(صفحه 381)
سؤال 1431 :در صورت جواز متعه، اهل كتاب در كشورهاى غربى، آيا صيغه عقد بايد به زبان عربى خوانده شود، يا همان توافق بين دو نفر بر زمان و مهريه معلوم (در قالب هديّه) كفايت مى كند؟
جواب: متعه اهل كتاب مانعى ندارد و صيغه عقد بايد به عربى صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى بخوانند، چنانچه ممكن باشد احتياط واجب آن است كه كسى را كه مى تواند به عربى صحيح بخواند وكيل كنند. و اگر ممكن نباشد، خودشان مى توانند به غير عربى بخوانند. اما بايد لفظى بگويند كه معنى زوَّجتُ و قَبِلتُ را بفهماند و هديه هم به عنوان مهريه كفايت نمى كند.
سؤال 1432 :اگر فردى به علت ندانستن حكم، ازدواج معاطاتى كرده باشد، وظيفه اش چيست؟
جواب: بايد بلافاصله از هم جدا شوند و در صورت تمايل مى توانند صيغه ازدواج بخواند.
سؤال 1433 :اگر عاقد از شرايط نكاح و معناى صيغه، آگاهى نداشته باشد، آيا عقد نكاح صحيح است؟
جواب: در صورتى كه معناى صيغه نكاح و قصد انشا را نداند، نكاح باطل است.
سؤال 1434 :اگر كسى سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و هنگام عقد خواندن، قصد انشاء كند، آيا مى تواند صيغه را جارى كند؟
جواب: لازم است از خصوصيّات و شرايط عقد، اطّلاع داشته باشد.
سؤال 1435 :در بعضى از محلاّت ايران، مشاهده مى شود كه اهالى، پايبند به عقايد مذهبى نيستند و مسائل دينى را بلد نيستند. مثلا در امر ازدواج و موضوع عقد به تراضى بين زن و مرد، اكتفا مى كنند و قباله اى درست مى كنند و در محضر در دفترى ثبت مى كنند و پس از عروسى و امر زناشويى اگر به اهل علم و عالمى رسيدند، صيغه عقد را جارى مى كنند و اين
(صفحه 382)
سيره مستمرّه ايشان است. آيا اين تراضى بين زن و مرد، ايجاد علقه زوجيّت مى كند يا نه، و نظير عقد معاطاتى مى شود يا نه؟
جواب: مجرّد تراضى و معاطات، در نكاح كافى نيست. بنابراين اگر زوجين، جاهل به حكم بوده اند و خيال كرده اند كه مجرّد تراضى، كافى در زوجيّت و جواز وطى است، اولاد آنها حكم اولاد حلال زاده را دارند. و اگر مى دانستند كه ازدواج، موقوف به اجراى صيغه عقد است، هرچند به لفظ فارسى باشد و بدون عقد، عمل زناشويى انجام داده اند، اولاد آنها حكم اولاد زنا را دارند.
اولياى عقد
سؤال 1436 :آيا اذن پدر در ازدواج دختر باكره، شرط است؟ و آيا فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود دارد؟
جواب: بنابر احتياط واجب، اذن پدر در مورد باكره شرط است و در اين جهت فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود ندارد.
سؤال 1437 :اگر پدر فوت كند، آيا مادر مى تواند اجازه صيغه دخترش را بدهد؟
جواب: چنانچه پدر داراى پدر باشد حقّ اجازه با اوست. در غير اين صورت نياز به اجازه كسى نيست.
سؤال 1438 :دخترى كه شوهر كرده و قبل از دخول، طلاق خلع گرفته است، اگر بخواهد به عقد موقّت پسرى درآيد، آيا صحيح است كه پسر شخصاً با موافقت دختر صيغه عقد را بدون اجازه پدر جارى كند؟
جواب: احتياط واجب آن است كه از پدر دختر، اذن گرفته شود.
سؤال 1439 :اگر دسترسى به پدر و جدّ پدرى وجود نداشته باشد، آيا اذن آنها ساقط است؟
جواب: در صورتى كه دختر رشيده باشد و احتياج به شوهر كردن داشته باشد، در فرض فوق نياز به اذن نيست.
سؤال 1440 :زنى كه در اثر زنا بكارتش از بين رفته باشد، آيا براى ازدواج موقّت اجازه
(صفحه 383)
گرفتن از پدرش لازم است يا خير؟
جواب: لازم نيست.
سؤال 1441 :اگر پدر و جدّ پدرى، نسبت به ازدواج دختر با شخص خاصّى مخالفت كنند و دختر تمايل به ازدواج با او داشته باشد، آيا اذن لازم است؟
جواب: اگر شخص مورد نظر شرعاً و عرفاً كفو او باشد و مخالفت پدر و جدّ پدرى بدون دليلِ قانع كننده باشد، اجازه آنها لازم نيست.
سؤال 1442 :دختر نابالغى را پدر به عقد كسى درآورده است، بعد از بلوغ مى خواهد با شخص ديگرى ازدواج كند، و پدر هم راضى است. قبل از فسخ عقد اوّل با شخص دوّم; ازدواج كرده است و دخول هم صورت گرفته، وظيفه چيست؟
جواب: اگر عقد اوّل با در نظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ انجام شده است، دختر بعد از بلوغ حق ندارد آن را به هم بزند و در اين صورت عقد دوم باطل است. و در فرض سؤال كه دخول محقق شده شوهر دوّم حرمت ابدى پيدا كرده است. و اگر عقداول بدون درنظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ واقع شده باشد آن عقد باطل بوده، و در اين صورت عقد دوّم صحيح است و دختر زوجه شوهر دوّم است.
