(صفحه 516)
مادرش خطر جانى داشته باشد يا مستلزم ضرر، يا درد غير قابل تحمل باشد، اسقاط مانعى ندارد. و نسبت به ديه آن با پدر جنين مصالحه شود، يا وى مباشر سقط را برئ الذمه و حلال كند.
سؤال 1949 :اينجانب داراى سه فرزند هستم و به خاطر ضعف و ناتوانى جسمى و سختى معاش، بچه چهارمم را كه هنوز نطفه و حدود 35 روزه بود، سقط كردم. فعلا فهميده ام گناه كرده ام و مى گويند: ديه، هم مديون مى باشم. لطفاً بفرماييد: چه وظيفه اى دارم و بايد چه كنم؟
جواب: شما گناه بزرگى مرتكب شده ايد و بايد فوراً توبه كنيد. و ديه جنين در فرض سؤال، 20 دينار، يعنى 15 مثقال 24 نخودى طلاى سكه دار است و چنانچه مباشر سقط، مادر يا پزشك بوده، ديه آن به پدر جنين مى رسد.
سؤال 1950 :ماده 91 قانون تعزيرات كه به تأييد فقهاى شوراى نگهبان رسيده و لازم الاجرا مى باشد، مقرر مى دارد: «اگر زن حامله براى سقط جنين به طبيب و يا قابله مراجعه كند، و طبيب هم عالماً و عامداً مباشرت به اسقاط جنين كند، ديه جنين به عهده اوست. و اگر روح در جنين دميده باشد، بايد قصاص شود. و اگر او را به وسايل اسقاط جنين راهنمايى كند، به شش ماه تا سه سال حبس محكوم مى شود.»
نظر به اين كه فقهاى شيعه در مورد جنين بين حلول روح و غير آن فرقى قائل نيستند و در هرحال سقط جنين، موجب ثبوت قصاص نمى شود; آيا ماده قانونى مذكور منطبق با شرع مى باشد يا خير؟ در صورت منفى بودن، با توجه به عدم مخالفت شوراى نگهبان با آن، تكليف قاضى در صدور حكم چيست؟
جواب: بلى، اسقاط جنين گرچه بعد از ولوج روح موجب قصاص نمى شود، و فقط ديه دارد. و قاضى اگر خود مجتهد جامع الشرايط است، به نظر خود عمل كند. وگرنه تابع نصب است.
سؤال 1951 :شخصى زن حامله را كشته و بچه او هم تلف شده است، آيا قاتل علاوه بر ديه زن، بايد ديه بچه او را نيز بدهد، يا يك ديه كافى است؟
جواب: در فرض سؤال بايد ديه بچه را نيز بدهد.
(صفحه 517)
سؤال 1952 :زنى كه بدون اطلاع شوهر خود جنين دوماهه را سقط كرده است، چه وظيفه اى دارد، و ديه آن به چه كسى مى رسد؟
جواب: مرتكب گناه شده و بايد فوراً توبه كند و در فرض سؤال، ديه آن به پدر جنين مى رسد.
سؤال 1953 :در صورتى كه پزشك متخصص با رضايت زن و شوهر، بچه ناقص الخلقه اى را كه نواقص جسمى او با دستگاه تشخيص داده شده است، از روى ندانستن مسأله سقط كنند، آيا ديه اى بايد پرداخت شود؟ و در صورت وجوب ديه، پرداخت آن متوجه چه كسى است؟ و اگر مباشر سقط، پدر و مادر را نمى شناسد، ديه را بايد به چه كسى بپردازد؟
جواب: بلى، ديه دارد و ديه بر عهده مباشر است. مگر اين كه مباشر نداند كه آمپول يا دارو جهت سقط جنين است، كه در اين فرض ديه به عهده دستور دهنده است. و اگر پزشكى با رضايت پدر و مادر اقدام به اسقاط كرده، احتياط اين است كه پزشك و مباشر، با پدر جنين و كسانى كه بعد از پدر وارث هستند، در ديه مصالحه كنند، در عين حال توبه هم بكنند. و اگر مباشر سقط، پدر و مادر را نمى شناسد، ديه را به فقير صدقه دهد. و بنابر احتياط اين صدقه با اجازه حاكم شرع باشد. و اگر مباشر سقط، مادر يا پزشك بوده و پدر اطلاع نداشته، ديه را به پدر جنين بدهند. بلى اگر پدر، ديه را حلال كند، مباشر برئ الذمه مى شود.
