(صفحه 379)
سؤال 1426 :همسايه ما روى منزل خود دو طبقه ديگر ساخته است، امّا به بهانه اين كه يك متر حياط خلوت به طرف حياط ما دارد، در هر دو طبقه شيشه هاى پنجره را ساده انداخته اند كه كاملا بر حياط ما اشراف دارد و آرامش را از ما سلب كرده اند، آيا همسايه چنين حقى را دارند يا نه؟
جواب: ساختمان در ملك خودش اشكال ندارد. ولى چنانچه ساده بودن شيشه ها موجب مزاحمت همسايه است، بايد طورى عمل كنند كه مزاحمت مرتفع شود.
(صفحه 380)
ازدواج
صيغه عقد نكاح
سؤال 1427 :اگر بين زن و مردى بدون اجراى صيغه، به قصد علقه زوجيّت، عمل زناشويى صورت گيرد، حكم فرزندان و نكاح چگونه است؟
جواب: نكاح صحيحى واقع نشده. و در صورت جهل ولد عنوان ولد شبهه را دارد.
سؤال 1428 :آيا مى توان مانند ساير عقود در نكاح نيز قائل به معاطات شد؟ علّت را بيان فرماييد.
جواب: جايز نيست. و بيان علّت مربوط به فقه استدلالى است.
سؤال 1429 :آيا انشاء عملى در نكاح متصور است؟
جواب: انشاء فعلى همان معاطات است كه جايز نيست.
سؤال 1430 :من شيعه ام و در كشورى هستم كه عالم شيعه نيست، آيا عقد را اهل تسنّن بخوانند يا اينكه رضايت طرفين كافى است؟
جواب: لازم است عقد خوانده شود. و رضايت طرفين كفايت نمى كند و حتماً لازم نيست عاقد شيعه باشد.
(صفحه 381)
سؤال 1431 :در صورت جواز متعه، اهل كتاب در كشورهاى غربى، آيا صيغه عقد بايد به زبان عربى خوانده شود، يا همان توافق بين دو نفر بر زمان و مهريه معلوم (در قالب هديّه) كفايت مى كند؟
جواب: متعه اهل كتاب مانعى ندارد و صيغه عقد بايد به عربى صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى بخوانند، چنانچه ممكن باشد احتياط واجب آن است كه كسى را كه مى تواند به عربى صحيح بخواند وكيل كنند. و اگر ممكن نباشد، خودشان مى توانند به غير عربى بخوانند. اما بايد لفظى بگويند كه معنى زوَّجتُ و قَبِلتُ را بفهماند و هديه هم به عنوان مهريه كفايت نمى كند.
سؤال 1432 :اگر فردى به علت ندانستن حكم، ازدواج معاطاتى كرده باشد، وظيفه اش چيست؟
جواب: بايد بلافاصله از هم جدا شوند و در صورت تمايل مى توانند صيغه ازدواج بخواند.
سؤال 1433 :اگر عاقد از شرايط نكاح و معناى صيغه، آگاهى نداشته باشد، آيا عقد نكاح صحيح است؟
جواب: در صورتى كه معناى صيغه نكاح و قصد انشا را نداند، نكاح باطل است.
سؤال 1434 :اگر كسى سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و هنگام عقد خواندن، قصد انشاء كند، آيا مى تواند صيغه را جارى كند؟
جواب: لازم است از خصوصيّات و شرايط عقد، اطّلاع داشته باشد.
سؤال 1435 :در بعضى از محلاّت ايران، مشاهده مى شود كه اهالى، پايبند به عقايد مذهبى نيستند و مسائل دينى را بلد نيستند. مثلا در امر ازدواج و موضوع عقد به تراضى بين زن و مرد، اكتفا مى كنند و قباله اى درست مى كنند و در محضر در دفترى ثبت مى كنند و پس از عروسى و امر زناشويى اگر به اهل علم و عالمى رسيدند، صيغه عقد را جارى مى كنند و اين
(صفحه 382)
سيره مستمرّه ايشان است. آيا اين تراضى بين زن و مرد، ايجاد علقه زوجيّت مى كند يا نه، و نظير عقد معاطاتى مى شود يا نه؟
جواب: مجرّد تراضى و معاطات، در نكاح كافى نيست. بنابراين اگر زوجين، جاهل به حكم بوده اند و خيال كرده اند كه مجرّد تراضى، كافى در زوجيّت و جواز وطى است، اولاد آنها حكم اولاد حلال زاده را دارند. و اگر مى دانستند كه ازدواج، موقوف به اجراى صيغه عقد است، هرچند به لفظ فارسى باشد و بدون عقد، عمل زناشويى انجام داده اند، اولاد آنها حكم اولاد زنا را دارند.
