(صفحه 572)
سؤال 2136 :اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش، اعضايش را به ديگران پيوند بزنند، اما ولىّ وى (پس از مرگش) از اين كار ناراضى باشد; آيا مجازيم اين كار را بدون اجازه ولىّ انجام دهيم؟
جواب: اگر احراز شود كه حفظ جان مسلمانى، متوقف بر پيوند مذكور است، و جايگزين از غير مسلمان ندارد، جايز است به وصيت او عمل كنند. و در اين فرض نيازى به اجازه ولىّ نيست. و بنابر احتياط، ديه اعضاى قطع شده را بدهند تا براى خود ميت در امور خيريه، مصرف شود.
سؤال 2137 :اگر شخصى از پيوند اعضاى خود به ديگران پس از مرگش ناراضى باشد، امّا پس از وفاتش ولىّ وى مايل به اين كار باشد، آيا مى توان چنين كارى را انجام داد؟
جواب: ملاك جواز و عدم جواز همان است كه قبلا گفته شد. و رضايت و عدم رضايت و ميل و عدم ميل ولىّ، تاثيرى ندارد.
سؤال 2138 :شخصى در طول زندگيش نظر مخالف يا موافقى در مورد پيوند اعضايش نداشت، آيا پس از مرگش مى توان به اجازه ولىّ وى چنين كارى را انجام داد؟
جواب: اگر حفظ جان مسلمانى متوقف بر پيوند اعضاى ميت باشد، و جايگزين از غير مسلمان نباشد، جايز است.
سؤال 2139 :اگر احتمال بدهيم با برداشتن يك يا چند عضو از شخصى كه زنده است، در آينده نزديك يا دور، وى دچار عوارض خفيف يا شديد خواهد شد، و از طرفى نجات جان بيمار ديگرى وابسته به همين كار باشد، و مورد ديگرى نيز در دسترس نباشد، آيا مجازيم بدون آگاهى دادن به شخص پيوند دهنده، چنين كارى را انجام دهيم؟ اگر به وى اطلاع بدهيم و با تمايل وى عضو پيوندى را از بدنش خارج كنيم، در صورت ايجاد عارضه در وى، آيا پزشك مسؤول است؟
جواب: اگر جان پيوند دهنده درخطر باشد جايز نيست، هرچند جان بيمارى وابسته به آن باشد. و اگر بدون آگاه كردن وى چنين كارى شد و خطرى متوجه او گرديد، پزشك مسؤول است. و در فرض آگاه كردن وى نيز، چنانچه پزشك شرط
(صفحه 573)
عدم ضمان نكرده باشد، مسؤول است.
سؤال 2140 :اگر مطمئن باشيم و يا احتمال دهيم كه اين پيوند رد خواهد شد و نهايتاً مفيد نخواهد بود; آيا مجازيم با خوش بينى و به عنوان كمك به بيمار، از بدن فرد زنده يا مرده ديگرى، عضوى را جدا و به آن بيمار پيوند بزنيم؟
جواب: خير.
سؤال 2141 :با توجه به اين كه بعد از پيوند، شيمى درمانى ضرورى به نظر مى رسد و همين عمل باعث عوارض خفيف يا شديد در بيمار مى گردد، آيا پزشكى كه مجبور به انجام اين كار جهت عدم ردّ پيوند مى باشد، در ايجاد عوارض آن، مسؤول است؟
جواب: با شرط عدم ضمان و رعايت احتياط لازم و دقت كافى و اكتفا به مقدار ضرورى، مسؤول نيست.
برداشتن اعضاء از بيمارانى كه دچار ضايعه مغزى مى شوند
سؤال 2142 :تعدادى از بيماران به دليل ضايعات مغزى غير قابل بازگشت و غير قابل جبران، فعاليتهاى قشر مغز خود را از دست داده، در حالت اغماى كامل بوده و به تحريكات داخلى و خارجى پاسخ نمى دهند، ضمناً فعاليتهاى ساقه مغز خود را نيز از دست داده، فاقد تنفس و پاسخ به تحريكات متفاوت نورى و فيزيكى مى باشند. در اين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مورد اشاره مطلقاً وجود ندارد، بيمار داراى ضربان خودكار قلب بوده كه ادامه اين ضربان هم موقتى و تنها به كمك دستگاه تنفس مصنوعى به مدت چند ساعت و حداكثر چند روز مقدور مى باشد. اين وضعيت در اصطلاح پزشكى مرگ مغزى ناميده مى شود. از طرفى نجات جان عده ديگرى از بيماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است.
با عنايت به اين كه اين اشخاص فاقد تنفس، شعور، احساس و حركت ارادى هستند و هيچ گاه حيات خود را باز نمى يابند، مستدعى است ارشاد فرماييد (لطفاً با اشاره اجمالى به دليل):
1 ـ آيا در صورت احراز شرايط فوق، مى توان از اعضاى افراد مبتلا به مرگ مغزى، براى
(صفحه 574)
نجات بيماران ديگر استفاده كرد؟
2 ـ آيا صرف ضرورتِ نجاتِ جان مسلمانان نيازمند به پيوند عضو، براى جواز قطع عضو، كافى است، يا اذن قبلى و وصيت صاحب عضو، لازم است؟
3 ـ آيا اطرافيان اين فرد مى توانند پس از مرگ، چنين اجازه اى بدهند؟
4 ـ آيا انسان مى تواند در زمان حيات خود با امضاى كارتى رضايت خود را براى برداشت اعضاى بدنش، در صورت عارضه مرگ مغزى، جهت پيوند به مسلمان نيازمند اعلام كند؟
5 ـ آيا در موارد جواز قطع اعضا، ديه ثابت است يا ساقط مى شود؟
6 ـ در صورت ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده كيست؟ پزشك يا بيمار؟
7 ـ موارد مصرف ديه مذكور كدام است؟
ج: 1 ـ برداشتن اعضاى افرادى كه به علت سكته مغزى يا تصادف از لحاظ پزشكى اميدى به زنده ماندن آنان نيست; ولى قلب آنها از كار نيفتاده است مشكل است، خصوصاً قلب را كه هنوز از كار نيفتاده، اگر بردارند بعيد نيست كه صدق قتل كند. ولى نسبت به ساير اعضا اگر حفظ جان مسلمانى متوقف بر برداشتن آنها باشد، مانعى ندارد.