سؤال 1443 :دخترى قبل از بلوغ توسط پدر به مردى عقد مى شود. بعد از بلوغ حاضر به زندگى با او نيست، زيرا در گروهى داخل گرديده كه قائل به كفر شيعه هستند و ترس دارد از ضرر جانى، تكليف او چيست؟
جواب: در صورت مفروضه كه نكاح دختر مصلحت نداشته و يا علاوه بر آنكه مصلحت نداشته موجب مفسده و فتنه نيز مى باشد نكاح باطل است و دختر مى تواند ازدواج كند.
لزوم رضايت طرفين در عقد نكاح
سؤال 1444 :شخصى دختر 12 ساله را به مرد 39 ساله بدون مشورت او نامزد كرده و مبلغى را از بستگان مرد گرفته است. موقع عقد دختر مخالفت كرده، ولى پدر با تهديد و كتك
(صفحه 384)
او را مجبور به عقد كرده، عاقد هم طرفدارى از پدر كرده و با گرفتن بله بطور جبر و اكراه صيغه را جارى كرده است، حكم چنين عقدى چيست؟
جواب: از قضيّه شخصيّه اطلاع ندارم. بطور كلى عقد نكاح بدون اذن و رضايت دختر صحيح نيست. و قبول هم اگر از روى اكراه باشد اثر شرعى ندارد. بنابراين اگر عقد مذكور بدون رضايت دختر بوده و يا قبول او با اكراه بوده عقد صحيح نيست، و احتياج به طلاق ندارد. و آنچه را كه پدر دختر از بستگان پسر گرفته است بايد برگرداند و اگر در خصوصيات ذكر شده نزاع و اختلاف باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
سؤال 1445 :تزويج دختر بالغه و رشيده به اجبار به صورتى كه قطعاً راضى نيست، چه حكمى دارد؟ آيا پدر شرعاً مى تواند چنين كارى كند؟
جواب: اين ازدواج باطل است. و پدر و ديگران نمى توانند دختر را اجبار كنند.
سؤال 1446 :در فرض فوق اگر زوجه بعد از چند سال به اين ازدواج راضى شود، چه حكمى دارد؟
جواب: لازم است عقد نكاح را مجدّداً بخوانند.
سؤال 1447 :در فرض فوق حكم فرزندانى كه از اين ازدواج پيدا شده اند چيست؟
جواب: اگر زوجين فكر مى كرده اند ازدواج مزبور صحيح است اولاد آنها در حكم حلال زاده خواهد بود.
سؤال 1448 :عقدى كه با نظريه مادر و بدون رضايت پسر واقع شده، چه حكمى دارد؟
جواب: ملاك صحت عقد ازدواج رضايت پسر است نه دلخواه مادر.
سؤال 1449 :دخترى داشتم با اكراه شوهر رفته حتى من هم بخاطر ترس از جانم مجبور به امضا و موافقت شدم، اين عقد چگونه است؟
جواب: عقد اجبارى و اكراهى باطل است. اما اينكه در مورد شما اكراهى بوده يا نه، بايد از طريق دادگاه روشن شود.
(صفحه 385)محارم سببى
سؤال 1450 :آيا زن پدر محرم انسان است در صورتى كه زن جوان هم باشد؟ مادر زن پدر چطور؟
جواب: زن پدر محرم است، ولى مادر او محرم نيست.
سؤال 1451 :آيا محارم سببى مانند مادر زن و ربيبه بعد از قطع سبب باز هم محرمند؟
جواب: محرميّت ابدى است.
سؤال 1452 :هرگاه مردى زن خود را طلاق دهد و زن با ديگرى ازدواج كند و از او دخترى پيدا كند، آيا اين دختر بر مرد اول محرم است؟
جواب: چنانچه شوهر اوّل دخول كرده باشد به زوجه خود، دختر او به وى محرم است.
سؤال 1453 :هرگاه مردى با زنى ازدواج كند و او از شوهر قبلى داراى دخترى باشد و به حدّ بلوغ برسد آيا بر اين مرد محرم است؟
جواب: در فرض دخول به زوجه محرم است.
سؤال 1454 :شخصى با جهل به مسأله، با دو خواهر ازدواج كرده است و فعلا با آگاهى از مسأله، زن دوم را رها نمى كند. آيا زناشويى با خواهر دوم زنا محسوب مى شود؟ و اگر زن راضى باشد، زانيه مى باشد؟
جواب: بلى، زنا محسوب مى شود و زن هم زانيه است. ولى براى مرد زناى محصنه است و براى زن زناى محصنه نيست، چون شوهر ندارد.
سؤال 1455 :مردى دو زن دارد، دختر زن اولِ خود را كه دختر خودش نيز هست به عقد برادر زن دوم خود درمى آورد، آيا صحيح است؟
جواب: صحيح است.
مواردى كه موجب حرمت ابدى مى شود
سؤال 1456 :شخصى با پسربچه اى وطى كرده و خواهر او را گرفته است. بعد فهميده بر او
|