطاعت جهت حجّ داشته است، در وصيت برادرش را وصى و كفيل حج قرار داده، و اموال و زمين خود را به برادرش واگذار كرده است. حال چند سؤال مطرح است:
الف ـ با داشتن ورثه، انجام حج مقدم تر است يا حقوق ارث؟
ب ـ تا زمانى كه حجّ انجام نگرفته، فايده زمين و اموال به چه كسى تعلّق دارد؟
ج ـ شخص كفيل با داشتن عذر، آيا مى تواند نايب بگيرد؟ يا بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود؟
جواب الف ـ چنانچه حج بر زن واجب بوده حج مقدم بر ارث است.
ب ـ اگر تمامى ورثه وصيت را پذيرفته باشند به برادرش اختصاص دارد.
ج ـ بايد نايب غير معذور انتخاب نمايد.
سؤال 1289 :شخصى با اينكه خودش مكه رفته، باز وصيت كرده كه برايش يك حج بلدى بخرند، آيا مى شود اين حج را به ميقاتى تبديل كرد يا نه؟
جواب: چنانچه وصيت كرده كه حج بلدى استيجار شود، واجب است طبق وصيت حج بلدى استيجار شود.
تصرفات مريض
سؤال 1290 :شخصى دو سال قبل از فوتش با وجود مرضى كه منجر به فوت او شده است
(صفحه 337)
جميع مايملك خود را به همسرش فروخته است كه در نتيجه، ورثه شرعى او از ارث محروم شده اند، مستدعى است بفرماييد:
1 ـ آيا اين معامله صحت شرعى دارد يا خير؟
2 ـ اگر معامله صورى باشد، صحيح است يا خير؟
3 ـ اگر احتمال اجبار در معامله باشد، حكم آن چيست؟
4 ـ اگر احتمال قصد ضرر زدن به ورثه باشد، حكم آن چيست؟
جواب: معامله در مرض موت، در صورتى كه واجد شرايط مذكور در مسأله 2142 و 2151 توضيح المسائل باشد، صحيح است. و تا احراز صورى بودن يا اجبارى بودن آن نشود، محكوم به صحت است. و نيز احتمال قصد ضرر زدن به ورثه، مانع از حكم به صحت نمى شود.
سؤال 1291 :شخصى در زمان حيات خويش حقوق تنها وارث خود را كه خواهرش بوده، بعنوان مصالحه از او سلب كرده، كه با پرداختن مبلغ 14000 تومان به مشاراليها، هيچگونه حقى نسبت به ارث برادر خود، بعد از وفات وى نداشته باشد. و جميع مايملك خود را به همسر خويش صلح كرده است. اين صلح و مصالحه دو سال قبل از فوت مشاراليه و در حالت مرضى بوده است كه منجر به وفات وى شده است. آيا اين صلح و مصالحه صحيح است و مانع ارث مى شود يا خير؟
جواب: اقوى صحت صلحى است كه در مرض موت واقع شده. و اگر صلح مورد سؤال ساير شرايطى را كه در توضيح المسائل مسأله 2223 بيان شده دارا بوده است، نافذ و صحيح است. و در فرض سؤال، با صحت صلح مايملك به همسر، مالى باقى نمى ماند كه به خواهر ارث برسد.
سؤال 1292 :شخصى در مرضى كه منجر به موت وى شده است، منزل مسكونى خود را به نوه هايش مصالحه كرده، و زمين زراعتى خود را فروخته است. آيا اين تصرفات جايز است؟
جواب: بلى، اظهر اين است كه معامله و فروش و مصالحه انسان، در مرضى كه به آن مرض از دنيا مى رود، صحيح است. اگرچه مازاد بر ثلث باشد.