اسقاط و ديه ولدالزنا
سؤال 1954 :دخترى اغفال شده، وبر اثر عملِ زنا، داراى حمل گرديده است و پدر و برادرهاى او فهميده اند و تصميم دارند بخاطر حفظ آبروى خود و جلوگيرى از رسوايى بيشتر، دختر را بكشند وناپديد كنند، آياچنين تصميمو عملى بخاطر امور مذكوره جايز است، وحكم آن چيست؟
جواب: ارتكاب چنين عملى حرام است، و قتل نفس محترمه از گناهان كبيره مى باشد. و امور مذكوره مجوز آن نمى شود. و هركس العياذ بالله مرتكب قتل شود، مستحق قصاص، و يا پرداخت ديه و كفاره جمع مى شود.
سؤال 1955 :در فرض بالا دختر از پدر و برادرهاى خود ترس دارد و احتمال مى دهد اگر
(صفحه 518)
بفهمند، او را بكشند; يا لااقل اذيت و آزار جسمى و روحى غير قابل تحمل كنند، آيا در چنين فرضى جايز است قبل از آنكه آنان متوجّه قضيه شوند، بچه را سقط كند؟
جواب: در فرض سؤال، اذيت و ترساندن دختر حرام است. در صورتى كه دختر اطمينان دارد و احتمال عقلايى بدهد كه اگر جنين را سقط نكند مورد اذيت و آزار غير قابل تحمل قرار مى گيرد و در عسر و حرج شديد واقع مى شود، در چنين فرضى بعيد نيست كه سقط جنين حرام نباشد. ولى بايد ديه آن را بدهد. و مشهور بين فقها اين است كه ديه ولدالزنا به مقدار ديه حلال زاده است. ولى احتياطاً ديه آن را با حاكم شرع مصالحه كنند.
سؤال 1956 :زنى از زنا داراى حمل شده، و بچه را كه حدود هفت ماهه بوده، سقط كرده است، آيا بايد ديه بدهد؟ و بر فرض كه ديه لازم است، به چه كسى بدهد؟ و آيا تكليف ديگرى هم از جهت سقط جنين متوجه او شده است يا نه؟
جواب: در فرض سؤال كه اسقاط جنين موجب قتل او شده است ديه دارد. كه بنابر مشهور بين فقها، ديه ولدالزنا به مقدار ديه حلال زاده است. ولى احوط آن است كه با حاكم شرع مصالحه كنند. و ديه آن حكم تركه شخص بدون وارث را دارد. كه وارث آن امام (عليه السلام) است، و در زمان غيبت بايد به مجتهد جامع الشرايط بپردازد، و علاوه بر ديه بايد فوراً توبه كند. و بنابراحتياط كفاره جمع نيز بر عهده او مى باشد.
زدن فرزند
سؤال 1957 :آيا پدر يا مادر مى تواند فرزند خود را براى تأديب بزنند؟
جواب: در صورت انحصار طريق تأديب به زدن، مانعى ندارد. ولى بايد موجب ديه نشود.
سؤال 1958 :اگر پدر فرزند خود را براى تأديب بزند، و عمل او موجب جراحت يا سياهى يا قرمزى پوست شود، آيا ديه دارد؟ واگر براى تشفّى خاطر ودر اثر غضب بزند، آيا ديه دارد يا نه؟
جواب: در هرصورت ديه ثابت است.
(صفحه 519)ديه سيلى و جراحات وارده به سر و بدن
سؤال 1959 :بخاطر فحاشى يك پسربچه سيزده سالى، سيلى و كتك محكمى به او زدم، آيا مشغول الذمّه هستم؟
جواب: بلى، اگر سيلى زدن به صورت، موجب سرخى صورت شده، بايد يك مثقال و نيم طلا كه هرمثقال 18 نخود است به او بپردازيد. و اگر موجب كبود و سبز شدن صورت گرديده سه مثقال، و اگر سياه شده شش مثقال شرعى طلا بايد به او بپردازيد. و اگر جاى ديگر بدن او را به واسطه زدن سرخ يا كبود يا سياه كرده ايد، بايد نصف آنچه را گفته شد به او بدهيد.
