جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 405)

زوجيت باقى است، براى زوجه محفوظ است و قابل به هم زدن و عزل نيست. حتى با توافق طرفين.

سؤال 1533 :آيا زوج مى تواند در ضمن عقد نكاح، زوجه خود را وكيل كند كه اگر ازدواج مجدد كرد يا نفقه او را مثلا به مدت 6 ماه نداد، خود را مطلقه كند؟ و آيا چنين وكالتى صحيح است؟ بر فرض صحت آيا قابل عزل مى باشد يا خير؟
جواب: اگر به نحو شرط نتيجه شرط شده كه زن، وكيل باشد، اين وكالت صحيح است و قابل عزل نيست، به اين صورت كه زن در وقت اجراى صيغه عقد، بگويد من خودم را به شرط اينكه وكيل بلاعزل در طلاق باشم، به زوجيت تو درآوردم; و مرد هم قبول كند. چنين شرطى لازم و غير قابل عزل است. و چنانچه وكيل زن نيز به وكالت از زن، صيغه را به نحو مذكور اجرا كند، همين حكم را دارد.

سؤال 1534 :شخصى دخترى را بنا بر باكره بودن و با مهريه معمولى زنان باكره عقد كرده، ولى شرط در ضمن عقد نبوده است. بعد معلوم شده كه باكره نبوده است، حكم آن را بيان كنيد؟
جواب: در فرض سؤال، زوج حق فسخ عقد را ندارد. ولى تفاوت ما بين مهر دختر باكره و غير باكره از مهر دختر كم مى شود.

سؤال 1535 :زنى مبتلا به صرع يا بيماريهاى ديگر است كه ذاتاً مجوز فسخ نكاح نمى باشد. ولى خود را به شرط سلامتى به عقد ديگرى درمى آورد. اگر زوج بعد از دخول متوجه شود، آيا حق فسخ دارد؟ و در صورت فسخ، آيا بايد مهريه زوجه را بدهد يا خير؟
جواب: در فرض سؤال كه به شرط سلامتى ازدواج كرده و بعد معلوم شده كه قبل از عقد مبتلا به صرع بوده است، زوج حق فسخ دارد. و چون خود زن شرط سلامت كرده بوده، اگر زوج فسخ كند، زن استحقاق مهريه ندارد.

سؤال 1536 :دخترى كه بيمارى صرع داشته است، بدون اطلاع دادن به شوهر ازدواج مى كند. شوهر بعد از اطلاع روى مسائل عاطفى، اعتراض نمى كند و راضى مى شود و دخول
(صفحه 406)

هم صورت مى گيرد، بعد از مدتى كه شوهر مى بيند ادامه زندگى مشكل است، مى خواهد عقد را فسخ كند، آيا حق دارد يا خير؟ و اگر طلاق دهد بايد مهريه او را بدهد يا خير؟ و آيا مى تواند در مهريه به پدر و مادر دختر رجوع كند؟
جواب: در فرض سؤال كه بعد از توجه به مرض، تصميم به ادامه زندگى گرفته و دخول هم واقع شده است، حق فسخ ندارد. و اگر او را طلاق داد، تمام مهريه را بايد به زوجه بدهد و حق رجوع به پدر و مادر او را هم ندارد.

