(صفحه 393)
تأديه كند. ولى اگر زن تقاضاى طلاق كند چون امر طلاق با مرد است و توافق كنند كه مرد در مقابل بذل تمام يا قسمتى از آن، زن را مطلقه به طلاق كند، جايز و بى اشكال است.
سؤال 1490 :مهريه خانمى كه 40 سالِ قبل، ازدواج كرده، در قباله و مهرنامه 2000 تومان ذكر شده و عقد براين اساس واقع شده است. زن مى گويد، مهريه من، نيم دانگ آب و زمين بوده است و چون مشكل ثبتى داشت به 2000 تومان تبديل شد، و حال شوهر بايد آب و زمين را بدهد. و زوج اين را قبول دارد و مى گويد مهر شما 2000 تومان است نه آب و زمين، آيا زن حق دارد بيش از 2000 تومان مهريه بگيرد يا نه؟
جواب: به نظر اينجانب پول داراى ارزش اعتبارى مستقل است. و وجود پشتوانه دليل اين نيست كه ارزش پول با آن مقايسه شود و با زياد و كم شدن قدرت خريد تفاوت كند. و در يك كلام پول از مثليات است، و در مثليات ترقى و تنزّل قيمت مطرح نيست. مگر اينكه بطور كلى از ماليت و اعتبار خارج شود. بنابراين در مورد سؤال، آنچه در نهايت شرعاً و قانوناً مهريه واقع شده و عقد روى آن خوانده شده مبلغ دو هزار تومان بوده است. با توجه به بيان فوق زوج بيش از اين مبلغ مديون نيست. بلى اگر عقد روى آب و منزل خوانده شده بود و در آن زمان قيمت آنها دو هزار تومان محاسبه مى شد. فعلا زوج آب و خانه را مديون بود نه چيز ديگر را. و در عين حال مناسب است زوج رضايت همسر را تحصيل كند.
سؤال 1491 :آيا پدر داماد مى تواند مهريه عروس خود را مستقيماً به عهده بگيرد و بپردازد؟ يا بايد مهريه را به پسر خود ببخشد و پسر خودش مهريه را بدهد؟
جواب: هردو طريق جايز است.
سؤال 1492 :آيا پدر داماد مى تواند ملكى يا مالى از اموال خود را مستقيماً (بدون اينكه ابتدا به فرزند خود ببخشد) صداق عروس خود قرار دهد؟
جواب: بلى مى تواند، ولى بهتر است ابتدا آن را تمليك داماد كند و داماد خود
(صفحه 394)
آن را صداق قرار دهد.
سؤال 1493 :آيا زن مى تواند در عقد ازدواج شرط كند كه داماد علاوه بر مهريه مقدارى پول هم به پدر يا مادر عروس بدهد؟ و آيا چنين شرطى لازم الوفا است؟
جواب: شرط مزبور جايز و لازم الوفا است.
سؤال 1494 :آيا شيربها كه در بعضى بلاد مرسوم است جزء مهريه مى باشد، كه اگر طلاق قبل از دخول صورت گرفت، پرداخت نصف آن لازم باشد؟
جواب: اگر شيربها جزيى از مهريه درنظر گرفته شده كه بايستى نقداً پرداخت شود، به طلاق قبل از دخول تنصيف مى شود. ولى اگر غير از مهريه و غير از شرط در ضمن عقد باشد، دادن آن بر مرد لازم نيست. و بر فرض كه داده باشد، مادامى كه عينش موجود است مى تواند بنابر تفصيلى كه در مسأله 1499 خواهد آمد، پس بگيرد.
