(صفحه 365)
امضا كند، بطورى كه تصرفات آن شخص و اداى ديونش از طرف پدر امضا شود، ان شاءالله برئ الذمه شده و توبه هم كه كرده است. غفرالله لنا و لكم و له.
سؤال 1390 :كسى چندين سال قبل به ملك شخصى تجاوز كرده و تصرف عدوانى كرده است، صاحب ملك موضوع را به دادگاه ارجاع داده و پس از سالها محاكمه، بالأخره شخص متصرّف حاضر شده كه اجاره سالهاى قبل را بپردازد و ملك در تصرف او باشد ولى صاحب زمين راضى به اين كار نيست و در اثر بيكارى خود و فرزندانش مى خواهد خودش در آن كشت و زرع كند. چون در اسلام رضايت طرفين شرط است و صاحب زمين در اين مدت راضى نبوده و نيست، لذا متمنى است بفرماييد كه:
اولا: آيا ملك به صاحب آن برمى گردد؟ يا اينكه بايد در دست متجاوز باشد و او اجرت آن را بپردازد؟
ثانياً: در اين چند سال كارهايى كه در آن زمين از قبيل خواندن نماز و غيره انجام داده حلال بوده يا حرام؟
جواب: الف ـ بلى بايد ملك را به صاحب آن برگرداند و از اين به بعد هم حق تصرف در آن را ندارد مگر با رضايت صاحب آن.
ب ـ اگر با علم به غصبيت در آنجا نماز خوانده باطل است.
سؤال 1391 :مالى كه به عنوان جهيزيّه زن به شوهر سپرده شده و پس از مطالبه آن را نمى دهد، آيا احكام وديعه و امانتدارى در اين مورد جارى است يا احكام غصب؟
جواب: اگر به عنوان امانت سپرده شده و پس از مطالبه پس نمى دهد، در حكم غصب است.
(صفحه 366)
احياى موات
سؤال 1392 :زمينى است كه حدود 35 سال قبل، كشاورزانى در اين زمين كشاورزى مى كردند. و تقريباً بيست سال بدون كشت و زرع ماند، و به صورت موات درآمده و حدود پنج سال قبل شخصى با اجاره و اجازه از مالكين اولى و اصلى در زمين مزبور، يك حلقه چاه عميق زده و زمين را احيا مى كند زارعين بيست سال قبل كه در طول اين مدت زمين را ترك كرده بودند، آيا حقى در زمين احيا شده دارند يا خير؟
جواب: اگر قبلا زارعين، زمين را به احياء مالك شده اند يا خريده اند، تا اعراض نكرده اند به ملكيت آنها باقى است.
سؤال 1393 :25 سال پيش انبارى از شخصى خريده ام، بالاى آن انبار، زمينى بوده كه آباد نبوده و اينجانب نيروى جوانى خود را در آباد كردن آنجا به كار گرفته ام، پس از 25 سال پسرهاى فروشنده انبار مى گويند زمينى كه شما گرفته ايد مال ما بوده است. چون در مجاورت خرمن ما مى باشد، دراين باره دستور اسلام را بيان فرماييد؟
جواب: اگر موات بوده و حريم ملك ديگرى نبوده و شما آن را احياى كرده ايد، مالك شده ايد.
سؤال 1394 :آيا جايز است مراتع و چراگاهها را كه چندين سال مورد استفاده قرار گرفته است، احيا كرد؟
(صفحه 367)
جواب: در جمهورى اسلامى ايران اين امور تابع مقررات موجود است، و بايد از سازمان مراتع مجوز گرفته شود.
سؤال 1395 :آيا شخص مى تواند جلوى عبور راه عام مراتع را بگيرد؟
جواب: فرد خاص نمى تواند اين كار را انجام دهد. و اين هم تابع مقررات سازمان مراتع مى باشد.
حيازت و تحجير
سؤال 1396 :اينجانب مقدارى زمين در جاى معينى خريدم. دو سال بعد دور آن را سنگ چين نموده و روى آن نخودِ ديم كاشتم. در سال 1350 دولت سابق آن را ملى اعلام كرد، آيا شرعاً من مالك آن زمين هستم؟
جواب: با توجه به خصوصيات مذكور، مالك شرعى شما هستيد.
سؤال 1397 :بعد از چندين سال زحمت، آبى از چاه براى زراعت بيرون آورده ام، آيا اين آب جزء انفال است يا متعلق به خودم؟ و آيا مى توانم وقف كنم؟
جواب: با فرض اينكه محل چاه از اراضى موات بوده و به قصد تملك حيازت كرده و حفر چاه كرده ايد، آن چاه متعلق به شما است و وقف آن مانع ندارد.
سؤال 1398 :چند نفر مدتها قبل زمين مواتى را تحجير مى كنند و بعد از حفر چاه و نصب موتور آب پشيمان مى شوند و محل را رها كرده و مى روند، بعدها چند نفر از اهالى، همانجا را تصرف و احيا مى كنند. يعنى باغ درست مى كنند يا خانه مى سازند، آيا كسانى كه قبلا علامتگذارى كرده اند روى اين زمينها حقى دارند؟
جواب: حكم كلى مسأله اين است كه حفر چاه تحجير است و موجب حق اولويّت مى شود. ولى اگر پس از تحجير زمين را مدتى طولانى مهمل و معطل گذاشتند، حق اولويت ساقط مى شود. و ديگران مى توانند آن را تصرف و احيا كنند ولى در اين فرض احتياط اين است كه با اجازه حاكم شرع باشد. و در فرض سؤال، ظاهراً حق اولويت آقايان ساقط شده و مردمى كه زمين را تصرف و احيا
(صفحه 368)
كرده اند اگر با اجازه حاكم شرع بوده، فعلا مالك آن هستند. و اگر هم با اجازه نبوده ولى فعلا مسؤولان مربوطه عمل آنان را امضا كرده و منع نكرده اند، اشكالى ندارد و زمينها ملك احياكنندگان است.