(صفحه 338)تبديل وصيت
سؤال 1293 :شخصى چند سال قبل وصيت كرده كه اموالم بعد از خودم تماماً مال پسر برادرم باشد و اولاد هم ندارد. بعداً چون عيالش كسى را نداشت پشيمان شد، چند نفر از اهالى محل را جمع كرده و وصيت كرد كه اموالم براى عيالم باشد و بعد از فوت عيال مخارج روضه خوانى باشد و تصريح كرده كه وصيت اول باطل است در اين صورت وصيت دوم درباره عيالش نافذ است يا نه؟
جواب: اگر وصيت دوم معلوم باشد بايد طبق آن عمل شود و در فرض سؤال اگر ورثه ديگر اين وصيت را امضا نكردند، بايد ابتدا ثلث تركه ميت در اختيار زوجه گذارده شود، و از بقيه هم كه به ورثه مى رسد، از عين تركه منقول ربع، و از قيمت اشجار و هوايى خانه هم ربع سهم الارث زوجه است، و بايد به او داده شود.
سؤال 1294 :شخصى چند سال قبل از فوت خود وصيت غير رسمى كرده و يك نفر را وصى خود قرار داده، ولى در زمان حيات املاك مورد وصيت را در معرض فروش گذاشته و مقدارى را فروخته است، آيا اين وصيت به قوت خود باقى است و وصى بعد از مرگ موصى مى تواند به وصيت نامه عمل كند؟ و وصى شرعى مى باشد يا خير؟
جواب: ظاهر آن است كه نسبت به آنچه از اموال مورد وصيت باقى مانده، بايد طبق وصيت عمل شود. مگر آنكه تصرفاتى كه در زمان حيات كرده، اماره بر عدول او از اصل وصيت باشد.
مسائل متفرقه وصيت
سؤال 1295 :شخصى در زمان حيات گفته است: خانه من بعد از فوت من وقف باشد. آيا وقف است يا مثل ساير وصايا است كه زايد بر ثلث نياز به اذن وارث داشته باشد؟
جواب: حكم ساير وصايا را دارد.
سؤال 1296 :شخصى به گمان اينكه قطعه زمينى ثلث مال او است نسبت به آن وصيت كرده است. مثلا گفته است اين زمين را كه ثلث مال من است در فلان راه مصرف كنيد. بعد
(صفحه 339)
معلوم شد كه ثلث مال او چند برابر قيمت زمين است، آيا فقط همان زمين متعلق وصيت مى باشد يا ثلث مال او؟
جواب: متعلق وصيت، همان زمين است كه خود معين كرده است.
سؤال 1297 :شخصى دو نفر را با هم وصى قرار داده كه در ثلث مالش هرچه مى خواهند انجام دهند. يكى از اوصيا مى خواهد ثلث مال او را به نام خود كند، در حالى كه وصى ديگر راضى نيست. آيا جايز است؟
جواب: طبق وصيت بايد هردو با موافقت هم ثلث را خرج كنند، و يكى از آنها به تنهايى نمى تواند تصرف كند، در ضمن، ظاهراً بايد ثلث را صرف امور خيريه كنند، نه اينكه ملك خود قرار دهند.
سؤال 1298 :دو نفر شريك بوده اند كه يكى وصى ديگرى بوده است. بعد از فوت شريك كه وصى ديگرى هم داشته است، شريك ادعا مى كند بنابر وصايت سهم متوفى را خريده است. آيا اين معامله صحيح است؟
جواب: در فرض سؤال، فروش وصى با چهار شرط صحيح است: اول اينكه هريك از دو وصى، مستقل در وصايت باشند. دوم اينكه در امر فروش، وصايت داشته باشند. سوم اينكه وصيت به فروش، از شخص وصىّ انصراف نداشته باشد. چهارم اينكه مورد وصيت به فروش، زايد بر ثلث تركه نباشد. بنابراين اگر شروط ذكر شده احراز نشوند، فروش وصىّ فضولى است و صحت آن منوط به اجازه و رضايت وراث است و بدون اجازه آنان معامله باطل است. بلى اگر سه شرط اول احراز شود و مورد فروش زايد بر ثلث باشد، معامله تا ثلث صحيح است و نسبت به زايد، منوط به امضاى ورثه مى باشد.
سؤال 1299 :هرگاه خيانت يا عجز وصى ظاهر شود، تكليف چيست؟
جواب: در مورد خيانت، بعضى فرموده اند حاكم شرع مى تواند او را عزل كند. ولى بعيد نيست به نفس خيانت منعزل شود و حاكم شرع مى تواند شخص ديگرى را بجاى او نصب كند يا امينى را به او منضم كند (هرطور صلاح دانست) و در
|