سؤال 1537 :زوج ادعا مى كند كه زوجه و بستگان وى قبل از عقد در توصيف زوجه گفته اند سال پنجم ابتدايى را خوانده است و پس از وقوع عقد و گذشت چند سال از زندگى، زوج متوجه مى شود كه زوجه در امتحانِ سال پنجم مردود شده است. و به زعم خودش كه خلاف وصف بوده حق فسخ دارد، لذا عقد را فسخ كرده و حدود بيست روز پس از عقد، مجدداً زوجه را به عقد انقطاعى، زن خود قرار داده است. زوجه هم تصديق مى كند كه گفته است سال پنجم ابتدايى را خوانده است. و مى گويد كه من خوانده بودم و همان را هم گفته و صحبت از مدرك به ميان نيامده است. آيا زوج حق فسخ را داشته يا نه؟ و آيا با فسخِ انجام شده، زوجه از زوجيت وى بيرون رفته و با عقد موقت زوجيت انقطاعى برقرار شده است يا زوجيت دائم از بين نرفته است؟
جواب: بطور كلى در صورتى كه قبل از عقد دختر به صفت كمالى توصيف شده، و عقد مبنيّاً بر آن واقع شده كه به منزله شرط ضمنى بوده و بعد كشف خلاف شده است، زوج حق فسخ دارد. و ظاهراً در مورد سؤال، عقد مبنى بر آن صفت واقع نشده. لذا اثبات حق فسخ مشكل است. به علاوه ظاهر مورد سؤال اين است كه دختر و بستگان او حرفى از داشتن مدرك نزده و فقط گفته اند سال پنجم را خوانده است. بنابراين اگر معلومات او به مقدار سال پنجم بوده برخلاف توصيف نبوده، و حق فسخ در بين نيست. بنابراين در فرض سؤال، فسخ عقد بىوجه و بى اثر بوده و زوجه همچنان زوجه دائمى آن شخص است.

سؤال 1538 :شخصى با دخترى ازدواج كرده، سپس معلوم شده به اين دختر دخول شده است ولى پرده بكارت حالت كششى داشته پاره نشده است، آيا زوج حق فسخ دارد؟
(صفحه 407)

جواب: بكارت از صفات كمال است. و عدم آن در سه صورت موجب حق فسخ مى شود: 1 ـ در ضمن عقد، باكره بودن شرط شده باشد، 2 ـ در ضمن اجراى صيغه عقد، دختر با صفت بكارت توصيف شده باشد، 3 ـ در هنگام خواستگارى و در گفتگوهاى تعيين مهر دختر را به عنوان باكره معرفى كنند. و عقد براساس همان گفتگوها واقع شود و دختر و ولىّ او سكوت كنند و حرفى از عدم بكارت نزنند. در اين سه صورت اگر كشف خلاف شد، زوج حق فسخ دارد. در غير اين سه صورت اگر كشف خلاف شد زوج حق فسخ ندارد، هرچند كه در عرف باكره نبودن عيب محسوب شود، يا زوج گمان و حتى اعتقاد به باكره بودن داشته باشد.
ضمناً موضوع فسخ در مورد سؤال، خصوص پرده بكارت است. پس اگر به هرجهت پرده بكارت محفوظ باشد، حق فسخ وجود ندارد.

سؤال 1539 :شخصى با دخترى ازدواج كرده است. و قبل از عروسى معلوم شده دختر قبل از اين با شخصى ازدواج كرده و طلاق گرفته است، آيا زوج حق فسخ دارد؟
جواب: صِرف ازدواج قبلى موجب حق فسخ نمى شود، چه دخول شده باشد چه نشده باشد.

سؤال 1540 :هرگاه مردى با زنى به شرط بكارت ازدواج كند و زن ثيّبه درآيد، دراين صورت، آيا از مهر چيزى كم مى شود يا نه و نيز عقد فسخ مى گردد يا خير؟
جواب: در فرض سؤال كه شرط بكارت كرده، اگر معلوم شود كه قبل از عقد باكره نبوده، شوهر اختيار دارد عقد را فسخ كند. و با فسخِ عقد اگر دخول نكرده، زن چيزى بابت مهر حق ندارد و اگر بعد از دخول فسخ كند و يا فسخ نكند و زندگى را ادامه دهد بايد مهر زن را بدهد منتهى حق دارد به نسبت تفاوت مهر ثيبه بودن و باكره بودنِ چنين زنى، از مهرالمسمى كسر كند.