2 ـ قطع اعضاى ميت مسلمان جايز نيست، مگر اين كه حفظ جان يا سلامتى مسلمانى متوقف بر قطع و پيوند آن باشد و از غير مسلمان جايگزين نباشد، كه در اين فرض جايز است. و در اين صورت، اذن قبلى و وصيّت لازم نيست، ولى بنابر احتياط، ديه آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا براى ميت در امور خيريه مصرف شود.
3 ـ ملاك جواز و عدم جواز همان است كه در جواب سؤال دوم بيان شد. و اجازه و عدم اجازه تأثيرى ندارد.
4 ـ مى تواند وصيت كند و رضايت خود را اعلام كند. اما ملاك جواز عمل به وصيّت او همان است كه در جواب سؤال دوم گفته شد.
5 ـ بلى بنابر احتياط ديه ثابت است و بايد آن را صرف امور خير براى ميت كنند.
(صفحه 575)
6 ـ ديه بر عهده پزشك است، اما پزشك مى تواند با بيمار قرار بگذارد كه بيمار ديه را از طرف پزشك بپردازد.
7 ـ صرف امور خير براى ميت شود.
تشريح و كالبد شكافى
سؤال 2143 :لطفاً نظر شريف خود را پيرامون كالبد شكافى و تشريح جنازه ميّت، بيان فرماييد؟
جواب: تشريح مرده غير مسلمان و قطع و پيوند اعضاى او مطلقاً جايز است; مگر اين كه اولياى او مخالفت كنند و فتنه و فسادى به دنبال داشته باشد. امّا تشريح جسد مسلمان جايز نيست; هرچند كه خود وصيت و اجازه داده باشد. يا اولياى او رضايت بدهند بلى در صورتى كه فراگيرى مسائل پزشكى در حدّى باشد كه حفظ جان يا سلامتى و مداواى بيماران مسلمان، ولو در آينده متوقف، بر آن باشد و تهيه مرده غير مسلمان گرچه با خريد آن مقدور نباشد; در اين صورت تشريح ميّت مسلمان، بقدر ضرورت جايز است. ولى بنابر احتياط ديه آن را طبق مسأله 1946 بپردازند كه براى خود ميّت به مصرف حج يا صدقات و خيرات برسد و چيزى از آن به ورثه نمى رسد.
سؤال 2144 :در صورت جايز بودن كالبد شكافى، حكم عورتين و نگاه نامحرم به بدن ميت و مس ميّت موقع كالبد شكافى را بيان فرماييد؟
جواب: در موردى كه تشريح جايز باشد، اگر نگاه ضرورت داشته باشد و بدون نگاه مستقيم غرض حاصل نشود، به قدر ضرورت جايز است. و اگر جسد ميت مسلمان باشد و او را غسل ميت داده باشند، غسل مس ميت لازم نيست. و در غير اين صورت واجب است.
سؤال 2145 :آيا مجازيم مسلمانى را كه وصيت كرده بعد از وفاتش، وى را تشريح كنند، تشريح كنيم؟
جواب: در فرض سؤال كه وصيت كرده است، و به عملى وصيت كرده كه
(صفحه 576)
فايده عقلايى بر آن مترتب مى شود; تشريح وى بى اشكال است، بلكه على الظاهر واجب مى باشد.
سؤال 2146 :اگر ندانيم جسدى كه در اختيار ماست، جسد مسلمان است يا كافر يا اهل كتاب، آيا مجازيم آن را تشريح كنيم؟
جواب: مانعى ندارد.
سؤال 2147 :آيا تفاوتى بين اهل تسنن و اهل تشيّع، در عدم جواز تشريح جسد، وجود دارد؟
جواب: خير.
سؤال 2148 :آيا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامه اى) را كه به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسائل سياسى و... اعدام شده اند، تشريح كرد؟
جواب: خير، مگر اين كه ارتداد و كفرشان ثابت شود. و بر فرض ثبوت در صورتى تشريح جايز است كه مفسده اى نداشته باشد.
سؤال 2149 :آيا مى توان براى تشريح، جهت آموزش، به علّت كمبود جسد و استخوان (كه بدون آنها آموزش امكان پذير نيست) اقدام به نبش قبر غير مسلمانان كرد؟
جواب: نبش قبر كافر، اشكال شرعى ندارد.
سؤال 2150 :در فرض فوق، اگر ندانيم اين قبر متعلق به مسلمان يا غير مسلمان است، آيا مجازيم نبش قبر كنيم؟
جواب: در بلاد اسلامى خير.
سؤال 2151 :در صورت كمبود جسد و استخوان، آيا مى توانيم استخوانهايى را كه در بيابانها و قبرستانها مى يابيم و يا به وسيله عمليات حفارى شهرداريها، در سطح خاك ظاهر مى شوند (چه متعلق به مسلمانان و چه غير مسلمانان) مدتى جهت آموزش استفاده كرده، و بعد از اتمام كار، به يك مركز آموزشى هديه كنيم و يا دفن كنيم؟
جواب: استفاده از استخوانهايى كه بدانيد متعلق به كفّار است، مانعى ندارد.
|