اولياى عقد
سؤال 1436 :آيا اذن پدر در ازدواج دختر باكره، شرط است؟ و آيا فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود دارد؟
جواب: بنابر احتياط واجب، اذن پدر در مورد باكره شرط است و در اين جهت فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود ندارد.
سؤال 1437 :اگر پدر فوت كند، آيا مادر مى تواند اجازه صيغه دخترش را بدهد؟
جواب: چنانچه پدر داراى پدر باشد حقّ اجازه با اوست. در غير اين صورت نياز به اجازه كسى نيست.
سؤال 1438 :دخترى كه شوهر كرده و قبل از دخول، طلاق خلع گرفته است، اگر بخواهد به عقد موقّت پسرى درآيد، آيا صحيح است كه پسر شخصاً با موافقت دختر صيغه عقد را بدون اجازه پدر جارى كند؟
جواب: احتياط واجب آن است كه از پدر دختر، اذن گرفته شود.
سؤال 1439 :اگر دسترسى به پدر و جدّ پدرى وجود نداشته باشد، آيا اذن آنها ساقط است؟
جواب: در صورتى كه دختر رشيده باشد و احتياج به شوهر كردن داشته باشد، در فرض فوق نياز به اذن نيست.
سؤال 1440 :زنى كه در اثر زنا بكارتش از بين رفته باشد، آيا براى ازدواج موقّت اجازه
(صفحه 383)
گرفتن از پدرش لازم است يا خير؟
جواب: لازم نيست.
سؤال 1441 :اگر پدر و جدّ پدرى، نسبت به ازدواج دختر با شخص خاصّى مخالفت كنند و دختر تمايل به ازدواج با او داشته باشد، آيا اذن لازم است؟
جواب: اگر شخص مورد نظر شرعاً و عرفاً كفو او باشد و مخالفت پدر و جدّ پدرى بدون دليلِ قانع كننده باشد، اجازه آنها لازم نيست.
سؤال 1442 :دختر نابالغى را پدر به عقد كسى درآورده است، بعد از بلوغ مى خواهد با شخص ديگرى ازدواج كند، و پدر هم راضى است. قبل از فسخ عقد اوّل با شخص دوّم; ازدواج كرده است و دخول هم صورت گرفته، وظيفه چيست؟
جواب: اگر عقد اوّل با در نظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ انجام شده است، دختر بعد از بلوغ حق ندارد آن را به هم بزند و در اين صورت عقد دوم باطل است. و در فرض سؤال كه دخول محقق شده شوهر دوّم حرمت ابدى پيدا كرده است. و اگر عقداول بدون درنظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ واقع شده باشد آن عقد باطل بوده، و در اين صورت عقد دوّم صحيح است و دختر زوجه شوهر دوّم است.
سؤال 1443 :دخترى قبل از بلوغ توسط پدر به مردى عقد مى شود. بعد از بلوغ حاضر به زندگى با او نيست، زيرا در گروهى داخل گرديده كه قائل به كفر شيعه هستند و ترس دارد از ضرر جانى، تكليف او چيست؟
جواب: در صورت مفروضه كه نكاح دختر مصلحت نداشته و يا علاوه بر آنكه مصلحت نداشته موجب مفسده و فتنه نيز مى باشد نكاح باطل است و دختر مى تواند ازدواج كند.
لزوم رضايت طرفين در عقد نكاح
سؤال 1444 :شخصى دختر 12 ساله را به مرد 39 ساله بدون مشورت او نامزد كرده و مبلغى را از بستگان مرد گرفته است. موقع عقد دختر مخالفت كرده، ولى پدر با تهديد و كتك
|