سؤال 1960 :اگر پزشك براى بهوش آمدن بيمار سيلى به صورت او بزند، آيا ديه دارد؟
جواب: در فرض سؤال، ديه ندارد. چون جنايت صدق نمى كند.
سؤال 1961 :لطفاً ديه جراحات وارده بر سر و صورت را بيان فرماييد:
جواب: به طور كلى اگر كسى پوست سر يا صورت مسلمانى را پاره كند، ديه آن يك شتر است. و اگر به گوشت برسد و قدرى از آن را هم ببرد، ديه آن دو شتر است. و اگر خيلى از گوشت را پاره كند، ديه سه شتر است. و اگر به پرده نازك روى استخوان برسد، ديه چهار شتر است. و اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر است. و اگر استخوان بشكند، ديه ده شتر است. و اگر بعضى از اجزاى استخوان جابه جا شود، ديه پانزده شتر است. و اگر به پرده مغز سر برسد، ديه 33 شتر است كه بايد به مجروح بدهد. و ظاهراً شتر خصوصيت نداشته باشد بلكه مقصود از يك شتر،1001 ديه كامل است، بنابراين ضارب مى تواند ديه را از اقسام ديگر، مانند طلا يا نقره انتخاب و بپردازد.
سؤال 1962 :آيا در مقدار ديات ذكر شده فرقى بين مرد و زن و صغير و كبير هست يا خير؟
جواب: خير، فرقى نيست.
سؤال 1963 :آيا مقدار ديه جراحات وارده بر سر و صورت فرق مى كند؟
جواب: خير، فرق نمى كند.
(صفحه 520)
سؤال 1964 :شخصى بر اثر ضربه شخص ديگرى، مبتلا به ضربه مغزى شده و مدتى را بصورت بيهوشى بسر برده است، و در ديات براى ضربه مغزى ديه خاصى درنظر گرفته نشده است تكليف در اين مورد چيست؟
جواب: دراين گونه موارد ارش به نظر حاكم تعيين مى گردد.
سؤال 1965 :گردن و گلو جزء سر و صورت محسوب مى شود، يا ديه مخصوص دارند؟
جواب: جزء سر و صورت محسوب شدن آنها مشكل است. و ظاهراً جراحات آنها حكم جراحات وارده بر بدن را دارد. و احتياط در تراضى و مصالحه است.
سؤال 1966 :شخصى همسر خود را كتك زده و دست او را مجروح كرده است. ديه آن چه مقدار است؟
جواب: به طور كلى ديه خراش و پارگى پوست دست، پنج دينار است. و اگر كمى از گوشت را نيز پاره كرده، ديه آن ده دينار است. و اگر گوشت را عمقاً زياد پاره كرده، ولى به پرده نازك روى استخوان نرسيده، ديه آن پانزده دينار است. و اگر به پرده نازك روى استخوان رسيده و آن را پاره نكرده، ديه بيست دينار است. و اگر پرده را پاره كرده، بيست و پنج دينار است. و در اين مقدار ديات فرقى بين بزرگ و كوچك و زن و مرد و همسر و غيره نيست.
سؤال 1967 :فرق ديه زن و مرد چگونه است؟
جواب: ديه زن تا به ثلث ديه كامله نرسيده، با ديه مرد برابر است. و اگر به ثلث ديه كامله برسد يا از آن تجاوز كند، ديه زن نصف ديه مرد مى باشد.
سؤال 1968 :چند نفر هجوم برده و با هم شخصى را مجروح كرده اند. جراحات وارده مختلف است. بعضى قابل قصاص و بعضى قابل قصاص نيست. و معلوم است كه هريك از مهاجمين جرحى بر او وارد كرده اند. ولى معلوم نيست كدام جرح از كدام مهاجم است و مجروح نيز ادّعايى نسبت به فرد خاصى ندارد; لطفاً كيفيت فصل نزاع را بيان فرماييد:
جواب: در فرض سؤال، ديه جروح با قرعه تعيين شود.
|