شيربها
سؤال 1495 :مرسوم است داماد مقدارى پول به عنوان شيربها به خانواده عروس مى دهد و آنان پول را جهيزيه مى خرند و به عروس مى دهند، آيا اين لوازم شرعاً متعلق به عروس است يا داماد؟
جواب: در فرض سؤال، اگر داماد شيربها را بعنوان پيش كشى و هبه داده است و از طرف عروس با آن جهيزيه خريده اند، جهيزيه متعلق به عروس است نه داماد. و اگر هديه نكرده بلكه داده است كه جهيزيه بخرند و همراه عروس كنند، در اين صورت متعلق به داماد است و چون شهرها و محلّها فرق مى كنند، لذا اگر شبهه در بين هست به عرف و عادت محل مراجعه و طبق آن عمل كنيد. و بهتر اينكه با مصالحه رضايت يكديگر را تحصيل كنيد.
سؤال 1496 :اگر زنى بخواهد طلاق بگيرد، آيا شوهر مى تواند شيربهايى را كه به پدر زن خود داده، پس بگيرد؟
(صفحه 395)
جواب: اگر شيربها را به پدرزن مصالحه نكرده باشد، بلكه بخشيده باشد و عين آن وجود داشته باشد، شوهر مى تواند استرداد كند.
سؤال 1497 :شيربها كه متعارف است مى گيرند، به اين نحو است كه كسى مى آيد به خواستگارى دختر شخصى، آن شخص قبول مى كند به شرط اينكه مثلا هزار تومان پول نقد و دو قطعه فرش يا اجناس ديگر به عنوان شيربها بدهد. و گاه است كه اينها را مادر يا برادر يا عمو يا غير اينها مى گيرند، آيا گرفتن آن حلال است؟ و پس از عقد چنانچه زوج پشيمان شود، آيا پس گرفتن آن جايز است؟
جواب: دادن وگرفتن شيربها اگر به عنوان جعاله باشد. كه مثلا اين مال را به پدر يا به برادر دختر مى دهد كه واسطه شود و رضايت او را حاصل كند حلال است. و پس از عقد، زوج حق استرجاع آن را ندارد. و اگر مجرد پيشكشى و هبه به پدر زوجه ويا عمو و برادر او باشد حلال است، و مادام كه عين آن باقى است مى تواند استرجاع كند. و اگر زوج آن را به رضايت و طيب نفس نمى دهد، بلكه براى اينكه گيرنده ـ با اينكه زوجه راضى به تزويج است ـ مانع از ازدواج نشود، حرام است.
سؤال 1498 :در هنگام ازدواج، پدر يا اقوام عروس علاوه بر مهريه، پول زيادى به عنوانهاى مختلف، مثل: جعاله، شيربها، مهر حاضر، پدر وكيلى، تهيه جهيزيه مى گيرند. لطفاً حكم آن را بيان كنيد؟
جواب: آنچه به عناوين مختلف غير از مهريه و زايد بر آن گرفته مى شود، چند صورت دارد:
1 ـ اگر به عنوان جعاله، اخذ شود، شرعاً اشكال ندارد و حلال است و زوج هم بعداً حق رجوع ندارد.
2 ـ اگر براى جلب رضايت پدر دختر، يا جلب رضايت خود دختر مى پردازد، گرفتن آن جايز است. ولى اگر زوج بخواهد مى تواند آنرا تا وقتى موجود است، پس بگيرد.
3 ـ اگر پسر و دختر راضى به ازدواج باشند و پدر هم اصل ازدواج را اجازه دهد ولى مبلغى را با زور و اجبار به عنوان اينكه رسم است، از زوج بگيرد گرفتن
(صفحه 396)
آن جايز نيست. و بايد آنرا به زوج پس بدهد. و حتى اگر تلف شده باشد بايد مثل آنرا پس بدهد.
4 ـ بلى، اگر پول را جهت تهيه جهيزيه بگيرد و با آن جهيزيه تهيه كند، و همراه دختر به منزل زوج بفرستد، با رضايت زوج اشكالى ندارد. در اين صورت جهيزيه به مقدارى كه از اين پول تهيه شده، ملك زوج است.