راههاى محرميت فرزند خوانده

سؤال 1541 :طريقه محرميت كودكانى كه به عنوان فرزند نگهدارى مى شوند، چگونه است؟
(صفحه 408)

جواب: اگر كودك، دختر شيرخواره باشد، از راههاى زير بين او و مرد (پدر خوانده) محرميت ايجاد مى شود:
1 ـ شير همسر انسان را بخورد، كه در اين صورت دختر رضاعى مرد مى شود.
2 ـ شير مادر مرد را بخورد، كه در اين صورت خواهر رضاعى مرد مى شود.
3 ـ شير خواهر مرد را بخورد، كه دختر خواهر رضاعى مرد مى شود و يا شير دختر خواهر مرد را بخورد.
4 ـ شير زن برادر مرد را بخورد، كه دختر برادر رضاعى او مى شود و يا شير دختر برادر او را بخورد.
5 ـ اگر شيرخوار نباشد يا اگر شيرخوار است، افراد مذكور وجود ندارند مى توان بوسيله صيغه نكاح موقت بين دختر و پدر مرد يا پدر بزرگ او محرميت ايجاد كرد. كه در اين صورت اين دختر، زن باباى مرد مى شود، ولى بايد توجه داشت كه اگر دختر نابالغ باشد نكاح مذكور بايد به اذن ولىّ شرعى او باشد. و در صورت نبودن ولىّ، بايد از مجتهد جامع الشرايط اذن گرفت. و در هرصورت نبايد صيغه محرميت براى دختربچه مفسده داشته باشد. بلكه رعايت مصلحت او لازم است. كما اينكه اگر دختر بالغ باشد اذن پدر يا جد پدرى به احتياط واجب معتبر است.
و اگر كودك پسر و شيرخوار باشد، از راههاى زير مى توان بين او و زن (مادر خوانده) ايجاد محرميت كرد:
1 ـ شير همان زن را بخورد، كه فرزند رضاعى او مى شود.
2 ـ شير مادر زن را بخورد، كه برادر رضاعى زن مى شود.
3 ـ شير خواهر زن را بخورد، كه پسر خواهر رضاعى زن مى شود يا شير دختر خواهر زن را بخورد.
4 ـ شير زن برادر زن را بخورد، كه پسر برادر رضاعى زن مى شود يا شير دختر برادرزن را بخورد.
(صفحه 409)

5 ـ اگر پسر شيرخوار نباشد و مادرخوانده، مادرِ بدون شوهر داشته باشد و او را به عقد دائم يا موقتِ پسر درآورند، پس از دخول به او مادر خوانده، ربيبه او مى شود و به او محرم مى شود.
البته راههاى ديگرى هم وجود دارد، كه فعلا محل ذكر آنها نيست.


سؤال 1542 :اينجانب فرزند ندارم. اخيراً نوزادى را از بنياد حمايت مادران و نوزادان به عنوان فرزندى گرفته و او را حسن نامگذارى و به همين اسم شناسنامه گرفته ام در صورتى كه پدر و مادر كودك معلوم نيست، از نظر شرع مقدس اسلام چه صورت دارد؟
جواب: الحاق فرزند غير به خود، و بعنوانِ فرزندى، شناسنامه براى او گرفتن، جايز نيست. چنانچه شناسنامه موجب اشتباه در مسائل شرعى از قبيل توارث و محرم و نامحرمى، گرچه در آينده بشود، لازم است آن را باطل كنيد.

ازدواج موقت

سؤال 1543 :آيا ازدواج موقت با مجوسية جايز است يا نه؟
جواب: جايز است.

سؤال 1544 :آيا ازدواج موقت 99 ساله صحيح است و حكم عقد دائم را پيدا مى كند يا خير؟
جواب: بلى صحيح است و حكم عقد دائم را پيدا نمى كند، چون ممكن است مدت را ببخشند.

سؤال 1545 :شخصى دخترى را صيغه كرده و با وى آميزش كرده و دختر حامله شده است، آيا مى تواند مدت صيغه را ببخشد و در زمان حمل آن دختر را به عقد دائم خود درآورد؟
جواب: بلى مى تواند مدت باقيمانده را ببخشد و در زمان حمل او را براى خود به عقد دائم درآورد. و حمل در فرض سؤال مانع عقد نيست.

سؤال 1546 :آيا در ازدواج موقت، اذن پدر شرط است يا نه؟
جواب: بلى، در صورتى كه دختر باكره باشد، به احتياط واجب اذن پدر لازم است.