(صفحه 419)
جواب: همين قدر بدانند كه انشاء صيغه طلاق مى كنند، كفايت مى كند.
سؤال 1580 :شخصى را وكيل كرده ام تا همسرم را طلاق دهد و نمى دانم دو شاهد عادلِ لازم در طلاق واقعاً عادل بوده اند يا خير؟
جواب: لازم نيست شما خصوصيات دو شاهد عادل را بدانيد و گفته شخص طلاق دهنده كه مورد اعتماد شما بوده و به او وكالت داده ايد، براى شما حجت است، مگر اينكه علم به خلاف پيدا كنيد. بلى اگر شما دو شاهد را بشناسيد و اعتقاد به عدالت آنان نداشته باشيد، جواز ترتيب آثار طلاق براى شما مشكل است.
سؤال 1581 :چند سال قبل با كسى ازدواج كردم و بعد از مدتى در حال حيض، طلاق گرفتم، بعد از گذشت عده، چون نمى دانستم طلاق در حال حيض صحيح نيست، دو مرتبه ازدواج كردم و فعلا يك بچه دارم، لطفاً مرا راهنمايى كنيد و حكم شرعى را بيان كنيد.
جواب: طلاق در حال حيض باطل است و شما همسر شرعى شوهر اول خود مى باشيد; ولى چون معتقد بوده ايد كه طلاق صحيح است و بعد از عده، ازدواج كرده ايد، مرتكب عمل حرامى نشده ايد و بچه شما در حكم حلال زاده است. اما ازدواج دوم باطل است و بايد هرچه سريعتر از شوهر دوم خود جدا شويد.
سؤال 1582 :در صورتى كه ضمن عقد ازدواج، يا عقد لازم ديگر، زوج زوجه خود را وكيل در طلاق كند، آيا اين وكالت قابل عزل مى باشد يا خير؟
جواب: اگر به نحو شرط نتيجه، شرط شده كه زن وكيل باشد، اين وكالت قابل عزل نيست.
سؤال 1583 :خانمى كه جراحى كرده و رحمش را خارج كرده اند، عادت ماهانه ندارد و خونى هم نمى بيند، بفرماييد زمان طهر غير مواقعه او، جهت اجراى صيغه طلاق چگونه است؟
جواب: در فرض سؤال، سه ماه پس از آخرين مواقعه، مى توانند صيغه طلاق را جارى كنند.
سؤال 1584 :آيا در طلاق حامل، لازم است آثار حمل ظاهر شده باشد يا با علم به حمل،
(صفحه 420)
كفايت مى كند، اگرچه آثار حمل ظاهر نشده باشد؟
جواب: در فرض سؤال، وجود حمل در حين طلاق در طهر مواقعه، در صحت طلاق كافى است. هرچند آثار آن ظاهر نشده باشد.
طلاق با حكم حاكم شرع
سؤال 1585 :شوهر اينجانب به خاطر ناراحتى خانوادگى، مدت 9 سال از ما كناره گيرى كرده و نامه داده است كه منتظر من نباشيد، و شما را هم طلاق نمى دهم و من هم به دادگاه مراجعه كردم و آنها مرا طلاق دادند، آيا بعد از انقضاى عده، مى توانم شوهر كنم؟
جواب: چنانچه دادگاه طلاق داده باشد، پس از انقضاى عدّه مى توانيد شوهر اختيار كنيد.
سؤال 1586 :دخترى دو هفته بعد از ازدواج به منزل پدرش برگشته و حاضر به بازگشت به منزل شوهرش نيست و شوهر هم از روى عناد، حاضر به طلاق نمى شود و دختر نيز به هيچ وجه حاضر به زندگى با او نيست، آيا در اين گونه موارد حاكم شرع و وكلاى او مجاز به اجراى صيغه طلاق، براى نجات زندگى دختر هستند يا خير؟
جواب: چنانچه احراز شود ادامه زوجيت با زوج مزبور همراه با عسر و حرج شديد است و زوج از دادن طلاق، امتناع ورزد و حتى اجبار به طلاق، ممكن نباشد، دراين صورت حاكم شرع يا نمايندگان وى مى توانند طلاق دهند.