تدليس و فريب
سؤال 1499 :تدليس چيست؟
جواب: تدليس اين است كه زن يا مرد را طورى توصيف كنند كه موجب گول خوردن و اشتباه طرف ديگر در امر ازدواج شود. مثل اينكه عيبهاى او را نگويند يا صفاتى را براى او ذكر كنند كه نداشته باشد. مثلا بگويند دكتر است يا مغازه دار است يا در فلان شركت با فلان مقدار حقوق كار مى كند يا فلان سمت ادارى را دارد كه اگر اين اوصاف را نمى گفتند يا عيوب او را مى گفتند، طرف مقابل راضى به اين ازدواج نمى شد.
سؤال 1500 :حكم تدليس را بيان فرماييد.
جواب: اگر تدليس به اخفاى عيبهايى باشد كه موجب فسخ عقد مى گردد، طرف مقابل مى تواند نكاح را فسخ كند. اما اگر به اخفاى آن عيبها نباشد، بلكه به اخفاى عيوب ديگر يا ابراز صفات كمال باشد، در صورتى كه حق فسخ پيدا مى شود كه امور مذكوره، به نحو شرط در ضمن عقد آمده باشد. يا اگر قبلا از اين امور صحبت شده، عقد مبنى بر اين امور خوانده شده باشد.
سؤال 1501 :اگر از طرف زوجه اظهاراتى شود كه موجب تدليس و فريب زوج گردد و عقد بر طبق آن جارى گردد، آيا مهرالمسمّى به گردن او است يا مهرالمثل؟
جواب: در صورتى كه دخول محقق شده باشد، و شوهر اختيار كند استمرار زوجيت را، لازم است مهرالمسمّى را بپردازد. و در صورت اختيارِ فسخ، زن استحقاق مهر ندارد.
(صفحه 397)
سؤال 1502 :مردى در ازدواج با دخترى تدليس كرده و خود را عوضى معرفى كرده است. مثلا خود را دكتر يا مهندس معرفى كرده، كه اگر خود را اينگونه معرفى نمى كرد حتماً دختر راضى نمى شد، آيا به خاطر ندانستن موضوع، براى دختر اختيار فسخ عقد هست يا نه؟
جواب: در صورتى كه در عقد ازدواج شرط دكتر يا مهندس بودن زوج شده باشد، يا به نحوى توصيف كرده كه عقد مبنى بر آن وصف واقع شده، كه به منزله شرط ضمنى بوده، و بعد تخلف وصف ظاهر و واضح شده است، زن اختيار فسخ عقد را دارد. و چنانچه قبل از دخول فسخ كند، حق مهر ندارد. و اگر بعد از دخول فسخ كند، حق مهر دارد.
سؤال 1503 :مردى به عنوان داشتن شغل معين، زنى را به عقد دائم خود درآورده است. و بعد معلوم شده كه زمان عقد و بعد از عقد داراى شغل معين نبوده است. آيا اين مورد هم از موارد تدليس محسوب مى گردد يا خير؟
جواب: در فرض مسأله، اثبات خيار براى زوجه، به اين نحو تدليس مشكل است.
سؤال 1504 :در صورتى كه اطرافيان دختر بعضى از عيوب دختر را مثل پيسى، سوختگى، كچلى، بيان نكنند، آيا به مجرد نگفتن تدليس مى باشد؟ و شوهر حق پيدا مى كند عقد را فسخ كند؟
جواب: مجرد نگفتن عيب تدليس نيست.
سؤال 1505 :اگر در ازدواج تدليس صورت گيرد، ولى زوج ازدواج را به اميد برطرف شدن عيب فسخ نكند، و بعد ناچار شود زن را طلاق دهد، آيا مى تواند در مهر (نصف يا تمام آن) به مدلس رجوع كند؟
جواب: در فرض سؤال، استقرار نصف يا تمام مهريه مستند به خودش مى باشد و حق رجوع به مدلّس را ندارد.
سؤال 1506 :شوهر ديوانه شده است و همسر او عقد را فسخ نكرده است، ولى حال كه شوهر بهبودى يافته، آيا همسرش حق دارد با ادعاى اينكه نمى دانسته مى تواند عقد را فسخ
|