حريم
سؤال 1399 :شخصى در زمين موات نهرى ايجاد كرده است. بعد صاحبان زمينهاى اطراف، زمينهاى تا كنار نهر را احيا كرده و درخت كاشته اند، اكنون ادعاى حريم براى زمينهاى خود مى كنند. حكم آن را مشروحاً بيان فرماييد.
جواب: بطور كلى حريم نهرى كه در زمينهاى موات بالأصل احداث شده، به مقدارى است كه عادتاً و عرفاً براى ريختن گل و لاى و رفت و آمد در دو طرف آن مورد حاجت باشد. و زايد بر آن حريم محسوب نمى شود. و در اين جهت فرقى بين زمين نرم و غيره نيست. و تصرف ديگران در اين مقدار از حريم تصرف غاصبانه است و مالك نمى شوند. ولى تصرف در خارج از اين مقدار مانعى ندارد. و نيز حريم زمين مزروعى اگر در اراضى موات بالأصل احيا شده، به مقدارى است كه عرفاً و عادتاً براى استفاده از آنها مورد نياز باشد. و مقدار حريم تابع مقدار زمين مزروعى و ملك احيا شده است. پس اگر مزرعه توسعه داشته باشد قهراً حريم بيشترى لازم دارد. و اگر مزرعه كم باشد حريم كمترى لازم است. و خلاصه تعيين مقدار حريم به نظر عرف و عادت هر محلى مى باشد. و تصرف ديگران در اين مقدار جايز نيست و مالك نمى شوند. ولى در خارج اين مقدار مانعى ندارد. و اگر اختلاف وجود دارد به حاكم شرع مراجعه شود.
سؤال 1400 :عده اى مى خواهند براى منطقه اى جوى آب بسازند، اما اهالى منطقه همجوار مى گويند چون محل جوى آب در حريم زمينهاى ما قرار گرفته، حق نداريد جوى آب را بسازيد، حكم آن را بيان فرماييد.
جواب: اگر جزء حريم آنها باشد، چنين حقى را دارند.
(صفحه 369)
سؤال 1401 :كسانى كه در دامنه كوه يا تپه خانه مى سازند، آيا حق دارند از احياى زمين هاى بالاتر از خانه خودشان در دامنه كوه يا تپه، به عنوان حريم ممانعت كنند؟
جواب: حق مزاحمت ندارند.
سؤال 1402 :ساكنان قديمى حدود صد و پنجاه خانوار مى باشند و از سال 1980 ميلادى حدود 300 خانوار بتدريج در اين منطقه زمين خريدند. چراگاه و حريم اين منطقه تابحال بين ساكنان قديمى تقسيم بود. حالا خانوارهايى كه در اين منطقه زمين خريده اند مدّعى هستند كه چراگاه و حريم و منافع ديگر منطقه بين ما هم تقسيم شود. ساكنان قديمى مدّعى هستند كه شما تعدادتان بيشتر از ما است، اگر تقسيم كنيم براى ما چيزى نمى ماند. آيا آنهايى كه در اين منطقه زمين خريده اند، در چراگاه و حريم شريك هستند يا خير؟ در صورت شريك بودن، آيا به اندازه زمينى كه خريده اند در حريم و چراگاه سهم دارند يا در بين چهارصد و پنجاه بالتساوى تقسيم شود؟ (در حالى كه خريد زمين از طرف افراد غير منطقه هنوز ادامه دارد)، يا مازاد بر احتياج ساكنان قديمى بين ساكنان جديد تقسيم شود؟
جواب: حريم قريه و روستا مرتع و چراگاه عمومى ساكنان آن مى باشد. و هيچكس حق تملك و فروش آنها را ندارد. و حق استفاده از آنها تابع حق استفاده از خود روستا و قريه مى باشد. و بعضى حق مزاحمت بعض ديگر را ندارند، بنابراين در فرض سؤال، عموم ساكنان فعلى روستا نسبت به حريم و مرتع مساوى اند. و فرقى بين ساكنان قبلى و فعلى نيست.
سؤال 1403 :آبى است كه از صدها سال قبل، به نام اجداد و پدران اهل يك قريه بوده و استفاده مى شده است، و در حال حاضر هم در اختيار و تصرّف اهل قريه مذكور طبق اسناد مى باشد، مدتى است چند نفر از قريه ديگر بدون هيچ گونه مجوّز شرعى و قانونى آب را بسته و از مسير اصلى آن را منحرف كرده اند، استدعا دارم نسبت به حليّت و حرمت اين عمل، فتواى خود را بيان فرماييد.
جواب: آب مذكور اختصاص دارد به كسانى كه از قديم الايّام در كنار و پايين آن باغ يا مزرعه يا آبادى، به حساب استفاده از آن آب احداث كرده اند و ديگران
|