سؤال 1587 :بين زن و شوهرى اختلاف شديد واقع شده، به حدى كه به دادگاه كشيده شد، و حكم به مطلقه شدن در مقابل مهر، صادر گرديده است و شوهر به خارج فرار كرده، آيا زن مى تواند در غياب مرد، خود را مطلقه كند؟
جواب: در صورتى كه از مراجعت وى به ايران مأيوس باشند; دادگاه مى تواند وى را طلاق دهد.
سؤال 1588 :اينجانب سر دفتر مى باشم، خانمى مراجعه كرده كه با بخشيدن مهريه خود و نفقه در ايام عده، طلاق مى خواهد. توضيح اينكه: خانم از ديوان عالى كشور حكم طلاق را
(صفحه 421)
دارد. اما شوهر وى به هيچ وجه رضايت نمى دهد، آيا طلاق دادن زن شرعاً جايز است؟
جواب: در فرض سؤال، ظاهراً ديوان عالى كشور كه حكم طلاق را صادر كرده و براى شما محرز شد كه حكم صادره از ناحيه ديوان عالى كشور است، معلوم مى شود كه بعنوان حاكم شرع، چنين حكمى را صادر كرده. لذا شما مى توانيد طبق همان حكم و نوشته با رعايت شرايط طلاق، صيغه طلاق را جارى كنيد اگرچه شوهر معترض باشد.
سؤال 1589 :طلاقى كه حاكم بالأجبار در مورد زوجه شخصى مى دهد، آيا رجعى است؟ آيا بائن كه زوج حق رجوع نداشته باشد؟
جواب: ظاهر اين است كه طلاق حاكم و يا طلاقى كه به اجبار زوج تحقق پيدا مى كند، از نظر رجعى بودن و نبودن با طلاقهاى ديگر فرقى ندارد.
سؤال 1590 :مردى عيال خود را اذيّت مى كند و نفقه نمى دهد و از دادن طلاق خوددارى مى كند، آيا آن زن مى تواند شوهر ديگر اختيار كند؟
جواب: در فرض سؤال، زن بايد به حاكم شرع رجوع كند و يا به هر طريق ممكن، حقوق و نفقه خود را از شوهر بگيرد; ولى به هيچ وجه نمى تواند بدون طلاق، به ديگرى شوهر كند. و خلاصه زن شوهردار اگر شوهر ديگر بكند زانيه خواهد بود و احكام زنا بر او مترتب مى شود.
سؤال 1591 :زنى كه از شوهر خود اكراه شديد دارد و مهريه خود را مى بخشد تا طلاق خلع جارى شود; ولى شوهر حتّى به مازاد بر مهر قبول نمى كند، تكليف چيست؟
جواب: در صورتى كه ثابت شود ادامه زندگى براى زن همراه با عسر و حرج شديد است، حاكم شرع مى تواند طلاق خلعى مزبور را انجام دهد، اگرچه شوهر راضى نباشد.
سؤال 1592 :مردى بعد از سه ماه زندگى با يك زن، حدود چهار سال است كه به جمهورى روسيه رفته و در اين مدّت نفقه زن را هم نداده است، هيچ شرطى در خصوص عدم نفقه و رفتن به مسافرت و مدت آن در ضمن عقد نوشته نشده است. زن چندبار وكيل خود را
(صفحه 422)
فرستاده و اعلان كرده است كه حاضر به طلاق است، ولى مرد هيچ توجّهى نكرده است. عدم وجود حاكم شرع در جمهورى آذربايجان باعث شده است كه زن بعد از چهار سال، بدون نفقه سربار خانواده پدرى باشد. لذا با اين وضع كه مرد به خارج از كشور رفته است و هيچ نفقه اى هم حاضر نيست بدهد و حتّى در خصوص طلاق نيز اقدامى نمى كند، آيا زن مى تواند طلاق بگيرد يا نه؟ و نحوه طلاق گرفتن زن در حالى كه مرد حاضر نيست (با شرايط ذكر شده) چطور مى شود؟
جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست و طلاق هم نمى دهد و حاكم شرع نيز در آن جمهورى وجود ندارد، زن مى تواند به نماينده حاكم شرع مراجعه كند. يعنى كسى كه از طرف مجتهد جامع الشرايط، مجاز در تصدى امور حسبيّه است (كه در آن جمهورى چنين افرادى وجود دارند) تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد و يا اصلا امكان دسترسى و اخطار به او نبود و امكان انفاق از مال او هم نبود، در اين صورت زن را به تقاضاى خودش، مطلقه مى كند. و پس از مطلقه شدن و گذشتن عده طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند. و در اين مسأله فرقى بين حاضر و غايب بودنِ زوج نيست. بلكه ملاك رعايت امور مذكوره است. و مفقودالأثر احكام خاصى دارد كه بايد رعايت شود.
سؤال 1593 :آيا حاكم شرع مى تواند مرد را مجبور به طلاق دادن زنش كند؟ يا اينكه خودش زن را مطلقه كند؟
جواب: بلى، اگر حاكم، مجتهد جامع الشرايط باشد، در بعضى از موارد كه صلاح دانست، مى تواند زوج را وادار به طلاق كند و چنانچه زوج، حاضر به طلاق نشد، حاكم خودش زن را مطلقه مى كند.
سؤال 1594 :شخصى مدّت شانزده سال است كه در كشور ايران مى باشد و زن و بچّه اش در افغانستان بدون سرپرست بسر مى برند و پدر زنش آمده هرچه اصرار مى كند حاضر به بازگشت نمى شود، آيا پدر زن مى تواند كه شرعاً طلاق دخترش را بگيرد؟ يا او را اجبار به بازگشت كند يا خير؟
(صفحه 423)
جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست، زن مى تواند به حاكم شرع مراجعه كند، تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد. در اين صورت زن را به تقاضاى خودش مطلقه مى كند و پس از مطلقه شدن و گذشتن عدّه طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند.
سؤال 1595 :شخصى جهت اشتغال به كار در كويت، از منزل خارج و در دريا اسير نيروهاى عراقى مى گردد. بعد از مدّتى كه از غيبت او مى گذرد، زنش كه اطلاعى از او نداشته جهت تعيين تكليف و طلاق به دادگاه مراجعه و بعد از گذشت مدّت شش سال از روزى كه شوهرش از منزل خارج شده، به موجب حكم دادگاه مطلقه مى گردد و با رعايت عدّه شرعى به عقد ازدواج ديگرى درمى آيد، كه صاحب يك فرزند نيز مى شود; بعد از آزادى اسرا، شوهر بانوى مزبور پيدا مى شود ولى زن مزبور مجدّداً تقاضاى طلاق مى كند و دادگاه حكم طلاق از همسر اوّل را صادر، و زن در دفترخانه مطلّقه مى گردد. آيا اين زن مى تواند با شوهر دومش كه داراى فرزندى نيز او هست ازدواج كند يا خير؟
جواب: چنانچه دادگاه شرعى و با رعايت شرايط طلاق او را طلاق داده است، و بعد از انقضاى عده، شوهر رفته است، پس از آمدن شوهر اوّل، وى حقى ندارد و زن به زوجيت شوهر دوم باقى است. مگر آنكه شوهر دوم وى را مطلقه كند.
سؤال 1596 :مردى است كه نفقه همسر خود را نمى دهد و او را مورد ايذاء و اذيت قرار مى دهد و حاضر به طلاق دادن او حتى طلاق خلع نمى باشد، آيا مى شود او را مجبور به طلاق دادن كرد؟
جواب: اختيار طلاق با شوهر است و حاكم شرع مى تواند در صورت مطالبه زوجه، شوهر را وادارد كه حقوق زن را داد كند. و در بعضى از موارد حاكم شرع مى تواند طلاق دهد.
سؤال 1597 :در ضمن عقد به زوجه وكالت مى دهند كه در بعضى موارد خود را مطلقه كند. در صورت مطلقه كردن آيا مستحق مهر است يا خير؟ و آيا طلاق رجعى مى شود يا بائن؟ و در
|